راهکارهایی برای حل معضل یارانهها پرداخت یارانه نقدی یکی از بزرگترین معضلاتی است که دولت با آن دست به گریبان است که باعث شده دولت به یک صندوق بزرگ دریافت و توزیع پول تبدیل شود. به گزارش فارس، یک کارشناس بازار سرمایه در یادداشتی که به خبرگزاری فارس ارسال کرده با نگاهی گذرا به هدفمندی […]
راهکارهایی برای حل معضل یارانهها
پرداخت یارانه نقدی یکی از بزرگترین معضلاتی است که دولت با آن دست به گریبان است که باعث شده دولت به یک صندوق بزرگ دریافت و توزیع پول تبدیل شود.
به گزارش فارس، یک کارشناس بازار سرمایه در یادداشتی که به خبرگزاری فارس ارسال کرده با نگاهی گذرا به هدفمندی یارانه، راهکارهایی برای حل معضل پرداخت یارانهها ارایه کرده است.
در این یادداشت میخوانیم، رقم پرداختی یارانهها در سال حدود ۴۰ هزار میلیارد تومان است و برای تخمین بزرگی این رقم فقط کافی است، این مثال فرضی را مجسم کنیم: اگر متوسط هزینه ساخت یک مترمربع واحد مسکونی (بدون احتساب زمین) در شهر را حدود ک میلیون تومان و در روستا حدود ۷۰۰ هزار تومان فرض کنیم، با پول یکسال یارانه میتوان بودجه ساخت ۴۰ میلیون مترمربع خانه مسکونی در شهرها و یا ۵۷ میلیون مترمربع خانه مسکونی در روستاهای کشور را تأمین کرد. همچنین با این بودجه میتوان سالانه بالغ بر ۱۰ درصد کل شرکتهای پذیرفته شده در بورس ایران را خریداری نمود.
از این دست مثالها زیاد است و هدف از ارایه مثال تنها ارایه تخمینی از میزان بزرگی این پول است و نگارنده الزاماً توصیهای در مورد چگونگی هزینه کرد این مبالغ ندارد، اما سؤال کلیدی این است که آیا تداوم پرداخت یارانهها کار درستی است؟
آیا پرداخت یارانه نقدی کار درستی است
برای پاسخ به این سؤال باید دید منشأ پرداخت این یارانهها چیست؟ مرسوم است در بسیاری از کشورهای توسعه یافته انواع یارانهها و سایر پرداختها از سوی دولت به مردم پرداخت میشود، اما اغلب این پرداختها از محل مالیاتها و یا سایر پرداختیهای ذینفعان یارانه است.
به عبارت دیگر با یک تقدم زمانی یارانهها از جیب همان کسانی پرداخت میشود که ذی نفع هستند و تا اینجا پرداخت چنین یارانهای علاوه بر کارکردهای مفید اقتصادی که دارد، کاملاً عادلانه است.
ما در مورد درآمد حاصل از واگذاری منابع طبیعی و توزیع این درآمد بین عموم مردم این عدالت رعایت نشده است. اگر قرار باشد منابع طبیعی کشور که متعلق به تمام نسلهای آینده کشور است، فقط توسط نسل فعلی فروخته شود و منابع حاصل از آن به جای سرمایهگذاری، در امور جاری مصرف شود، عدالت رعایت نشده چرا که ذی نفع یارانه نسل فعلی خواهد بود و پرداخت کننده آن تمام نسلهای آینده و واضح است که این نوع پرداخت یارانه عادلانه نیست.
البته این، پاسخی تئوریک و روی کاغذ است. این نوع نگاه کردن به موضوع از منظر ساختاری (Semantic) همه ماجرا نیست و باید پدیدههای مهم را از منظر عملی بودن (Pragmatic) نیز مورد ارزیابی قرارداد. از این منظر یارانهها به هر حال وعدهای است که به اشتباه به مردم داده شده است و بسیاری از افراد به غلط یا درست زندگی خود را براساس دریافت یارانه برنامهریزی کردهاند. از این منظر اگر یارانهها قطع شود، نوعی خلف وعده خواهد بود و شاید حداقل در کوتاه مدت برای دولت عملی نباشد این یارانهها را حذف نماید. پس راهحل چیست؟
اگر نمیتوان پرداخت یارانه را قطع کرد، راهحل چیست؟
درآمد حاصل از فروش منابع طبیعی یک کشور نباید صرف هزینههای جاری شود و باید سرمایهگذاری شود تا تمام نسلها که به نوعی صاحبان این منابع هستند، بتوانند از عایدات و درآمدهای این منابع بهرهمند شوند. در بسیاری از کشورهای نفتخیز از جمله کشور خودمان ایران، صندوقهای ذخیره ارزی به همین منظور ایجاد شدهاند.
