شناسایی عوامل اثرگذار بر ارتباطات موفق بین کارفرما و پیمانکار کامران فیضی – علیرضا دانشوران چکیده این مقاله به دنبال ارزیابی ویژگیهای مدل ارتباطات بین کارفرما و پیمانکار در کلانپروژههای پاییندستی صنعت نفت است. کارکرد این مدل سنجش ادراک پاسخدهندگان شاغل در بخشهای کارفرما، مشاور و پیمانکاران دخیل در پروژههای یاد شده نسبت به وضع […]
شناسایی عوامل اثرگذار بر ارتباطات موفق بین کارفرما و پیمانکار
کامران فیضی – علیرضا دانشوران
چکیده
این مقاله به دنبال ارزیابی ویژگیهای مدل ارتباطات بین کارفرما و پیمانکار در کلانپروژههای پاییندستی صنعت نفت است. کارکرد این مدل سنجش ادراک پاسخدهندگان شاغل در بخشهای کارفرما، مشاور و پیمانکاران دخیل در پروژههای یاد شده نسبت به وضع موجود ارتباطات بین کارفرما و پیمانکار است. همچنین تشریح رابطه بین عوامل اثرگذار بر ارتباطات از دیگر نکات قابل توجه در این مدل است. مؤلفههای مؤثر برای استخراج دادهها از پیشینه پژوهشی موضوع و روش دلفی به دست آمده و آزمون مدل با روش پیمایش مستقیم انجام شد. نتایج به دست آمده از پیمایش توسط تحلیل عامل اکتشافی، تأییدی و نهایتاً معادلات ساختاری نورد مورد پردازش قرار گرفت. براساس مقدار بارهای عاملی و نحوه بارگیری مؤلفهها، خوشههای مربوط به ۵عامل مکنون استخراج و نامگذاری شد. مدل ارایه شده به تبیین رابطه بین عوامل اثرگذار در ارتباطات بین کارفرما و پیمانکار در صنعت نفت میپردازد و میزان تأثیر هرکدام از عوامل را روی یکدیگر در قلمرو تحقیق مشخص میسازد. نتایج این تحقیق میتواند روی نگرش مدیران و کارکنان بخش کارفرما و پیمانکار در راستای شناخت عوامل مؤثر بر ارتباطات و مدیریت مناسب آنها در مراحل مختلف پروژه مؤثر باشد.
واژگان کلیدی: عوامل موفقیت، ارتباطات، کارفرما، پیمانکار، پروژه
مقدمه
مفهوم عوامل حیاتی موفقیت یا CSFها در ادبیات مدیریت پروژه اولین بار توسط روکارت در سال ۱۹۸۲ بهکار گرفته شد. ذینفعی، برای خود معیارها و تعاریف خاصی از موفقیت پروژه دارد و توافق آن چنانی پیرامون عوامل موفقیت بین محققان وجود ندارد. بهطوری که یافتن فهرست مشترک از عوامل موفقیت در تحقیقات تقریباً محال بهنظر میرسد. در این مقاله ضمن بررسی مروری عوامل موفقیت پروژه، از بین عواملی نظیر حمایت مدیریت ارشد، زمانبندی پروژه، مباحث نظارتی، امورفنی، ارتباطات، تدارکات، توزیع مخاطره، سازوکار بازخورد مناسب و مفاهیمی از این دست بحث ارتباطات بهعنوان یکی از مهمترین عامل موفقیت پروژههای کلان در نظر گرفته شده است و ضمن شناسایی عوامل اثرگذار بر ارتباطات موفق و گروهبندی این عوامل و میزان تأثیر آنها بر موفقیت ارتباطات بین کارفرما و پیمانکار مورد بررسی و توجه قرار میگیرد.
پیشینه تحقیق
در مورد عوامل موفقیت پروژه فارغ از عوامل ارتباطات یا با عنایت به این عوامل، تحقیقات زیادی صورت گرفته است. عناوین مرتبط به ترتیب در اینجا مرور میشود: واکر و بورن (۲۰۰۸) به بررسی تأثیر کارفرما و نماینده و به عنوان یکی از عوامل اثرگذار بر موفقیت پروژه توجه کردهاند. چوا و همکاران (۱۹۹۹) مشارکتکنندگان پروژه را به عنوان نقش آفرینان یا عوامل انسانی کلیدی موفقیت پروژه معرفی کردهاند. این مشارکتکنندگان مشتمل بر مدیر پروژه، کارفرما، پیمانکار، مشاوران، پیمانکاران فرعی، تأمینکنندگان و سازندگان بودند. به اعتقاد کرافورد و داویس (۲۰۰۵) موفقیت کلی پروژه را باید باتوجه به عوامل سراسری موفقیت شناسایی کرد. کیفیت رهبری مدیریت پروژه و تلفیق دانش فنی و مهارتها با ارتباطات مناسب، بررسی روابط بین مالک و مدیریت پروژههای ساختمانی و تعیین عوامل حیاتی موفقیت، شناسایی روابط بین عوامل موفقیت پروژه و موفقیت واقعی پروژه، آموزش، یادگیری و درمجموع توسعه مهارتهای انسانی و توسعه سرمایه انسانی، بررسی نگرشهای کارفرما در مورد ویژگیهای سیستمهای اندازهگیری عملکرد از جمله تحقیقات قابل ذکر در عرصه موفقیت مدیریت پروژه به حساب میآیند. در ادبیات سازمان و مدیریت، ارتباطات به منزله یک عامل کلیدی در سازماندهی تیم پروژه محسوب میشود.
