بررسی وضعیت صنعت پیمانکاری عمومی در ایران- قسمت اول محمدتقی زمانسرایی مقدمه: با توجه به ضرورت انجام سرمایهگذاریهای کلان در فرآیند رشد و توسعه اقتصادی کشور و به ویژه با توجه به ضرورت جلب سرمایهگذاری خارجی به دلیل محدودیت سرمایهگذاریهای داخلی که طبعاً روند رو به رشدی از سرمایهگذاریها در طرحهای ملی و زیربنایی […]
بررسی وضعیت صنعت پیمانکاری عمومی در ایران- قسمت اول
محمدتقی زمانسرایی
مقدمه:
با توجه به ضرورت انجام سرمایهگذاریهای کلان در فرآیند رشد و توسعه اقتصادی کشور و به ویژه با توجه به ضرورت جلب سرمایهگذاری خارجی به دلیل محدودیت سرمایهگذاریهای داخلی که طبعاً روند رو به رشدی از سرمایهگذاریها در طرحهای ملی و زیربنایی را به دنبال خواهد داشت، دستگاههای اجرایی کشور برای حصول به اهداف برنامهریزیشده در زمانهای مقرر، نیازمند به کارگیری ابزارهای نوین و کارای مدیریتی در سازماندهی و اجرای پروژههای بزرگ ملی میباشند. به کارگیری روشهای نوین در مدیریت و وجود شرکتهای پیمانکاری بزرگ و موفق در جهان به دلیل مزیتهای نسبتاً قابل ملاحظه خود و نیز استفاده از حرفههای جانبی و قدرت چانهزنی قوی در معاملات بینالمللی، گوی سبقت را از پیمانکاران داخلی میربایند و نهایتاً پیمانکاران داخلی را در فعالیتهای جزئی به عنوان پیمانکاران خرد یا جزء به کار میگیرند. موضوع فوق این سؤال را پیش میآورد که چرا پیمانکاران داخلی نمیتوانند در مقام یک پیمانکار بزرگ و مجرب در کشور نمود پیدا کنند، به غیر از تحلیل عوامل درونی و بیرونی و محیط رویه پیمانکاری در ایران شاید سادهترین جواب این باشد که پیمانکاران داخلی توان رقابت با پیمانکاران بزرگ و جهانی را ندارند، چرا که پیمانکاران بزرگ خارجی به چنان دانش و تکنولوژی سطح بالا و گستردهای در طول سالها دانشاندوزی، تحقیق و تجربه رسیدهاند که برای هر پیمانکار دیگری به عنوان یک درس، تصور پیمودن مسیر دیگری متصور نیست. دستاندرکاران و کارگزاران فعالیتهای پیمانکاری در ایران اعم از کارفرما، مجری، مشاور و پیمانکاران به فراخور وضعیتی که دارند و بنا به موقعیتی که در آن قرار میگیرند، باید به کل یا بخشی از دانش و تکنولوژی رهیافت ساختار پیمانکاری اعم از تئوری قراردادها، اقتصاد پیمانکاری، مدیریت قراردادها و غیره مسلط و امکان بهرهگیری از مشاورههای لازم را داشته باشند. این مطلبی است که انگیزههای لازم برای استفاده از دانش اقتصاد پیمانکاری و نیز دانش مربوط به روشهای نوین مدیریت و بهرهگیری از تجارب موجود را میطلبد و از نظر پیمانکاران نیز همواره جمیع مسایل به ویژه دانش مدیریت اعم از مدیریت پروژه، قراردادها، ریسک، قیمتگذاری مدنظر میباشد.
نگاهی کلی به اهداف و رویکردها
پیش نیاز تعیین و انتخاب راهکارهای متناسب در هر نظام برنامهریزی مبتنی بر عناصر و مؤلفههای محیط درونی و بیرونی آن میباشد. بیشک عناصر چهارگانه فرصتها، تهدیدها، قوتها و صعفها میتوانند راهگشای تعیین استراتژیهای مناسب برای نظام باشند.
