فساد به عنوان یک فرآیند سازمانی درک منطق انحراف فساد مقدمه در مقالات مرتبط با فساد، فساد به صورت رایج به عنوان فعالیت یک فرد، فعالیتی نامناسب یا فعالیتی تعریف میشود که نسبت به پارامترهای مشخص یا ارزشهای اجتماعی که به صورت نسبی در اجتماع یا یک گروه پذیرفته شدهاند، منحرف شده است. این […]
فساد به عنوان یک فرآیند سازمانی
درک منطق انحراف فساد
مقدمه
در مقالات مرتبط با فساد، فساد به صورت رایج به عنوان فعالیت یک فرد، فعالیتی نامناسب یا فعالیتی تعریف میشود که نسبت به پارامترهای مشخص یا ارزشهای اجتماعی که به صورت نسبی در اجتماع یا یک گروه پذیرفته شدهاند، منحرف شده است. این تعریف این امکان را فراهم میکند تا متوجه شویم که فراتر از عدم تناسب رفتار یک فرد، تحت شرایط خاص، رفتاری حسابشده و منطقی را هم میتوان به عنوان فساد در نظر گرفت. به بیان دیگر، فساد از این دیدگاه تحلیلی، تصمیمی است که فرد در طول یک تراکنش با دیگر افراد یا گروههایی از افراد اتخاذ میکند تا (به صورت ناروا) از یک جایگاه خاص در این ارتباط یا تراکنش، سود ببرد. این دیدگاه فردی بر پایه یک نقطه آغازین شکل میگیرد: اینکه فرد به صورت گسترده، شرایطی که در آن قرار دارد را شناخته و درک کند و به صورت منطقی به این نتیجه برسد که رفتار فاسد برای وی موجب فراهم شدن منفعت یا راحتی میشود به این طریق، یک مدل تعاملی بسیار خاص بین عاملها شکل میگیرد که به صورت آگاهانه برآوردها را انجام داده و اقدام میکنند و عواقب آن را با منطق و قصد مشخص اندازهگیری میکنند. به این روش، زمانی که تاکید بر روی افرادی که شرایط را برآورد میکنند که اساساً متناسب با این توانایی برآورد، عمل میکنند (یعنی براساس رفتار آگاهانه) قرار میگیرد، فساد به عنوان یک تصمیم تعریف میشود که توسط افراد تحت زمینه ارزشی خاص و ویژه اتخاذ میشود. در این منطق از آگاهی و افرادی که شرایط را برآورد میکنند ما میتوانیم چندین چیز را استنباط کنیم: نخست اینکه، فساد در روابط اجتماعی اجتنابناپذیر میباشد زیرا ریشه در برآوردهای عوامل منطقی دارد. دوم اینکه دعوا در اصل موضوعی از تأثیر بر روی تعادل بین هزینه و مزایایی است که افراد میتوانند برآورد کنند.
مهمترین موضوعی که باید در این مقاله در نظر گرفت، این است که این دیدگاه فردی به صورت غیرقابل باور محدود میباشد. نخست اینکه توانایی آن برای درک پدیده به صورت کلی و دوم، برای پیشنهاد راهحلهای طولانیمدت محدود میباشد. هدف مهم این سند این است که از طریق مرور مقالات در مورد فساد سازمانی، نشان دهیم که فساد پدیدهای نیست که افراد وارد روابط محتاط شوند، بلکه بیشتر یک پدیده متراکم اجتماعی میباشد. به بیان دیگر، فساد نوعی رابطه اجتماعی میباشد و این منطق اجتماعی برای فساد در بخشخصوصی و بخش عمومی درست میباشد. از این رو مقاله تفاوت خاصی بین این دو حوزه در نظر نمیگیرد. از نقطهنظر این مقاله سازمانی در مورد فساد ما تلاش داریم تا به صورت مناسب مشخص کنیم که فساد چگونه میتواند به عنوان یک روند اجتماعی با مراحل و روندهای مختلف و توجیهات مختلف، به هنجار تبدیل شود.
