یارانه پنهان و پیدا ! این یارانه پنهان یک چیزی است مثل همان دستهای پشتپرده که همگان بر آن آگاهند و واقف، به جز خواجه حافظ که البته ایشان، عذر موجه دارند! معلوم نیست این چه پنهانی است که از وزیر و وکیل و مسؤول گرفته تا مردم کف شهر همگی تکتک ایشان را میشناسند، […]
یارانه پنهان و پیدا !
این یارانه پنهان یک چیزی است مثل همان دستهای پشتپرده که همگان بر آن آگاهند و واقف، به جز خواجه حافظ که البته ایشان، عذر موجه دارند! معلوم نیست این چه پنهانی است که از وزیر و وکیل و مسؤول گرفته تا مردم کف شهر همگی تکتک ایشان را میشناسند، کنیه و سابقهشان را میدانند میزان پنهان بودن و آشکارشان را میحسابند! و سالها پنهان بودنشان را آشکارا بر سرمان زدهاند !
دفعتاً! خاطر مبارکمان رفت به چند سال قبل که قرار بود یارانهها پلکانی حذف و در تولید و صنعت و ارتقای سلامت هزینه شوند و باز خاطر خطیرمان هست که قسمت اولش که حذف بود انجام شد و قسمت دومش که انجام بود، حذف شد!
ظاهراً مسؤولان محترم، باز فیلشان یاد هندوستان کرده و حساب ویژهای بر روی فراموشکاری خلقا…، باز کردهاند که باز آش همان آش و قصه همان غصه است! یارانه را حذف و خرج ملت و تولید و سلامت میکنیم، از زبان مبارکشان نمیافتد، غافل از اینکه همان یارانههای قبلی که حذف شد و به پای ملت و صنعت و سلامت ریخته شد آنچنان کام خلق و بهداشت و تولید را شیرین نگه داشته و از وفور نعمت ایشان به قدر کفایت متنعم و متبرک! شدهاند که دیگر جایی برای هزینه کردن یارانههای آشکار شده، ندارند !
هوشنگخان آنقدر حواسش جمع است که بفهمد بالاخره تحریم است و فشار و کم و کسری، ولی دوستان تصمیمگیرنده و یارانه هوا کن! در جریان باشند که اعتباری به این نیمبند نفس به شماره افتاده ملت همیشه در صحنه، نیست و بیم آن میرود که برود و باز نگردد و روحشان به کائنات عروج نماید !
به هر حال بهنظر میرسد این پنهان یارانه را بگذارند همچنان در پس پرده بماند و دست از جیب خلق بگیرند و چارهای دیگر بیندیشند که این ناتوان اقتصاد و رنجور مردمان را بیش از این طاقت شفافسازی نیست و با وعدههایی که تکرار مکررات پیش گفته است آب در هاون اعتمادسازی نکوبند که شاعر فرموده است، با این همه از سابقه نومید مشو !
البته اطلاع دقیقی از دل خلق و افکار رخ زرد مردمان، ندارم ولی هرچه به خود نهیب میزنم که اینبار فرق میکند و قرار است که قرار، مقرر شود و هرچه از پنهان به برون درز کند، باز جایی دیگر خرج میشود و از این جیب که درآید به آن جیب باز میگردد. ولی صد حیف که این فکر مشوش مسموم هوشنگخانی میگوید: بزک نمیر بهار میاد !
آدمی بود امیدوار به خیر کسان، دلا، به وعده خوبان سلام ما برسان !
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.