ارتباطات یک حوزه مشحون از اشکالات مابین ذینفعان پروژه گزارششده است. ارتباطات در حوزه پروژه چالشهای خاصی دارد و از منظرهای متفاوتی میتوان مشکلات آن را مشاهده کرد.
برخی از تحقیقات قابل توجه در زمینه بررسی ارتباطات به منزله یک عامل موفقیت که براساس آنها شالوده این تحقیق شکل یافته، بدین قرار است: پینتو و اسلوین (۱۹۸۷) مطرح کردند که چگونه به وسیله عوامل حیاتی موفقیت، جایگاه و وضعیت پروژه ادراک شود. آنان عواملی نظیر: مأموریت سازمان، حمایت مدیریت ارشد، زمانبندی پروژه، عوامل انسانی و امور فنی، ارتباطات و بازخورد ر مورد توجه قراردادند. بعداً نویسندگان دیگری نظیر بلاسی و توکل (۱۹۹۶) و وسترولد (۲۰۰۲) عوامل حیاتی را به ۴ بخش تقسیم کردند: عوامل مرتبط با پروژه، مدیریت پروژه و اعضای تیم، سازمان و محیط خارجی. پینتو و اسلوین (۱۹۹۸) موفقیت را مرتبط با عوامل برونزا و درونزا دانستهاند. این عوامل شامل سطح کنترل، تأثیر روی کارفرما و ارتباطات میشد. ارتباطات مؤثر داخلی، رهبری و عملکرد تیم، ۳ جنبه مهم حیاتی در موفقیت بالقوه هر سازمان هستند و افزایشدهنده کیفیت خدمات محسوب میشوند. اقدامات مدیریتی نیز جزو عوامل مهم موفقیت پروژه درنظر گرفته میشوند. متغیرهایی که در این زمینه مطرح شدهاند عبارتند از: ارتباطات کافی، سازوکارهای کنترلی و ارایه بازخور. دیالو و تویلیر به نقش اعتماد و ارتباطات در ارتقای میزان موفقیت پروژههای بینالمللی اشاره داشتند. بهزعم آنها موفقیت پروژه تاحد زیادی به ارتباطات و همکاری بین ذینفعان وابسته است. در همین راستا، کرایج و سومرویل (۲۰۰۶) ادعا کردند در هر پروژه موجود در صنعت ساخت، تبادل اطلاعات عنصر پایهای در اطمینان از موفقیت پروژه محسوب میشود. در تحقیقات بارت (۲۰۰۶) همکاری و وفاق بهعنوان مهمترین عامل موفقیت از بین سایر عواما شناسایی شد. در تحقیق مورفی و لدویت (۲۰۰۷) نتیجهگیری شد، ارتباطات قوی مهمترین معیار موفقیت در فضای تحقیق است و در مرحله بعدی اهداف روشن و حمایت مدیریت ارشد مدنظر قرار میگیرند. کریستنسن و واکر (۲۰۰۸) به نقش عوامل حیاتی موفقیت در مدیریت پروژه توجه کردند. این تحقیق در مورد تأثیر ارتباطات و پیامد آن بر پروژه بود. همچنین با بررسی متن نسخههای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۸ (PMBOK)، نکته قابل توجه حاکی از آن است که توجه انجمن مدیریت پروژه روی بحث موفقیت از پروژه از رشد چشمگیری برخوردار بوده و نکته جالبتر در این زمینه، تمرکز بسیار قوی واژه موفقیت پروژه روی بحث منابع انسانی و ارتباطات است که ضرورت توجه به چنین مباحثی را مشهودتر از پیش میسازد.
مدلهای عوامل موفقیت با تأکید بر نقش ارتباطات در ادبیات تحقیق
مدلهای مدیریت پروژه را میتوان به ۷ مدل در طول ۴ نسل طبقهبندی کرد. بهطورکلی از لحاظ تاریخی، مهمترین مدلهای مطرح شده در مدیریت پروژه در طول ۲۰سال گذشته که در شکلگیری مدل این تحقیق مؤثر بودهاند، در اینجا به اختصار توضیح داده میشوند: گینس و شاو (۱۹۹۳) مدل جامعی را در زمینه تشریح رفتار در ارتباطات مطرح کرد. شاید بتوان گفت اولین مدلی که در زمینه ارتباط بین شاخصها و معیارهای موفقیت مطرح شده بود به تحقیقات واتریج (۱۹۹۶) باز میگردد. فنگ و کنگ (۱۹۹۹) با استفاده از معادلات ساختاری عامل را به متغیر نهفتهای همچون ارتباطات اثربخش در پروژههای ساخت مرتبط کردند. چوا (۱۹۹۹) مطرح کرد که عوامل حیاتی موفقیت در صنعت ساخت باید ویژگیهای خاصی داشته باشد. او به مدلسازی دیدگاههای کارفرما با استفاده از معادلات ساختاری پرداخت. مدل ارزشهای رقابتی والتون و داوسون (۲۰۰۱) شاخص کلیدی عملکرد را مورد توجه قرارداد. شور (۲۰۰۱) نیز مدلی دربردارنده ۴نقش تکاملی برای ارتباطات و اطلاعات مطرح کرد. روش ارزیابی موفقیت پروژه که توسط راد مطرح شد که با استفاده از ساختار شکست کار بهمنظور سنجش موفقیت پروژه به حساب آمد. کوکلان و همکاران (۲۰۰۳) به مطالعه در مورد مباحث ارتباطات در کسب اطلاعات مورد نیاز ذینفعان پرداختند. هارتمن (۲۰۰۲) بیان میدارد: نوع سازمان پروژه و محدودیتهای حاکم بر آن زمان ایجاد اعتماد را محدود میکند. وی اقدام به ارایه مدلی در همین راستا کرد. مایر و همکاران (۲۰۰۶) در مورد نیازمندیهای پشتیبانی ارتباطات تحقیق کردند. عوامل مؤثر بر ارتباطات در ۵۰ مؤلفه توسط مایر و همکاران (۲۰۰۵) مطرح شدند. این مقولات عبارتند از: سازمان، تیم، محصول، اطلاعات و فرد در حال ارتباطات. در بررسیهای دیاو و تویلیر (۲۰۰۵) مشخص شد که ارتباطات الکترونیکی تأثیر مثبتی روی زمانبندی، تسریع خوبی در تصمیمگیری و وضوح اطلاعات مورد نیاز دارد. هوی (۲۰۰۵) به بررسی عوامل حیاتی موفقیت در صنایع انبوهسازی مسکن و بررسی روابط بین مالک و مدیریت پرداختند. تأکید بر نقش آموزش، بهعنوان یکی از عوامل موفقیت پروژههای بینالمللی و ارایه مدلی در این راستا توسط کیلی و همکاران (۲۰۰۵) انجام پذیرفت.
