مدیران سببی، نسبی !

مدیران سببی، نسبی !       یکی از افتخارات ما ایرانیان که به گمانم لااقل در بین کشورهای پیشرفته و نیمه‌پیشرفته و شاید هم کمی پس‌رفته و یا حتی کلاً بر باد فنارفته، شاخص و کمتر دارای مشابه و نظیری است همین رسم ماندگار و ارزشمند انتخاب مدیر و معاون و کارمند و آبدارچی از بین […]

مدیران سببی، نسبی !

      یکی از افتخارات ما ایرانیان که به گمانم لااقل در بین کشورهای پیشرفته و نیمه‌پیشرفته و شاید هم کمی پس‌رفته و یا حتی کلاً بر باد فنارفته، شاخص و کمتر دارای مشابه و نظیری است همین رسم ماندگار و ارزشمند انتخاب مدیر و معاون و کارمند و آبدارچی از بین اطرافیان، دوستان و صدالبته خانه و خانواده است.

     نوعی عدالت نهادینه شده و سبک و سیاقی کم‌نظیر و شاید هم بی‌بدیل ! که همگی مرهون و مدیون ساختار شفاف و منطقی سازمان‌ها و وام دار نگاه تخصصی و حفظ حرمت و شأن خانواده و اطرافیان است.

     واقعاً قصد ندارم در این خصوص مبالغه کنم ولی نمی‌توانم تصور کنم که این همه یکدستی و هماهنگی صرفاً نتیجه هوشمندی و تشخیص درست مدیران و رابطان و معرفان باشد و حتماً کشف و شهودی اتفاق افتاده است و جامعه ما چند سطح ارتقایافته و به دروازه‌های فراتوسعه و فرا مدیریتی گام نهاده است.

     بماند که همواره بدخواهان و بددلانی هستند که خرده بگیرند، غرولند کنند و چشمان خود را بسته و دهان به بدگویی و سعایت باز نمایند که البته بر ایشان حرجی نیست زیرا حتماً اینها جزو افرادی هستند که از غافله مدیریت و انتخاب اصلح جا مانده‌اند و نتوانسته‌اند رشته نسبی و یا حتی سببی خود را با دودمان پرافتخاری گره بزنند و چون دستشان از خوان نعمت و فرصت خدمت باز مانده است، زبان به شکایت باز کرده و به فکر التیام دل دردمند خویش هستند وگرنه خود بهتر از هر کسی می‌دانند که بر این ساختار موزون کم خطای پربازده و ثمربخش، کمتر ایرادی وارد است و ایشان آب در هاون می‌کوبند و دلشان از اتصال وصل نشده پر است و نه از شبکه اتصالات هوشمند هماهنگ مبتنی بر تخصص و تعهد !

     البته بی‌شک نقصان و کاستی‌هایی را می‌توان دید که آن هم نه به‌خاطر ضعف و ناکارآمدی این پدیده شگرف است بلکه ناشی از رفتار غیرمسؤولانه برخی مدیران و بالادستی‌هاست که شده‌اند تک مضراب هارمونی دلنشین مدیریت سببی نسبی و متأسفانه با حرف‌های دهن پُرکن و بی‌محتوایی که آن را از بین کتاب‌ها و سرگذشت شرکت‌ها و سازمان‌های موفق دنیا یافته‌اند راه خطا را در پیش گرفته و برای آنکه کسی را به سازمان خود راه دهند، آزمون و مصاحبه می‌گیرند، سوابق درخشان و مدارک عالیه و تجربه کافیه، طلب می‌کنند و غافل از این هستند که اینها همه تعارف است و ظاهرسازی و جهان سوم گول زن ! و در پس همه آن کتاب‌ها و موفقیت‌ها و اختراعات و اکتشافات چیزی جز خویشاوندسالاری و نورچشم‌پروری و آقازاده‌نوازی نیست ولی این چشم بادامی‌ها و آن چشم آبی‌ها همه را در صندوق اسرار خود مخفی کرده و سر ما را با شایسته‌سالاری و بازدهی و مدیریت ناب و سازمان پاسخگو و مشتریان راضی، سرگرم کرده‌اند … خدایشان نیامرزد !!

 هوشنگ خان