این بحث از طریق تحلیل نحوه تاکید فساد در گروهها و فضاهای اجتماعی که تصمیمگیری و رفتارهای مختلف وجود دارد و بررسی مطالعههای موجود در این زمینه، توسعه پیدا میکند. به این روش، ما به تشخیصهای بسیار متفاوتی میرسیم و نتیجهگیریهای مختلفی را مشاهده میکنیم که بیشتر زمانها نسبت به دیدگاه فردگرایانه برخلاف غریزه و یا روال معمول میباشد. از این رو نقطه حرکت ما، براین اساس است که فساد در جهان روابط اجتماعی ایجاد شده و گسترش پیدا میکند، زیرا در این محیط افراد، عوامل آنها، رفتار آنها به شدت به هم مرتبط بوده و تحت تأثیر تعاملها و زمینهای است که آنها در آن نقشآفرینی میکنند و تصویر خودشان و میل خودشان را ایجاد میکنند. این رفتار محصولی است که منطقی، احساسی و ارتباطی میباشد که در آن تعاملها و قوانین و ساختارهایی وجود دارد که رفتار مردم در آن زمینه اهمیت پیدا میکند. در این مقاله، ما دیدگاههای چینبال و ساندرز را دنبال میکنیم که براساس آن فساد به عنوان یک «طبقهبندی به دست آمده در اثر مذاکره از رفتار به عنوان یک کیفیت ذاتی بر خود رفتار » تعریف میشود. به بیان دیگر، مفهوم فساد یک ساختار اجتماعی خاص از اجتماع است که در استانداردهای موهومیاش، تلاش کرده است تا در شفافترین و مشخصترین راه ممکن، بخش عمومی را از بخش خصوصی جدا کند. تنها راه ممکن برای یافتن تعاریفی که فساد را نشان دهد، به عنوان مثال میتواند سوءاستفاده از جایگاه سازمانی برای به دست آوردن منافع به صورت غیرقانونی باشد. این تعریف کلاسیک به صورت ضمنی در مورد تمایز شفاف فواید خصوصی نسبت به فواید گروهی و جمعی سخن میگوید؛ ذات اصلی تعریفهای معاصر مختلف نسبت به فساد در همین زمینه دیده میشود.
برای بحث کردن در مورد بارهای سنگین اجتماعی و هنجاری که تعاریف کلاسیک فساد در خودش دارد، مورد زیر اهمیت زیادی دارد. بیان کردن اینکه فساد یک فعالیت اشتباه است، نیازمند تعریف مورد زیر میباشد: برای چه کسی این فساد اشتباه است؟ در چه زمینهای یک دیدگاه مبتنی بر ایده «اشتباه بودن»، نشان میدهد که یک پارامتر خارجی، شفاف و منطقی وجود دارد که یک فرد و یک گروه را دربر گرفته و به صورت شفاف نشان میدهد که چه رفتاری درست و چه رفتاری غلط میباشد. حتی در صورتی که این موضوع توجیهپذیر بوده و درک آن آسان باشد، در عمل به راحتی نمیتوان آن را پذیرفت. به عنوان مثال، در صورتی که تعریف در مورد یک فعالیت اشتباه کاملاً شفاف باشد، سپس خلاف این تعریف نیز باید کاملاً به صورت شفاف مشخص باشد: شما چگونه میتوانید یک وضعیت بدون فساد را تعریف کنید؟ جواب دادن سوالاتی از این قبیل کار راحتی نیست. از این رو ما تلاش کردهایم تا تعاریفی را ایجاد کنیم که در مورد پدیده فساد نباشد، بلکه نشاندهنده بعضی از ویژگیهای آن باشد. مردم تلاش کردهاند تا تمایزات مشخصی در مورد فعالیتهایی که فواید قانونی را ایجاد میکنند نسبت به فساد، شناسایی کنند (به عنوان مثال، استفاده از برنامههای راهبردی سیاسی برای افزایش سطوح در سازمان برای به دست آوردن پول و منزلت بیشتر قانونی بوده، اما کمک کردن به یک خویشاوند در سازمان قانونی نیست) یک فرد میتواند نسبت به تضاد منافع ظن داشته باشد؛ به عنوان مثال، در صورتی که آنها چندین سال با کسی دوست باشند، اکنون در جایگاه جدید، ممکن است به صورت منفی این شرایط بر روی قضاوت آنها تأثیر داشته باشد. از نظر اجتماعی، مذاکرههای مفهومی به صورت ضمنی نشان میدهد که افراد این احتمالات را حداقل در سه گام پیچیده، ارزیابی میکنند: نخست، در صورتی که دوستی قدرت تأثیر را داشته باشد، دوم، اینکه آیا تأثیر بیان شده میتواند به صورت شفاف غیرقانونی بوده و یا تنها حالت نامناسب دارد (از نظر عاملهای مشخص) و سوم اینکه، عواقب این تأثیر را برای خودش تعریف میکند. هرکدام از این گامها به صورت ضمنی نشاندهنده انعکاس قوی و درکی از زمینه از طرف عامل (فرد) میباشد. این شرایط این امکان را فراهم میکند که پیشنهاد دهیم که تمام تعریفهای مرتبط با فساد ذاتاً تلاش دارند تا طبقهبندی رفتارها را مورد مذاکره قرار دهند و به این نظر هستند که طبقهبندی ها نشاندهنده ذات این طبیعت میباشد.