چیلشه و هاپت (۲۰۰۵) نیز به ارایه مدلی در مورد عوامل حیاتی موفقیت در پروژههای ساخت پرداختند. در این تحقیق روابط بین متغیرها بهوسیله مدلیابی معادلات ساختاریافته تبیین شد. بنابر نتایج تحقیقات گاجندران و گراهام (۲۰۰۷) موانع عدم موفقیت فنآوری ارتباطات و اطلاعات در گروی عوامل مختلفی است. این عوامل با منشأ سازمان، فرد و خارج از سازمان قابل طبقهبندی هستند. زی و همکاران (۲۰۰۸) به بررسی انتخاب رسانه و ارتباط جریان و پایمدهای ارتباطات توجه کردند. آنها به بررسی ۳ عامل: اثربخشی ارتباطات، کیفیت ارتباطات و حجم ارتباطات پرداختند. بهزعم مور و ترنر (۲۰۰۵) مدل ارتباطی بین کارفرما و مدیر پروژه دو بعد را مورد توجه قرار میدهد: اول همکاری بین این دو و دوم نوع ساختاری که توسط کارفرما به مدیر پروژه اعمال میشود. ارتباطات صرفاً به مقوله ابزارهای ارتباطی محدود نمیشود؛ بلکه اگر بهطور گذرا بر تحقیقات انجام شده پیرامون ارتباطات در مدیریت پروژه نگریسته شود، باید رویکردی در ابعاد استراتژیک مورد توجه قرار گیرد. گوزول و اسکوبائو (۲۰۰۳) درمورد ارتباطات راهبردی در چارچوب پروژههای ساخت به مطالعه پرداختند. درهمین رابطه گودمن (۲۰۰۶) به اهمیت ارتباطات از منظر راهبردی پرداخت. گاجندران و گراهام (۲۰۰۷) در مورد یکپارچگی و فنآوری اطاعات و ارتباطات و تأثیر فرهنگ در پروژههای ساخت تحقیق کردند.
مالمین (۲۰۰۷) ارتباطات سازمانی را بهعنوان یک سرمایه که شامل ۴ جزو سرمایه حقوقی، سرمایه انسانی و سرمایه ارتباطی است، معرفی کرد. کریستنسن و واکر (۲۰۰۸) ارتباطات را از منظر قانونی و قراردادی با تأکید بر ارتباطات الکترونیکی در پروژهها مورد توجه قراردادند. پاتاناکول و میلوسویچ (۲۰۰۸) به ارایه مدلی مناسب برای اثربخشی در مدیریت پروژههای چندگانه و ارایه لیستی از شایستگیهای مدیران پروژه پرداختند. بهزعم پالراج و همکاران (۲۰۰۸) به اهمیت ارتباطات بین کارفرما و پیمانکار پرداختند و تأکید خود را روی نقش اعتماد گذاشتند. کک و همکاران (۲۰۰۹) با استفادهاز مدلیابی معادلات ساختار یافته به بررسی جریان اطلاعات و تأثیر آن روی موفقیت کسب و کار در فرایندهای طراحی مجدد پرداختند. تامپسون (۲۰۱۰) طی مدلی به تحلیل جنبههای مختلف چارچوب سیستم اطلاعات و ارتباطات در یک پروژه یا مؤسسه پرداخت.
نتیجهگیری به عمل آمده از بررسی ادبیات تحقیق که با بررسی مقالات معتبر صورت گرفته حاکی از وجود اجماع نسبتاً بالا در مورد ارتباطات بهعنوان یک عامل موفقیت است. در قدم بعدی با استناد به ادبیات تحقیق دو موضوع مورد پیگیری قرار میگیرد. مسأله اول شناسایی عوامل دخیل بر ارتباطات اثربخش در ادبیات پژوهش بوده که این عوامل نهایتاً با استفاده از روش دلفی غربال شد. مسأله دوم بررسی مدلهای متعدد موجود در ادبیات تحقیق که با تأکید بر عوامل اثرگذار بر ارتباطات شکل گرفتهاند، بود. این عوامل و مدلهای مورد توجه، خوراک اولیه ورودی روش دلفی را تعیین کرده و در طول مراحل این روش، اجماع اعضای گروه دلفی به دست آمده و مدل مفهومی تحقیق شکل میگیرد.