فضای پیمانکاری عمومی پروژههای بزرگ
محیطی که در آن رقابت تعریف میشود محیطی است که سطحی از عدم اطمینان همواره و با شتاب در حال افزایش میباشد. به بیان دیگر آنچه به عنوان مزیت استراتژیک و نسبی شرکتها به حساب میآید سریعاً توسط دیگران تقلید شده و مورد بهرهبرداری قرار میگیرد و در عمل میبایست همواره با سرمایهگذاری و قبول ریسک عرصههای جدید و مزیتهای جدیدی را برای شرکت فراهم آورد. در این محیط بسیاری از شرکتهای جدید در حال شکلگیری و تهاجم به سهم بازار شرکتهای بزرگ میباشند که به صورت نسبی سهم بزرگی از بازار را به عهده دارند. از آثار بیرونی اینگونه شرکتها که قابل لمس میباشند، حرکت شرکتها برای ایجاد ارتباط با عرضهکنندگان و تأمینکنندگان، ارتقای مستمر کیفیت و کاهش هزینه از طریق ارتقای سطح تکنولوژی و دستیابی به تکنولوژیهای جدید و بهرهگیری از استراتژی های موفق پیشگامان و رهبران صنعت میباشد. اگر محیط شرکتهایی که در پروژههای بزرگ وارد شده و رویه پیمانکاری را اتخاذ کردهاند مورد ارزیابی و بررسی قرار گیرد میتوان چنین بیان داشت که محیط پیشرو و جریان مسلط بر اینگونه شرکتها دارای مختصات و ویژگیهای است که برای شرکتهای حاضر در این فضا یک رثابت کامل را تداعی مینماید، در حقیقت تطبیق مجموعه عناصر فوق با محیط مدیریت پروژههای بزرگ نمایشگر این موضوع است که یک الگوی مشابه قابل تمیز است. یک شرکت پیمانکاری عمومی تلاش دارد تا ارتباطات بسیار مناسبی را با عرضهکنندگان فراهم آورد و پیمانکاران فرعی را نیز وادار به یک تعامل دوسویه برای افزایش کیفیت و کاهش هزینه بنماید، در این دامنه رقابت بسیار شدیدی حکمفرماست و تنها تفاوت آن در این است که ماهیت تکنولوژی آن، تکنولوژی مدیریتی و فکرافزاری بوده و در نتیجه دارایی و سرمایه این شرکتها انسانها، دانش و تجربه بوده که ظهور و عینیت آن در نرمافزارها و الگوهای کاری آنها قابل رویت است. در عمل مزیت استراتژیک بین شرکتها براساس نیروی انسانی و دانش آنها میباشد که هر لحظه میتواند تغییر کرده و یا جابجا شود. در اینگونه صنایع که فضای رقابت شدید وجود دارد عموماً دو عامل اصلی را میتوان شناسایی کرد:
۱- دانش و آگاهی بروز شرکتها از تغییرات محیطی و فعالیت رقبا
۲- تمایل آنها برای ریسککردن و از دست دادن مزیت رقابتی فعلی با امید و انگیزه کسب یک مزیت رقابتی جدید در یک سطح دیگر
این عوامل میتواند در انتخاب و تدوین استراتژیها ما را یاری داده و در عمل به ما کمک نماید تا جریان کاری خود را به شکلی هدایت نماییم تا دو خصیصه فوق را در شرکتها نهادینه سازیم. به بیان دیگر میتوان چنین گفت که برای توفیق در یک بازار و محیط رقابت شدید، شرکتها میبایست قدرت ریسک سرمایهگذاریهای جدید، ریسک ارتقا و ریسک تغییر مزیتهای استراتژیک و رقابتی را داشته و از سوی دیگر ترازیابی و الگویابی(Benchmarking) را برای ایجاد مدیریت دانش و جمعآوری دادههای رقبا ایجاد نماید تا امکان بقا و حضور در این صنعت فراهم باشد. این چارچوب میبایست در حوزه اجرا و بسترسازی به واسطه استراتژیهای طراحی شده نهادینه و پیاده شود.