برخی کشورها حتی اجازه نمیدهند منابع این صندوقها در داخل کشور سرمایهگذاری شود، بلکه آنها را در داراییهای خارجی سرمایهگذاری میکنند و فقط سود این سرمایهگذاریها را صرف امور داخلی کشور میکنند. به همین طریق کشورهایی نظیر نروژ، عربستان، امارات هزاران میلیارد دلار درآمد حاصل از فروش نفت و سایر منابع طبیعی را پس انداز نمودهاند.
در ایران نیز حالا که تعهد پرداخت یارانه به مردم داده شده است و نمیتوان آن را در صندوقهای ارزی و در داراییهای سرمایهای داخلی و خارجی سرمایهگذاری نمود بهتر است، مشوقهایی در اختیار یارانهبگیران قرارداده شود، تا حداقل عموم مردم به جای مصرف کردن این منابع آنها را سرمایهگذاری نماید. این مشوقها میتواند شامل موارد زیر باشد:
حسابهای سرمایهگذاری پسانداز معاف از مالیات:
توضیح اینکه در اکثر کشورهای توسعه یافته، نظام مالیاتی به گونهای است که درآمد سرمایهگذاری اعم از سود خرید و فروش سهام و یا سود سپردههای بانکی مشمول مالیات است، اما حسابهایی هستند که افراد میتوانند برای پس انداز از آن استفاده کنند و برای اینکه افراد انگیزه پس انداز داشته باشند، این حسابها معاف از مالیات هستند.
پیشنهاد میشود، در کشور نیز اول با بازنگری در قوانین مالیاتی و به روز کردن این قوانین، سود سپردههای بانکی و سود سرمایهگذاری در سهام مشمول مالیات شود و پس از آن حسابهای پس انداز معاف از مالیات برای یارانهها طراحی شود.
واگذاری داراییهای سرمایهای به مردم و بازپرداخت مابهازای دارایی از طریق پرداخت اقساط از محل یارانهها
دولت میتواند برای روستاییان و حتی ساکنان شهرها، داراییهای سرمایهای جهت تولید و اشتغال را به صورت انفرادی و یا گروهی و به صورت اقساطی واگذار نماید و پشتوانه پرداخت اقساط نیز یارانه افرادی باشد که اقدام به تحصیل دارایی نمودهاند. برای مثال کشاورزان تشویق شوند با دریافت وام، تجهیزات نو و کارآمد کشاورزی تهیه نمایند و یارانه آنها نیز پشتوانه بازپرداخت این وام باشد.
واگذاری سهام و یا واحد صندوقهای سرمایهگذاری ارزی یا ریالی در ازای یارانه: دولت میتواند این گزینه را در اختیار یارانهبگیران قرار دهد که یارانه آنها به جای تسویه نقدی در صندوقهای سرمایهگذاری پسانداز شود. این صندوقها میتواند ارزی و ریالی باشند و منابع آنها میتواند در انواع سرمایهگذاریها و یا ارایه وام بهکار گرفته شود.
برگزاری دورههای آموزش تخصصی و بازپرداخت هزینه برگزاری این دورهها از محل یارانهها
دولت میتواند با امکانسنجی تخصصهای مورد نیاز هر منطقه اقدام به ارایه بستههای آموزشهای تخصصی جهت ایجاد واحدهای خدماتی، تولیدی و صنعتی نماید و هزینه این آموزش نیز به صورت اقساطی از محل یارانه افراد بازپرداخت شود.
به نظر میرسد دولت بتواند با تبلیغ فرهنگ سرمایهگذاری و پسانداز، یارانه مردم را به جای مصرف در امور جاری، جذب فعالیتهای سرمایهگذاری نماید. البته باید تأکید داشت که فرصتهای سرمایهگذاری که در اختیار یارانهبگیران قرار میگیرد، باید متنوع و متناسب با نیازهای آنان باشد و همچنین باید مشوقهای کافی برای جذاب بودن سرمایهگذاری به جای مصرف در نظر گرفته شود.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.