روششناسی تحقیق
این مقاله بخشی از نتایج تحقیق رساله دکتری درباره مدلها و عوامل موفقیت ارتباطات بین کارفرما و پیمانکار بوده و مراحل آن به این شرح است: ۱-بررسی و شناسایی عوامل موفقیت در ادبیات تحقیق ۲- اولویت بندی و طبقهبندی عوامل موفقیت ۳- شناسایی ارتباطات بهعنوان یکی از عوامل موفقیت و بررسی مدلهای ارایه شده در این حوزه ۴- شناسایی عوامل اثرگذار بر ارتباطات در قلمرو تحقیق ۵- غربالسازی عوامل اثرگذار بر ارتباطات و گروهبندی آنها ۶- انجام پیمایش ۷- تجزیه و تحلیل دادهها و ارایه مدل نهایی تحقیق.
تحقیق حاضر از جهت روش توصیفی و بر مبنای هدف کاربردی است. با استفاده از موارد مندرج در ادبیات موضوعی، مدلها، نظریهها و تحقیقات مشابه، عوامل اثرگذار بر ارتباطات بین کارفرما و پیمانکار شناسایی شدند. سپس ابزار سنجش مولفههای مورد نظر در قالب پرسشنامه طراحی شد. شیوه پاسخ به سؤالات در قالب طیف ۵گزینهای لیکرت تدوین شد. همچنین تمامی سؤالات از نوع پاسخ مستقیم طراحی شد.
سؤالات تحقیق براساس ادراک اعضای جامعه تحقیق در وضعیت موحود عبارتند از: ۱- مدل ارتباطات مؤثر بین کارفرما و پیمانکار در اجرای موفق پروژههای کلان پاییندستی صنعت نفت از چه اجزایی تشکیل شده است؟ ۲- ارتباط بین اجزای مدل و رابطه بین متغیرهای مکنون و مشهود مدل به چه ترتیب است؟
این مدل براساس اطاعات جمعآوری شده به وسیله روش دلفی شکل گرفته است. به این ترتیب که عوامل به دست آمده از ادبیات تحقیق جمعآوری شده و بهوسیله روش دلفی، با کمک از نظر خبرگان شاغل در محیط تحقیق براساس موارد مندرج در ادبیات تحقیق، عوامل اثرگذار بر ارتباطات اثربخش در ۵گروه مختلف طبقهبندی شدند. این گروهها عبارتند از: عوام پیشزمینهای، عوامل کیفی و محتوایی، عوامل فردی، عوامل محیطی و عوامل فنآوری اطاعات و رسانه. پس از شناسایی و طبقهبندی عوامل نیز در مراحل متعدد روش دلفی مورد جرح و تعدیل قرار گرفت. انتخاب خبرگان روش دلفی در ۴ گروه ۵نفره انجام گرفت. گروه اول مدیران شاغل در بدنه کارفرما، گروه دوم مدیران پروژه شاغل در بدنه مشاور، گروه چهارم نخبگان دانشگاهی بودند. انتخاب این افراد براساس رویکردهای مورد تأکید در ادبیات روش دلفی انجام پذیرفت. برای روش دلفی ۳نوع پرسشنامه براساس یافتههای مرحله قبل طراحی شد و در طول ۵ دوره اجرای روش دلفی، اجماع نسبی بین اعضای گروهها در مورد مسایل مختف حاصل شد. فرایند انجام دلفی موضوع گستردهای است که در مقالهای جداگانهای تشریح شده است. پس از انجام روش دلفی، براساس عوامل استخراج شده از این روش، پرسشنامهای طراحی شد و پیمایشی به منظور سنجش وضعیت مدل ارتباطات اثربخش بین کارفرما و پیمانکاران در فضای تحقیق صورت گرفت. پرسشنامه مورد استفاده در این بخش به سنجش ادراک اعضای جامعه مشاورین، کارفرمایان، و پیمانکاران نسبت به چندوچون وضعیت عوامل اثرگذار بر ارتباطات اثبخش بین کارفرما و پیمانکار میپردازد که از منظر روایی و پایایی مورد آزمون قرار گرفت. پس از جمعآوری پرسشنامهها، تحلیلهای عاملی اکتشافی، تأییدی و مدلیابی معادلات ساختاری بهمنظور گروهبندی عوامل، تعیین شاخصهای تناسب مدل و نهایتاً ارایه مدل ساختاری مناسب مورد اقدام قرار گرفت.
روایی محتوا
پیش از گردآوری دادهها با استفاده از پرسشنامه، لازم است روایی محتوایی آن مود آزمون قرار گیرد. بدینمنظور از شیوه دلفی و اظهارنظر خبرگان و روش کوهن کاپا استفاده شد. لازم به توضیح است، شاخص کوهن کاپا به اندازهگیری میزان توافق بین دو گروه داور در مورد موضوع خاصی مثل گویههای پرسشنامه میپردازد و برابر است با اختلاف نسبت توافق مشاهده شده بین داوران و احتمال مورد انتظار توافق تقسیم بر متمم احتمال مورد انتظار توافق. اگر این شاخص برابر با یک باشد یعنی توافق کامل بین نظر داوران وجود داشته و اگر صفر باشد یعنی اینکه هیچ توافقی حاصل نشده است. مقدار این شاخص باید بالای ۶۵درصد باشد. در این تحقیق شاخص مزبور برابر ۷۴ درصد میباشد که قابل قبول است. بدینترتیب مجموعه مؤلفههای شناسایی شده در قالب ۵متغیر، ساخت یافتند که مبنای پرسشنامه پیمایشی قرار گرفت.
