گر تو بهتر میزنی! گویند شخصی با آوازی ناخوش و صدایی نابههنجار مرثیه میخواند و اطرافیان از این حالت در عذاب بودند حکیمی او را فرمود، چه میخوانی، گفت مرثیه، گفت از بهر چه میخوانی، گفت از بهر خدا، گفت از بهر خدا نخوان! * اینکه بسیاری در این سرزمین منباب احساس تکلیف و […]
گر تو بهتر میزنی!
گویند شخصی با آوازی ناخوش و صدایی نابههنجار مرثیه میخواند و اطرافیان از این حالت در عذاب بودند حکیمی او را فرمود، چه میخوانی، گفت مرثیه، گفت از بهر چه میخوانی، گفت از بهر خدا، گفت از بهر خدا نخوان! *
اینکه بسیاری در این سرزمین منباب احساس تکلیف و خدمت به خلق و از برای رضای خالق کمرهمت بسته و آستین بالا زده و صبح تا شام بهکار مدیریت و برنامهریزی و نظارت و قضاوت و حراست و… مشغول هستند خیلیخیلی خوب است، اما اینکه برخی از ایشان (فیالمثل یکخط درمیانشان) نیت خیرشان، زورش به بیهنری و بیدانشی جنابشان نمیرسد، بهتر است دست از خدمت بشویند و خود را بهکاری دیگر مشغول کنند که رضای خلق و خالق در رفتن است به جای ماندن و این کار به صواب نزدیکتر است!
برخی برادران و خواهران محترم و محترمه که در مسند پستها نشستهاند و از نقادی و خردهگیری دیگران شاکی و گله بسیار میکنند و خود را علامه دهر و یگانه عرصه مدیریت میدانند و بر این باورند که اگر عنان کار از دست داده و یا به دیگری بسپارند، کار دنیا وارونه شده و سنگ بر روی سنگ بند نشود، از ما میشنوند منباب تحذیر و تأدیب ابنای بشر و خلقا… ناسپاس عرصه را چند روزی به دیگران بسپارند و منتقدان را مجال هنرنمایی دهند و دست پستومقام را در دستان دیگران گذاشته و فرمایش کنند که گر تو بهتر میزنی، بستان بزن!
باور فرمایید که راه دوری نمیرود، یا منتقدان دیروز و مجریان امروز بر کارشان گره میافتد و اوضاع از آنچه هست بیشتر درهم میشود و یا اینکه اوضاع کمی یا بیشتر از کمی روبه بهبود گذاشته و حال وخیم بیمار، بهتر شده و سلامت باز میگردد. در هر دو حالت خیر است یا دیگران به مدیریت و هنرمندی بر مسند نشستگان صحه میگذارند و زبان نقادان و گلهگذاران بسته میشود و یا خلقا… از اینکه ایشان کار را بهکاردان سپردهاند مسرور میشوند و بر تدبیر و بزرگی ایشان واقف میگردند.
هوشنگخان که خودمان باشیم، آدم بدبین و بفهمینفهمی کجخیالی هستیم و اساساً چشم مبارکمان آب نمیخورد که برخی مدیران، از بهر رضای خدا، عطای خدمت به خلق را زمین گذاشته و یا چهار روزی به جهت امتحان، مسند را به دیگران بسپارند تا هنر و قوت خودشان و ضعف و بیکفایتی دیگران را به اثبات برسانند. زیرا که بهتر از هر کسی میدانند که نبودشان بسیار بهتر از بودنشان است و چربی و شیرینی پست است که ایشان را رها نمیکند زیرا که ایشان مدتهاست دندان طمع آن را کشیدهاند ! !
هوشنگخان
*حکایتی تحریفشده از گلستان سعدی!!
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.