به همین روش، یک گروه فساد و یا یک زمینه سازمانی را میتوان قبل از رسیدن یک فرد مشخص به سازمان، اجرا کرد. روابط اجتماعی فساد میتواند در سازمان شکل گیرد بنابراین قبل از آمدن فرد این فساد حالت هنجار به خودش میگیرد و حتی میتواند به صورت یک قانون سازمانی برای کل گروه، تبدیل شود. از این رو در مورد سازمانها، یک فعالیت فساد میتواند توسط یک گروه خارجی به عنوان یک انحراف تحت پارامترهای خاص در نظر گرفته شود، اما کسانی که داخل این زمینه فساد قرار دارند ممکن است فکر کنند که این فعالیت به عنوان یک هنجار و یا فعالیت غیرفساد میباشد.
کسی که در فضاهای اجتماعی مانند یک سازمان قرار گرفته است و در این زمینه، منطق گروهی یک سری از احتمالات و شرایط را بر روی افرادی که خودشان را در این فضاهای اجتماعی قرار میدهند، تحمیل میکند. به عنوان مثال، مقالات مهمی در این زمینه درمورد انسانشناسی، فرهنگ و منطق استدلالی فساد وجود دارد. حالت پنهانکاری در سازمانها به عنوان مثال، مرتبط با قراردادهایی است که گروههای مشخص را تنظیم میکند که این گروهها میدانند چه اطلاعاتی را در دست داشته و علت آن چه میباشد. قوانین و هنجارها، شرایط رسمی و غیررسمی، در گروه یا گروهها، این حالت هنجاری از روابط را ایجاد میکنند که تنها تحت قوانین خارجی مرجع که این حالت پوشیدگی را ایجاد میکند، ممکن است به عنوان فساد در نظر گرفته شود. تراکم اجتماعی این فساد موجب میشود که تحلیل این مباحث مطرح شود، حتی موارد برخلاف غریزه و یا روال معمول، مانند آنهایی که نشان میدهد افراد متهم به فساد میتوانند این ادعا را داشته باشند که نمیدانستند کاری که انجام میدادهاند، فساد و کار بدی تلقی شود. این مقاله روشهای مختلفی را مورد استفاده قرار داده است: یک مروری بر روی مقالات سازمانی در مورد فساد انجام داده است که در زمینه مبحث مورد نظر ما، مقالات کمی شناخته شده است. این روش این فایده را دارد که یکسری از مفاهیم و مباحث را معرفی میکند که در زمینه فضای فساد کمتر مورد بحث قرار گرفته است و بیشتر در مورد بحثهای ابزاری و هنجاری بوده است. این روش انتخاب شده اما، مضراتی هم دارد: مهمترین آن، کمبود مطالعههای تجربی میباشد. ما بعضی از این مطالعات را در جاهای دیگر توسعه دادهایم اما ما امید داریم که این مقاله موجب افزایش و تسریع علایق برای ایجاد مطالعههای تجربی بیشتر، به خصوص در مورد فساد در آمریکای لاتین و مکزیک، بشود.
مطابق با آنچه گفتیم، از مرور مقالات در مورد فساد سازمانی، این مقاله نشان میدهد که در صورتی که ما میخواهیم با فساد در سازمانها یا گروههای سازمانی مبارزه کنیم، باید برنامههای راهبردی که نشان میدهد فساد نوعی برآورد فردی برای رسیدن به سود و منفعت است را در نظر بگیریم. فساد که به عنوان یک پدیده متراکم اجتماعی و محصلی از روابط اجتماعی میباشد، نقطه اتصال است نه نقطه جدایی. برای یک عامل (فرد) در این منطق، برای طبقهبندی و درک کردن یک فعالیت خاص و برای اینکه بتوان آن فعالیت را به عنوان کاری صادقانه یا غیرصادقانه طبقهبندی کرد، به صورت ضمنی این فرد باید این کار را با توافقها و فعالیتهای شکل گرفته در یک گروه مقایسه کرده و هنجارهای فعالیت روزانه خودشان را در آن زمینه در نظر بگیرد. خارج کردن فساد از حالت هنجار، به نظر مهمترین برنامهای میباشدکه به صورت کامل این ساختار جمعی فساد و فعالیتهایی که مخل آن هستند را درک میکند.