استخراج نقاط قوت و ضعف پیمانکاران ایرانی
نظام پیمانکاری در ایران دارای سابقهای به میزان چند دهه است. در ایران نیز همانند دیگر کشورهای در حال توسعه، با شروع فعالیتهای وسیع برای ایجاد زیربناهای تولیدی و فراهم نمودن تسهیلات اساسی مورد نیاز جامعه، سازوکارهای اجرایی و پیمانکاری در قالب قراردادهای پیمانکاری برای عموم دستاندرکاران (سرمایهگذاران، پیمانکاران) کارهای پیمانکاری و اجرای طرحهای عمرانی ایجاد شده است. به طوری که یک نوع فرهنگسازی در این بخش از نظام فنی و اجرایی کشور پدید آمده است. مهمترین اثر مفید در ایجاد شرایط حقوقی برابر برای طرفین قرارداد پیمانکاری (سرمایهگذار-پیمانکار) برقراری حاکمیت قانون در محیطهای کاری به جای حاکمیت قانون در محیطهای کاری به جای حاکمیت فردی سرمایهگذار (یا کارفرما) و نمایندگان تامالاختیار آن است. حاکمیت قانون بر نظام پیمانکاری موجب ایجاد نقاط بسیاری برای پیمانکاران شده است که عمدهترین آنها موارد ذیل است:
۱-نقاط قوت:
وجود پیشینه و تجربه در شرکتهای ایرانی
قدمت پروژههای عمرانی و بزرگ به ویژه در صنایع نفت، گاز و پتروشیمی در عمل باعث شده تا شرکتهایی که از قدمت و سابقه طولانیتری برخوردارند دارای یک دانش و تجربه نهفته باشند، به طوری که اگر مکانیزمها و الگوهای کارآمدی مورد بهرهبرداری قرار گیرد میتواند این تجربه و دانش را به عنوان یک مزیت به کار گیرد. قابل ذکر است که تجربه تاریخی شرکتهای ایرانی عمدتاً در زمینههای فنی و مهندسی و مدیریت ساخت(CM) است که از این نظر نقطه قوتی است ولی از سوی دیگر شرکتهای ایرانی غالباً نه تجربه و نه کمترین توجهی به مدیریت (MC) ندارند و لذا از این منظر دارای نقطه ضعف هستند.
توسعه نظامهای نوین مدیریت در شرکتهای ایرانی
ظرف سالهای اخیر، رویآوری شرکتها به ابزارها و روشهای نوین مدیریتی باعث گردیده تا بهرهوری و کارایی آنها دچار تحول شود. برنامههای استراتژیک و تعالی سازمانها، بهرهمندی از استانداردهای مدیریتی و پیادهسازی الگوهای مدیریت کیفیت و مهندسی مجدد فرایندها امیدواری مطلوبی را برای آینده فراهم آورده است.
وجود توان بالقوه و بالفعل حوزههای مهندسی و ساخت در ایران و ساختار مهندسی ظرف سالهای گذشته در کشور ما هم به لحاظ ساختار و نظام آموزشی دانشگاه و تحقیقات مرتبط با آن و هم به لحاظ پیادهسازی دانش و فنآوری مهندسی و ساخت سرمایهگذاری و همت فراوانی صورت گرفته و شرکتهای پیمانکاری ایرانی از پشتوانه نسبتاً مناسبی در حوزههای فوق برخوردار هستند.
سایر مواردی که به عنوان قوت شناخته میشوند، عبارتند از:
– به وجود آمدن ساختار همکاری و تلاش سازنده و هموزن ۳ نهاد مهم کارفرما، مشاور و پیمانکار در اجرا، یکی از عوامل اساسی برای بهرهگیری از این همکاری سه جانبه و ایجاد یک فضای تفاهم و سازنده در مورد مقررات حاکم بر روابط بین این ۳ نهاد است. این مقررات را میتوان در مجموعه آییننامههای شرایط عمومی پیمان (سند قرارداد پیمانکاری) ملحوظ نمود.
– تجربه نسبتاً طولانی نظام پیمانکاری در اقتصاد ایران، سطح مناسبی از دانش فنی را در رشتههای مختلف فعالیت و همچنین پیمانکاری عمومی برای کشور ایجاد نموده است. در حال حاضر بسیاری از شرکتهای جدید پیمانکاری، محصولی از شرکتهای پیمانکاری قدیمی بوده و به دلیل افزایش تجربه و توانایی پیمانکاران قبل ایجاد شده و شکل گرفتهاند. تخصصهای متنوع در شرکتهای پیمانکاری نتیجه تعامل مناسب اینگونه شرکتها با سرمایهگذاران میباشد.
– شرکتهای پیمانکاری قابلیت بالایی برای افزایش اشتغال و کاهش بیکاری دارند. وجود شرکتهای پیمانکاری بسیار در سطح کشور، باعث شده است تا در صورت انجام سرمایهگذاری در بخشهای مختلف اقتصادی است.
