روز از نو روزی از نو خب، خدا راشکر، عید آمد و عید دیدنیهایتان را انجام دادید، به جای ۶ روز تعطیلی رسمی، ۱۶ روز به کما رفتید و برگشتید! شاید هم هنوز بر نگشتید! نقشههای دور و دراز برای سال جدید کشیدید، برنامههایی که برای تعطیلات نوروز داشتید، مو به مو و بدون […]
روز از نو روزی از نو
خب، خدا راشکر، عید آمد و عید دیدنیهایتان را انجام دادید، به جای ۶ روز تعطیلی رسمی، ۱۶ روز به کما رفتید و برگشتید! شاید هم هنوز بر نگشتید! نقشههای دور و دراز برای سال جدید کشیدید، برنامههایی که برای تعطیلات نوروز داشتید، مو به مو و بدون کم و کاست، انجام ندادید! همچین خوش خوش لم دادید و تخمه شکستید و به ریش دنیا خندیدید، به سیزده به در رفتید، سبزه گره زدید، یا برای تاب بچهها ! گره بر درختان زدید، برای آتش، از ذغال استفاده کردید و یا شاخههایتر و تازه را با زور نفت و بنزین به آتش کشیدید، جوج و نوشابه و پیاز طلایی به بدن زدید، آهان سیل دیدید، سلفی گرفتید، در خانه نشستید و دست در جیب نبردید و فقط برای سیل زدهها دعا کردید، شاید اینکار را هم نکردید، خود گرفتار سیل شدید و به زحمت افتادید و خانه و زندگی تان را آب برد ولی به خدا توکل داریند و همچنان امیدواریند، کلی از بیمسؤولیتی و بیکفایتیها سخنراندید و شایعهها را برای رضای خدا دست به دست کردید و خود قدم از قدم بر نداشتید، یا اینکه کمک کردید، زبانی، قدمی، مالی و آنچه در توان داشتید و ….
بگذریم، خودتان میدانید و خدای خودتان، ولی سال نو همچنان تازه تازه است، نو نو، با این بارانهاتر و تازهتر هم شده است، دست بجنبانید، تکانکی به خود بدهید، امسال یک جور دیگری باشید، بهتر یا خیلی بهتر تر، یک ذره از این ساعات بر نمیگردد، مثل برق و باد میآیند و میروند، مراقب باشید در مسیل بیحالی و باری به هر جهت و روزمرگی، اتراق نکنید، به بالای کوه بروید، تپههای مسیر خود را با تلاش و توکل فتح کنید، به فکر دور زدن هیچ چیز و هیچ کس و هیچ پستی و بلندی نباشید! این راه رفتنی است و ما هم رفتنی و آرزوها همچنان در انتظار و اهداف مشتاق دستان شما و لحظهها بیتاب استفاده ناب و درست.
امروز روز دیگریست و هر روز روزگاری دیگر، میشود، خوب میشود، خوبتر از خوب، اگر ما بخواهیم و دل به ریسمان حق بسپاریم و اهل ملاحظه و تعامل و مردم داری باشیم، اگر نشد، گردن ما از مو باریکتر !
سال ۹۸ بیاید و برود و باز نگذاشتندو نشد ونمیشود و نفست از جای گرم بلندمیشود و گلیم بخت مرا سیاه بافتند وهزار ویک دلیل و برهان قاطع، برای نرسیدن و در جا زدن و دنده معکوس کشیدنمان، نداشته باشیم.
ز کوشش به هر چیز خواهی رسید به هر چیز، خواهی کماهی رسید(ملک الشعرا)
به کاری که همت بسته گردد اگر خاری بود، گل دسته گردد (وحشی بافقی)
چو کوشش نباشد، تن زورمند نیارد سر از آرزوها، بلند (فردوسی)
و در آخر …
مرده بدم، زنده شدم، گریه بدم، خنده شدم
دولت عشق آمد و من، دولت پاینده شدم(مولانا)
یاعلی…
هوشنگ خان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.