گردآوری دادهها، جامعه و نمونهگیری
کلیه کسانی که در شرکتهای کارفرمایی، مشاور و پیمانکار دستاندکار پروژههای صنایع پالایشگاهی کشور شاغل هستند، تشکیلدهنده جامعه این تحقیق هستند. از شرکتهای مشاور و پیمانکار طرف قرارداد یا پیمانکاران پروژههای پاییندستی کارشناسان و مدیران ذیصلاح دارای سابقه بالای ۱۵ سال تشکیلدهنده جامعه تحقیق بودند که تعداد آنها ۵۰۰ نفر بودند.۲۵۰ کارشناس و مدیر ذیصلاح نیز در بخشهای کارفرمایی متولی این صنعت بهعنوان جامعه تحقیق انتخاب شدند و پرسشنامهها در بین این افراد توزیع شد. تعداد ۴۵۰ پرسشنامه توزیع گردید که از این تعداد ۱۰۷ پرسشنامه توسط کارکنان کارفرما، ۱۳۰ پرسشنامه توسط کارکنان پیمانکار و ۱۱۳ پرسشنامه توسط کارکنان مشاور تکمیل شد (مجموعا ۲۴۳ پرسشنامه).
روایی سازه
برای ارزیابی روایی سازه شام روایی همگرا بودن و واگرا بودن و تک بعدی بودن از نتایج تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. برخلاف تحلیل عاملی اکتشافی که در آن ارزیابی سطح قابل قبول بارهای عاملی به قضاوت پژوهشگر بستگی دارد، در تحلیل عاملی تأییدی شاخصهای متعدد برازندگی مدل میتواند روایی سازه را مشخص کنند با استفاده از نرمافزار لیزر در مورد دادههای هریک از ابعاد مؤثر بر ارتباطات بین کارفرما و پیمانکار، تحلیل عاملی تأییدی اجرا و مقادیر شاخصهای کایدو، GFI، NFI، NNFI، SRMRو RMSEA محاسبه شد که در بخش تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی مطرح خواهد شد.
تحلیل عامل اکتشافی
جهت شناسایی عوامل مکنون از نرمافزار SPSS17 استفاده شد. در اولین آزمون از این تحلیل، شاخص کفایت نمونهبرداری KMO و سطح معناداری بارتت محاسبه شد. به زعم هکرمن (۱۹۹۷)، در صورت بزرگتر بودن این ضریب از ۶ درصد و کوچکتر بودن سطح معنی داری آن از سطح خطای آزمون، کفایت حجم نمونه گرفته شده مورد تأیید است. از طرف دیگر جدول اشتراکات نشان دهنده مناسب بودن سؤالات از حیث سهم آنها در تبیین واریانس مشترک است. درصورت کوچکتر شدن عدد اشتراکات از ۰٫۴ لازم است تا پرسشهای اندازهگیری ملاکهای (متغیرهای آن) بعد، حدف و مجدداً مقدار اشتراکات محاسبه شود. در این مرحله از تحلیل عاملی میتوان ماتریس ساختاری را با انتخاب شیوه استخراج و چرخش مناسب عوامل به دست آورد.
بدینمنظور از شیوه استخراج بزرگنمایی بیشینه به واسطه مزایای آن در مقایسه با سایر روشها، ازجمله امکان آزمون برازندگی نتایج و همچنین تخمینهای فاصلهای برای شاخصهای برازندگی استفاده شد. همچنین به سبب امکان مستقل نبودن عوامل از یکدیگر، شیوه چرخش غیرمتعامد پروماکس مورد استفاده قرار گرفته است. در زیر متغیرهای مشهود متصل شده بر عوامل مکنون در ابعاد مختلف مدل و نیز خوشهها یا گروههای مرتبط به هر عامل مکنون آمده است.
متغیرهای مکنون مدل
عوامل ارتباطات اثربخش بین کارفرما و پیمانکار:
– عوامل پیشزمینه
– عوامل کیفی عوامل فردی
– عوامل محیطی
– عوامل فنآوری
گروههای متصل شده به هریک از عوامل مکنون
گروه اول: فرهنگ مناسب سازمانی- مناسب بودن نظام قراردادی- استراتژیهای سازمان- مدیریت ارشد- ساختار سازمانی مناسب- توزیع عادلانه ریسک بین کارفرما و پیمانکار
گروه دوم: رویههای ارتباطی و مدیریت آن- سرمایهگذاری در نیروی انسانی
عوامل کیفی ومحتوایی:
گروه اول: کیفیت و زمانبندی مناسب گزارشها- فقدان تحریف در ارتباطات- میزان همدلی در ارتباطات- در دسترس بودن- واضح بودن ارتباطات- بهموقع بودن- جامع بودن ارتباطات- میزان تعارض مناسب- یکپارچگی در طول چرخه عمر پروژه ـ پاسخگویی به انتظارات.
گروه دوم: صحت و دقت در ارتباطات- صادقانه بودن فرایندهای ارتباطات- اعتماد در ارتباطات.
عوامل فردی:
گروه اول: میزان انگیزش افراد به برقراری ارتباطات اثربخشی ارتباطات- طرز تلقی افراد نسبت به فرایند ارتباطات- ادراک مناسب از اهمیت وجود همکاری- تجربهکارکنان- ویژگیهای شخصی و روانی افراد.
عوامل محیطی:
گروه اول: مضامین فرهنگی اجتماع- عرف اجتماعی- تلاطمهای محیطی.
گروه دوم: شبکههای غیررسمی ارتباطات- تفاوتهای فرهنگی- شرایط اقتصادی- فرهنگ محیط شغلی.
عوامل فنآوری اطلاعات و ارتباطات:
گروه اول: طبقهبندی مناسب سازمان از نوع ارتباطات (فنی-مدیریتی)- طبقهبندی مناسب سازمان از نوع ارتباطات (غنی- غیرغنی)- توجه به عامل همزمانی در ارتباطات و تعیین رسانه مناسب- توجه به عامل هممکانی در ارتباطات و تعیین رسانه مناسب- استفاده از نرمافزارهای اثرگذار روی بهبود ازتباطات و درک مشترک.
