کنترل بیشتر خلقا… ! با عنایت به وضعیت این چند ماهه اخیر و نتایج ارزشمند حاصل از کنترل قیمتها و تنظیم بازار و سیاستهای پولی و کلی چیز دیگر بهکاربسته شده توسط مسؤولین و منصوبین و معذورین محترم، خواهشمند است به دلیل آنکه کنترل بیش از اندازه هر چیزی موجب دررفتگی فنر مربوطه میشود […]
کنترل بیشتر خلقا… !
با عنایت به وضعیت این چند ماهه اخیر و نتایج ارزشمند حاصل از کنترل قیمتها و تنظیم بازار و سیاستهای پولی و کلی چیز دیگر بهکاربسته شده توسط مسؤولین و منصوبین و معذورین محترم، خواهشمند است به دلیل آنکه کنترل بیش از اندازه هر چیزی موجب دررفتگی فنر مربوطه میشود و یکهویی کار از دست میرود. عزیزان مربوطه به همین میزان از کنترل بسنده نمایند و علیالحساب بیخیال این یک فقره بشوند.
البته خدای ناخواسته منظور هوشنگخانی ما این نیست که همه چیز را بگذارند به امان خدا و نظارت دقیق و برنامهریزی حساب شده و پیشبینی و مراقبه و مشاهده و این قبیل کارها را به کل تعطیل کنند، به هیچ عنوان منظور ما این نیست که این همه دستاورد را یک شبه به باد فنا بدهند. زیرا که خوب میدانیم که اگر اینها نبود هر روز قیمتها روبه فزونی میگذاشت، هر چند وقت یکبار مردم با صف جدیدی روبهرو میشدند، بینظمی و بیحساب و کتابی و کمفروشی و گرانفروشی و هزار درد بیدرمان دیگر در جامعه گسترش پیدا میکرد و آرامش و ثبات و تعادل فعلی اقتصاد و کسبوکار و قیمتها همه مرهون همان نظارت و مدیریت و کنترل و چند تا چیز دیگر حضرات مسؤول مربوط میباشد.
ولی از قدیم گفتهاند هر کاری حسابی دارد و همهاش که نمیشود با یک دست فرمان جلو رفت، بهتر است با خردمندی و توان فکری و قدرت برنامهریزی و نظارتی که در عزیزان مدیر مسؤول سراغ داریم، ایشان منبعد هم و غم خود را بگذارند بر روی کنترل مردم و نظارت بر مردم و برنامهریزی خرید و خورد و خوراک ایشان و همچنین ارتقای صفات معرفه و وانهادگی عادات نادرست و نامعقول نامبردگان ! خدا را چه دیدی، شاید این کار هم مثل همه کارهای قبلی، کاملاً دقیق و حساب شده و مؤثر و نتیجهبخش بود و ما ملت از مردمی خوش خوراک، اهل تفریح و شوخ و شنگ و آیندهنگر و مردمدار و نوعدوست و هوا همدیگردار! کمی اصلاح بشویم و کمی سر سنگینتر، آهسته برو آهسته بیا، کم خوراکتر، فکر نان کن که خربزه آب است، صبح و شب بهدنبال کار و خستگی و چندشغله بودن و کمی هم بیانصافی نسبت به همسایه و همشهری و جان عزیز و اول جیب خودم بیخیال جیب بقیه و همینی که هست و سر زیر برف و خود دیدن و دیگران را نردبان ترقی کردن و … تبدیل شویم.
به هر حال باید همه چیزمان به همه چیزمان بیاید، نمیشود که بازار و قیمت و انصاف و مردم داری بیداد کند و ما همچنان در فکر دیگران و سرگرمی و شاد بودن و آینده نگری و مرام و معرفت باشیم…!
گلی به گوشه جمالتان
هوشنگ خان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.