خواب خوش نظارت ! دوستی میگفت که ایران بهشت ایدهها و فرصتهاست، ضمن تأیید این فرمایش باید عرض کنم که این سرزمین، بهشت خیلی چیزهاست، بهشت واسطهها، گرانفروشان، کمفروشان و فرصتطلبان هم هست و ایضاً بهشت برخی چیزها و البته افراد هم هست که علیالحساب این بهشتهای آخری را بیخیال میشویم که مبادا برخی […]
خواب خوش نظارت !
دوستی میگفت که ایران بهشت ایدهها و فرصتهاست، ضمن تأیید این فرمایش باید عرض کنم که این سرزمین، بهشت خیلی چیزهاست، بهشت واسطهها، گرانفروشان، کمفروشان و فرصتطلبان هم هست و ایضاً بهشت برخی چیزها و البته افراد هم هست که علیالحساب این بهشتهای آخری را بیخیال میشویم که مبادا برخی فکر کنند ما میخواهیم از بهشت مدرک گرفتن، بهشت ارتقای شغلی جهشی، بهشت آقازادگی، بهشت نورچشمی و یا فیالمثل بهشت بیکاری و تورم هم سخن بگوییم !
به منظور تنویر افکار عمومی! راجع به بهشت واسطه و گران و کمفروش برای خالی نبودن عریضه، مثالی تقدیم میکنم: میوه و ترهبار و خشکبار و حبوبات را در نظر بگیرند. قیمت سر زمین و پای درخت آن، سختی و عرق یک سال زحمت کشاورز را دو چندان به تن او میخشکاند . قیمت وسط میدان میوه و ترهبار و عمدهفروشیهای حبوبات و خشکبار، گل از گل واسطه محترم میشکفد و حظ وافر را نصیب آن بزرگواران میکند که توانستهاند در عرض چند ساعت ثمن بخس را به شرف زر ارتقاء دهند ! سری میزنیم به خردهفروشیها و پای درددل این عزیزان مینشینیم که با سختی و محنت توانستهاند قیمت آنچه خریدهاند را در کسری از روز چنان سروسامان بدهند که مصرفکننده بینوا یا از خیر خرید میگذرد و یا درد آبرو چند عددی میوه و چند گرمی حبوبات و چند مثقالی خشکبار میخرد!
البته اینها که فرمایش کردیم، مشتی بود نمونه خروار و خوانندگان بزرگوار، خود هر روز با انواع و اقسام و رنگ و وارنگ آن در حال دستوپنجه نرم کردن و البته شکست را با سربلندی پذیرفتن هستند !
حال اینکه این وسط نظارت و بازرسی و حمایت از مصرفکننده و تعزیرات و قضا و قدر کجا تشریف دارند، لابد در خواب ناز و یا احتمالاً در بند ماده و تبصره از دوره دقیانوس برجا مانده و یا شاید هم آنقدر این آشفته بازار مکاره گیر و گرفتارشان کرده است که فرصت ندارند به همه امور برسند و برخی را به امان خدا، برخی را به امید بیدار شدن انصاف مجریان و برخی را جهت روز مبادا و زمان کم کاری و بیکاری، حواله دادهاند !
اتحادیهها و تعاونیهای صنفی محترم هم که بخشی از وظایف شان قیمتگذاری و کنترل و نظارت و بازرسی است، خیلی وقت است که دو ریالی مبارکشان افتاده است که سفت کلاه خود را بچسبند و تمامقد هوای اعضای محترم صنف را داشته باشند که چهار روز دیگر باز انتخاب شوند و در مسندهای خود بنشینند تا بتوانند همچنان به خدمت صادقانه به خلقا… ادامه دهند !
اینکه اتحادیهها قرار است نظارت کنند و باز قرار است عدهای از وزارت متبوعه بر کار آنها نظارت کنند و باز قرار است عدهای از قوهای دیگر به موازات این ناظران، آنها هم نظارت کنند و البته همه اینها وظیفه بازرسی هم دارند و همگی بزنم به تخته، فعال ما یشاء و قدرت اجرایی هم دارند و البته چند سازمان و کمیسیون نظارتی و حمایتی و قانوننویسی هم وجود دارد که یک جا حواسشان به همه چیز هست و دست آخر، این دست پخت گاه شور و گاه بینمک شفته ته گرفته جا نیفتاده میرود سر سفره خلقا…، معلوم میکند که ظاهراً بیش از یک جای کار میلنگد، شاید هم ما و ایضاً مردم بینوا زیادی سخت گرفتهایم و آنقدرها هماش شور و یا اینقدرها هم بینمک نیست !
هوشنگ خان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.