گروه دوم: استفاده از ابزار ارتباطی مناسب با محتوای پیام- وجود شبکههای داخلی رایانهای یا پرتال- وجود سیستم قدرتمند فنآوری اطلاعات.
تحلیل عامل تأییدی مرتبه اول و دوم
پس از تحلیل عاملی اکتشافی متغیرهای مشاهده شده و متغیرهای مکنون، نتایج جهت تحلیل عاملی تأییدی مورد استفاده قرار میگیرند. در این مدل، ضرایب مسیر برای متغیرهای هر عامل به عامل مرتبط آزاد درنظر گرفته شده و به عامل دیگر ثابت شده است. شاخصهای تناسب مدلها، حاکی از مناسب بودن مدلهای اندازهگیری است. در مواردیکه شاخصهای مدل بیانگر عدم تناسب و برازش مدل بودند، با اعمال اصلاحات پیشنهادی نرمافزار مبنی بر ایجاد رابطه بین متغیرها، شاخصهای تناسب مدل، حاکی از مناسب بودن مدل اندازهگیری است.
بیشتر مجموعه عاملهای اولیه واقعاً معادلند، پس عاملهای مرتبه دوم آنها (که از همبستگی بین عاملها ناشی میشوند) نیز باید معادل باشند. بدیهی است که عاملهای مرتبه دوم تنها زمانی قابل محاسبهاند که عاملهای اولیه متمایل باشند. از همینرو، از آنجا که در تحلیل عاملی مرتبه اول، مدل اندازهگیری متغیرهای مکنون عوامل پیشزمینه در وضعیت موجود تأیید شد، تحلیل عاملی مرتبه دوم توجیه پیدا میکند. نتایج بررسی تحلیل عاملی مرتبه دوم در مورد عوامل پیشزمینه بیانگر میزان نامناسب برازش مدل بوده، به همین سبب تحلیل عاملی مرتبه دوم را با استفاده از میانگین هر شاخه انجام میپذیرد. این اقدام باعث میشود تا اولاً برازش مدل افزایش یابد و ثانیاً چارچوب مفهومی مدل مشخصتر باشد. موضوع مهمتر ترغیبکننده استفاده از این روش، تحلیل متغیرهایی در تحلیل عاملی است که به هیچ خوشهای متصل نشدهاند. این متغیرها در اینجا بهطور مستقل و در کنار خوشههای متصل شده در مدل به ایفای نقش میپردازند.
مجموعه عوامل: مناسب بودن نظام قراردادی، استراتژیهای سازمانی، حمایت مدیریت ارشد، توزیع عادلانه ریسک بین کارفرما و پیمانکار و ساختار سازمانی مناسب با شدت تأثیر حدود ۹۴درصد و در مرحله بعد رویههای ارتباطی تعریف شده در سازمان و مدیریت ارتباطات و سرمایهگذاری در نیروی انسانی با شدت تأثیر حدود ۲۸درصد قرار میگیرند. شایان ذکر است، وجود مشاور مدیریت (MC) و تأثیر آن بر فرایند ارتباطات بهعنوان عاملی که در هیچ یک از خوشهها قرار نگرفته و عامل مشترک است دارای شدت تأثیری معادل با ۸۳ درصد است. مرحله بعد اختصاص به عوامل کیفی و محتوایی دارد.
شاخصهای تناسب مدل، حاکی از مناسب بودن مدل اندازهگیری متغیرهای عوامل کیفی هستند. از آنجاکه در تحلیل عاملی مرتبه اول، مدل اندازهگیری متغیرهای مکنون عوامل کیفی در وضعیت موجود تأیید میشود، تحلیل عاملی مرتبه دوم توجیه پیدا میکند. در تحلیل عاملی مرتبه دوم عوامل کیفی و محتوایی مشاهده میشود، شاخصهای مدل از برازش نسبتاً مناسبی برخوردار نبوده و در راستای بهبود مدل، از همگرایی مناسب خارج میشوند، درنتیجه به مثابه عوامل پیشزمینه، به محاسبه نتایج میانگین عاملها میپردازیم. مجموعه عوامل: فقدان تحریف در ارتباطات، میزان همدلی در ارتباطات، در دسترس بودن، واضع بودن فرایندهای ارتباطات، میزان تعارض مناسب بین کارکنان پیمانکار و کارفرما، پاسخگویی به انتظارات، جامعبودن فرایندهای ارتباطات، به موقع بودن، کیفیت و زمانبندی مناسب گزارشها و یکپارچگی ارتباطات در طول چرخه عمر پروژه، با شدت تأثیر حدود ۱۹درصد و در مرحله بعد صادقانه بودن فرایندهای ارتباطات، اعتماد در ارتباطات، صحت و دقت در ارتباطات، باشدت تأثیر حدود ۳۵درصد در مدل قابل تعریف هستند. شایان ذکر است، یکپارچگی در ارتباطات به عنوان عاملی که در هیچ یک از خوشهها قرار نگرفته و عامل مشترک است، دارای شدت تأثیری معادل با ۲۹درصد است. در مرحله سوم نوبت به بررسی عوامل فردی مطرح شده در مدل میرسد. شاخصهای تناسب مدل، حاکی از مناسب بودن مدل اندازهگیری متغیرهای عوامل فردی هستند.