این مقاله شامل ۵ بخش است که شامل این مقدمه میباشد. در بخش۲، ما در مورد سازمان به عنوان یک روند اجتماعی صحبت میکنیم که شبکهای از نقشها، معانی و هنجارها را ایجاد می کند که در کل هنجارهای سازمانی را ایجاد میکنند. این حالت هنجاری اجتماعی ایجاد شده در این فضا، در جستوجوی ایجاد معنی از رفتار افراد، سازمانی را نشان میدهد که شامل روندهای تعاملی است که تلاش دارد تا افراد را در پویایی خودش، اجتماعی کند و شامل تعاملهایی مانند فساد هم میباشد (قسمت۳). قطعاً ممکن است این موضوع مخالف باورهای قبلی باشد اما روند اجتماعی شدن همچنین برای پدیدههایی مانند فساد نیز صدق میکند، زیرا در این روندها افراد فعالیتهای خودشان را با معنی کردن آنها در طرحهای سازمانی، توجیه میکنند. این توجیه به افراد این امکان را میدهد تا ناسازگاریهای ادراکی خودشان را کاهش دهند و احساس شرم و بیم آنها پیش از احتمال انجام کار غلط، کاهش پیدا میکند (از طریق الگوهای مشخص داخلی و خارجی در یک سازمان). در بخش چهارم نیز ما توضیح میدهیم که این روندهای منطقیسازی و اجتماعیسازی چگونه میتواند یک دینامیک پایدار در زمان را ایجاد کند که طرح خاصی از روابط را ایجاد کرده و آنها را تقویت میکند و گونهای از لغزش را ایجاد میکند که افراد بیشتر و با تکرار بیشتر در شبکههای فساد وارد شده و در آنها گیر میکنند. آنها حالت توجیه شده نداشته و بخشی از طرح سازمانی به عنوان یک رفتار هنجاری میشوند، اما همچنین حالت عمومی پیدا می کنند. در این شرایط، میتوان در مورد سازمانی صحبت کرد که فساد در آن به عنوان یک هنجار و فعالیت توجیه شده، تبدیل شده است (دارای فعالیتهای هنجاری میباشد که در زمینههای دیگر توسط دیگر افراد به عنوان فساد در نظر گرفته میشود.) در بخش آخر نیز ما بعضی از جمعبندیها در مورد تأثیر بحث هنجار شدن فساد سازمانی بر روی برنامههایی برای مبارزه با فساد صحبت میکنیم که تمرکز و نگرانی جامعه امروزی است.
سازمانها با افراد فاسد یا سازمانهایی فاسد؟
علل این که یک فرد فعالیتهای ناصادقانه انجام میدهد، متفاوت و متعدد میباشد. فساد در واقع یک فعالیت اجتماعی است: یک فرد همیشه در زمینهای که روابط روانی، تجارب و ارزشها و تعاملهای اجتماعی که در زندگیاش وجود دارد تصمیم میگیرد فاسد باشد یا کارهای ناصادقانه انجام دهد (ما بعداً مشاهده خواهیم کرد که بین این دو تفاوتهایی وجود دارد ) که همه این موارد بخشی از این معادله میشود.
برگر ولاکم (۱۹۷۸) در رابطه با نحوه شروع تعاملهای انسانی بسیار شفاف توضیح میدهند و یک منطق اجتماعی را برایش بیان میکنند: تعاملها موجب اتصال بین افراد میشود. این اتصالها میتواند چندین ثانیه و یا چند دهه به طول بینجامد. این اتصالات میتواند اتصالات پویای اجتماعی، معنیدار و یا پویایی خودسازمانی باشد: زمانی که این اتصالات بین افراد ایجاد میشود، آنها تمایل دارند تا پایداری بیشتری داشته باشند و بتوانند با ارتباطات و اشتراک اطلاعات، با افراد بیشتری این اتصالات را ایجاد کنند، مثلاً از طریق اجرای روتینها. در این زمینه، اجتماعی شدن نشاندهنده ایجاد و ساخت مجدد درک و در نهایت رفتاری است که افراد القا میکنند، درک میکنند و برای ایجاد کردن رابطه بین آنها (یا چندین زمینه مختلف) براساس درک هر عامل دخیل، آنها را شکل میدهند.