ضعف بخش خصوصی در نظام پیمانکاری ایران نیز به نحو چشمگیری قابل مشاهده است. کارفرمایان (سرمایهگذاران) بخش خصوصی رغبتی به فعالیت اقتصادی ندارند و لذا پیمانکاران موجود در کشور ضربههای بسیاری از حضور انحصاری دولت در اقتصاد متحمل میشوند. قرارداد پیمانکاری برای اجرای یک طرح در نوع خود یک نوع قرارداد خرید خدمات محسوب میشود و خریدار یا متقاضی که در قرارداد کارفرما نامیده میشود و پول در اختیار اوست، در هنگام عقد قرارداد مختار است که نظریات و سلائق شخصی خود را در شرایط قرارداد اعمال کند. شرایط حقوقی نابرابر، علاوه بر حضور منحصر به فرد دولت در نظام پیمانکاری تأثیر عمیقی نیز در حیطه فعالیتهای عملیاتی، اقتدار کاری و مشارکت در کارهای کارشناسی ایجاد نموده است. این شرایط به ویژه در زمینه کارهای کارشناسی برای بررسی پیشامدها و وقایع مختلف در طول اجرای عملیات سرمایهگذاری و پیمانکاری، ضمن اینکه مانع از دستیابی پیمانکار به حقوق خود میشود، سلامت طرح سرمایهگذاری یا موضوع قرارداد را نیز تهدید مینماید.
۲-نقاط ضعف:
فقدان دانش حقوقی
رویه پیمانکاری به لحاظ ساختاری و ماهیتی نیازمند دانش حقوقی بسیار توسعهیاقتهای میباشد. به معنای دیگر در بحث انواع روشهای پیمانی مباحث مرتبط با نوع قرارداد، تعهدها، ادعاهای حقوقی و سایر مباحث مرتبط با دانش حقوقی از اهمیت بالایی برخوردار است. مجموعههای مشاورهای و تخصصی فراوانی در خارج از کشور برای این موضوع به وجود آمده و هماینک به صورت متمرکز در این موضوع فعالیت میکنند، لیکن فقدان دانش و تجربه مطلوب در این زمینه در شرکتهای ایرانی خاصه در مواجهه با شرکتهای خارجی نمود بسیار داشته و یکی از نقاط ضعف عمده شرکتهای پیمانکاری در ایران میباشد.
فقدان دانش و تکنولوژی نهادینه شده
دانش و تکنولوژی پیمانکاری عمومی در تمام مراحل پیمانکاری از آغاز مراحل اولیه تعریف تا ورود به مناقصات و در نهایت اجرا و خروج از پروژه از اهمیت بسیاری برخوردار است. لیکن در حال حاضر فقدان این دانش و تکنولوژی مدیریتی مربوط به آن همانند توان مهندسی در شرکتهای ایرانی به وضوح دیده میشود. هر چند تلاشهای بسیاری برای رفع این موضوع صورت گرفته، لیکن هنوز فقدان این دانش و نهادینه شدن آن به عنوان معضل اصلی در شرکتهایی که رویه پیمانی اتخاذ میکنند به حساب میآید.
فقدان دانش مدیریت پروژههای بزرگ
هر چند بسیاری از اندیشمندان مدیریت پروژههای بزرگ را جزیی از دانش پیمانکاری میدانند، لیکن این دانش به عنوان هسته مرکزی اجرای پروژهها، خود از اهمیت مستقلی برخوردار است. در حقیقت فقدان و یا ضعف موجود در این دانش در عمل در بسیاری از پروژهها دیده شده و میبایست به عنوان یکی از ضعفهای عمده مدنظر طراحان استراتژی قرار گیرد.
فقدان زیرساختهای اطلاعاتی و نرمافزارهای لازم
یکی از محورهای عمده توسعه شرکتها در سالهای اخیر توسعه زیرساختها و فنآوریهای اطلاعاتی و ارتباطی بوده است، لیکن در کشور ما در این حوزه نوعی قصور قابل تشخیص است، به طوری که در عمل فاصله بسیار زیادی از حیث نرمافزاری، سختافزاری و شبکهای وجود دارد که تاثیر بسیاری در روند عملکرد شرکتهای پیمانکاری بر جای میگذارد.
منبع: کتاب مستندات علمی-حرفهای نظام اجرای پروژهها- جلد اول
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.