در مرحله چهارم بررسی عوامل محیطی مطرح شده در مدل در دستور کار قرار میگیرد. براساس یافتههای تحلیلی عاملی مرتبه دوم، مجموعه عوامل: وجود شبکههای غیررسمی ارتباطات، تفاوتهای فرهنگی و شرایط اقتصادی، با شدت تأثیر حدود ۴۱ درصد و در مرحله بعد مضامین فرهنگی حاکم در اجتماع، عرف و تلاطمهای محیطی، با شدت تأثیر حدود ۳۸درصد قرار میگیرند. شایان ذکر است، عوامل ترتیبی بهعنوان عاملی که در هیچ یک از خوشهها قرار نگرفته و عامل مشترک بوده که دارای شدت تأثیری معادل با ۶۷ درصد است.
آخرین گروه مورد بررسی عوامل فنآوری اطلاعات و ارتباطات است. شاخصهای تناسب مدل، حاکی از مناسب بودن مدل اندازهگیری متغیرهای عوامل فنآوری هستند. از آنجا که در تحلیل عاملی مرتبه اول، مدل اندازهگیری متغیرهای مکنون عوامل فنآوری در وضعیت موجود تأیید میشود، میتوان تحلیل عاملی مرتبه دوم نیز برای متغیر مکنون اقدامات تخصصی انجام داد. در این راستا میتوان مدعی شد، مجموعه عوامل: طبقهبندی مناسب سازمان از نوع ارتباطات (فنی-مدیریتی) و (غنی-غیرغنی)، توجه به عامل هممکانی و همزمانی در ارتباطات و تعیین رسانه مناسب و استفاده از نرمافزارهای مؤثر مدیریت پروژه در ارتباطات، با شدت تأثیر حدود ۲۹درصد و در مرحله بعد استفاده از ابزار ارتباطی مناسب با محتوای پیام، وجود سیستم قدرتمند فنآوری اطلاعات با شدت تأثیر حدود ۶۳درصد قرار میگیرند. شایان ذکر است، وجود شبکههای داخلی رایانهای یا پرتال، نهادینه شدن فرهنگ استفاده از پست الکترونیکی و ابزارهای رایانهای بهعنوان عواملی که در هیچیک از خوشهها قرار نگرفته و عامل مشترک است دارای مقادیر شدت تأثیری به ترتیب معادل با ۶۲ و ۳۵ درصد است.
آزمون مدل تحقیق
در بخش قبلی با انجام تحلیلهای عاملی متعدد و اصلاحات لازمه از میزان برازش قابل قبول سازههای مطرح شده اطمینان حاصل شد. بدین ترتیب با اطمینان از روایی و پایایی امتیازهای بهدست آمده برای سازههای تحقیق، در این مرحله از آنها برای بررسی فرضیات تحقیق استفاده میشود. فرضیات تحقیق پیرامون مدل ایستای تحقیق به دو دسته قابل طبقهبندی هستند. دسته اول به شناسایی و تأیید عوامل تشکیل دهنده و مفاهیم اصلی تحقیق میپردازد که به این منظور روایی و پایایی بخشهای مختلف تحقیق در قسمت قبل مورد بررسی قرار گرفت. با اطمینان از روایی و پایایی سازههای تحقیق، میتوان از آنها برای بررسی فرضیات دسته دوم استفاده کرد. دسته دوم ارتباط بین متغیرهای مکنون و متغیرهای مشهود هر عامل را مورد توجه قرار میدهد. برای آزمون فرضیه دوم از روش تحلیل مسیر و مدلسازی معادلات ساختاری با هدف تبیین متغیرهای اثرگذار بر ارتباطات اثربخش بین کارفرما و پیمانکار و تبیین واریانس استفاده شد.
فرضیه معنیداری مدل
باتوجه به هدف اصلی این تحقیق که تبیین مجموعه روابط بین متغیرهای تأثیرگذار و تأثیرپذیر نظیر عوامل پیشزمینه، کیفی، فردی، محیطی، فنآوری اطلاعات و ارتباطات است، در این بخش تلاش میشود تا فرضیههایی در باب معنیداری مدل استنتاج شده نهایی بیان شود.
در مدل ایستای تحقیق و در جامعه تحقیق:
الف- عوامل پیشزمینه ارتباطات روی عوامل کیفی ارتباطات مؤثر است.
ب- عوامل پیشزمینه ارتباطات روی عوامل فنآوری اطلاعات و ارتباطات مؤثر است.
ج- عوامل شخصی روی عوامل فنآوری اطلاعات و ارتباطات مؤثر است.
د- عوامل شخصی روی عوامل فنآوری کیفی ارتباطات مؤثر است.
هـ – عوامل محیطی روی عوامل فنآوری اطلاعات و ارتباطات مؤثر است.
و- عوامل محیطی روی عوامل کیفی ارتباطات مؤثر است.
ض- عوامل فنآوری اطلاعات و ارتباطات روی عوامل کیفی ارتباطات مؤثر است.
ح- عوامل کیفی ارتباطات روی عوامل فنآوری اطلاعات و ارتباطات مؤثر است.
در این مدل عوامل محیطی، عوامل پیشزمینه و عوامل شخصی، متغیر برونزا است. و متغیرهای عوامل کیفی و عوامل فنآوری اطلاعات متغیر درونزا محسوب میشوند. در ادامه نتایج حاصل از تحلیل مسیر مدل مفهومی در حالت استاندارد مشاهده میشود. شاخصهای تناسب مدل حاکی از تناسب مدل ساختاری است. در جدول زیر ارتباط بین متغیرهای مکنون تحقیق مشاهده میشود.