روند اجتماعی شدن، که در اصل یک روند موقعیتی و مشروط (مبتنی بر افراد و شرایط خاصی که در آن قرار دارند) میباشد که شامل المانهای پایدارکننده میباشد، اما در نهایت این روند متغیر و اصلاحپذیر است. به همین دلیل، مکانیزمهای اجتماعی شدن ممکن است چالشبرانگیز، مبهم و مخالف فرضیات ما باشد. آژانسها و ساختارها نیز تنها تفسیر میشوند و از این رو هیچ تضمینی وجود ندارد که روندهای اجتماعی شدن بتوانند دینامیک تعاملات را نادیده بگیرند. به بیان دیگر، روندهای اجتماعی شدن میتواند واکنشهای مختلفی را از عاملهای مختلف دریافت کند و از این رو میتوانند تأثیرات مختلفی را ایجاد کنند که برای افراد دخیل، غیرقابل پیش بینی باشد. این موضوع معمولاً در سازمانهایی شکل میگیرد که منطق فساد در آنها دیده می شود: آنها دارای فعالیتهای اجتماعی و رفتارهایی هستند که موجب می شود افراد به سمت فساد پیش بروند و بیشتر مواقع، عواقب غیرقابل پیشبینی و نامطلوب ایجاد میشود.
با در نظر داشتن این خط فکری، ما میتوانیم درک کنیم که در یک قالب خاص سازمانی، تعریف یک رفتار ناصادقانه چگونه به طبقهبندی و ساختارهای موجود در آن سازمان مرتبط میباشد: یک رفتار توسط بعضی از افراد و در شرایط خاص، به عنوان رفتار ناصادقانه تعریف میشود زیرا از استانداردهای مشخص سازمان (یا گروهی)تخطی کرده است که به صورت عمومی این استانداردها مقبول بوده است (همه این موارد الزامات نشان نمیدهد که این توافق متفقالقول بوده و یا از نظر همه یکسان است) مواردی که در این زمینه مورد بررسی قرار میگیرد از این رو چندین برابر میشود: افرادی که از کاری که کردهاند دفاع میکنند و ادعا دارند که نمیدانستند کاری که میکنند فساد تلقی میشده است. فعالیتی که در زمینههای مشخص فساد بوده و در زمینههایی دیگر به عنوان فساد در نظر گرفته نمیشود؛ همچنین فعالیتهایی که به صورت موقتی قابل قبول بوده اما در شرایط خاص دیگر به عنوان فعالیت درست تلقی نمیشدند.
مطالعه و درک اینکه معانی و این روندهای اجتماعی و سازمانی چگونه شکل گرفتهاند، به خصوص در صورتی که قصد ما بررسی کردن نحوه هنجاری شدن فعالیتهایی مانند فساد باشد، اهمیت زیادی دارد. ما میتوانیم با در نظر گرفتن سازمانها به عنوان ساختارهای اجتماعی شامل افرادی که به روش خاص در این زمینه فعالیت می کنند، کار خودمان را شروع کنیم. این رفتار مبتنی بر ترکیبی از بارها و شرایط فردی در مورد هر فرد و روابط فرد با دیگر افراد در قالب سازمان با سطحی از رسمیت و درجه خاصی از تسلط که موجب یکپارچه شدن روابط با هدف خاص بوده که در این قالب کاری شامل درجهای از هنجار و مقبولیت میباشد. در هر شرایط، در قالبهای کاری سازمانی، افراد افکار و مقاصد خودشان را در قالبهای کاری منعطف، توجیه و اجتماعی کرده اما این روند شامل رفتارها به هدف خاص در زمینههای خاص نمیشود. به همین علت افراد سازمانها را تشکیل میدهند اما سازمانها مهمتر از افرادی هستند که سازمانها را شکل میدهند: آنها مجموعهای از روابط بین افراد، جوامع و گروهها و ارتباطات فردی هستند که نخست حالت تصادفی داشته و به مرور زمان پایدار میشوند.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.