جدول: روابط مدل ساختاری تحقیق
علت
معلول
اثر
میزان اثر
معناداری مقدار
عوامل پیشزمینه
عوامل کیفی و محتوایی
مستقیم
۰٫۲۲
معنادار
عوامل فنآوری اطلاعات
۰٫۳۰
عوامل فردی
۰٫۵۴
۰٫۶۳
عوامل محیطی
۰٫۳۷
۰٫۴۸
همانطور که در جدول مشاهده میشود، میزان تأثیر متغیرهای مکنون درونزا و برونزا در معرض نمایش گذاشته شده و کلیه رابطههای اثر مستقیم تأیید میشود. چنانچه ملاحظه میشود بالاترین اثر مربوط به رابطه بین عوامل فردی و عوامل کیفی و محتوایی است. در واقع در این تحلیل میزان همراستایی این این عوامل مورد سنجش قرار گرفته است. بهطوری که برای نایل شدخ به ارتباطات اثربخش در فضای تحقیق اثرالت علی-معلولی و یکپارچگی اجزای مدل باید مورد توجه قرار گیرد و تنها تمرکز روی یک عامل آنچنان که باید و شاید نمیتواند مثمر ثمر واقع شود.
نتیجهگیری
این تحقیق در راستای تدوین مدل ارتباطات بین کارفرما و پیمانکار در قالب مدل ایستا شکل گرفت. در ابتدا با بررسی محتوایی عوامل موفقیت پروژه و عوامل موفقیت ارتباطات، چند و چون ارتباطات موفق براساس ادبیات تحقیق مشخص شد. در ادامه با استفاده از روش دلفی، مؤلفههای اثرگذار روی ارتباطات موفق بین کارفرما و پیمانکار تعیین شد. در تحلیل عاملی اکتشافی ۸ متغیر پیشزمینه مشهود در دو خوشه، ۱۳ متغیر مشهود عوامل کیفی و محتوایی در دو خوشه، ۶ متغیر مشهود عوامل فردی در یک خوشه، ۷ متغیر مشهود عوامل محیطی در دو خوشه و ۸ متغیر مشهود عوامل فنآوری اطلاعات و ارتباطات در دو خوشه طبقهبندی شدند. در تحلیل عاملی تأییدی با استفاده از ضریب شدت هر عامل میزان تأثیر عوامل فرعی روی شاخه مربوط به خود مشخص مشخص شد. در ادامه تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم روی عوامل پیشزمینه صورت پذیرفت و میزان شدت تأثیر عوامل مورد توجه قرار گرفت. این مسأله در مورد عوامل کیفی و محتوایی، عوامل فردی، عوامل محیطی و عوامل فنآوری اطلاعات و ارتباطات نیز به همان صورت انجام گرفت و نتایج آنها به نمایش گذاشته شد. در مرحه نهایی براساس برازش قابل قبول دست یافته در تحلیلهای عاملی تأییدی و اکتشافی مورد اشاره، با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری به تبیین روابط بین متغیرهای تأثیرگذار و تأثیرپذیر مکنون پرداخته شد و معناداری آنها با استفاده از مقدار آمار محاسبه شده، آزمون شد. نکات قابل توجه در مدل نهایی عبارتند از:
۱- تأثیر بالای عوامل فردی بر عوامل فنآوری اطلاعات و عوامل کیفی و محتوایی در ارتباطات اثربخش بین کارفرما و پیمانکار؛
۲- تأثیر نسبتاً بالای عوامل فنآوری اطلاعات بر عوامل کیفی و محتوایی در ارتباطات اثربخش بین کارفرما و پیمانکار که البته خلاف این رابطه از شدت تأثیر بالایی برخوردار نیست؛
۳- تأثیر نه چندان قوی عوامل محیطی بر عوامل کیفی و عوامل فنآوری اطلاعات در ارتباطات اثربخش بین کارفرما و پیمانکار؛
۵- فقدان تأثیر بین عوامل پیشزمینهای و عوامل فنآوری اطلاعات براساس یافتههای تحقیق.
تحقیق مورد بررسی با برداشت تاریخی از عوامل مؤثر در ارتباطات موفق در پروژههای بزرگ و ارایه مدلی فراگیر در مورد ارتباطات اثربخش بین کارفرما و پیمانکار در فضای تحقیق، ضمن معرفی عوامل مؤثر، میتواند نقش کوچکی در توسعه ادبیات تحقیق در زمینه عوام موفقیت در پروژهها، شناسایی ارتباطات مؤثر بهعنوان یکی از عوامل موفقیت و نهایتاً عوامل اثرگذار در ارتباطات موفق در پروژهها ایفا کند. مدیران ستادی، معاونت راهبردی، مدیریت سایت و مجموعههای تحقیقاتی مدیریت پروژه در پروژههای پاییندستی نفت میتوانند از دستاوردهای این تحقیق در زمینه شناسایی عوامل و پی بردن به میزان و شدت تأثیر هر عامل در اثربخشی ارتباطات استفاده کنند.
از مهمترین مشکلات در انجام این تحقیق کمبود افراد ذیصلاح در جامعه تحقیق، عدم وجود توافق کامل در اجماع رأی در روش دلفی و پراکندگی جغرافیایی پاسخدهندگان را برشمرد. در انجام این تحقیق امکان استفاده از ابزارهای تجزیه و تحیل دیگری نظیر فنون استنباطی یا تحلیل همبستگی نیز امکانپذیر بود. اما استفاده از فنون تحلیل عاملی نتایح بسیط و جامعی را باتوجه به درنظر گرفتن مجموع روابط بین عوامل درنظر میگیرد. البته این نوع تحقیقات را میتوان با استفاده از روشهای کیفی نیز به انجام رساند که مستلزم وقت و هزینه بسیار بالاتری است.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.