دلار ۴۲۰۰ تومانی سایهاش مستدام ! در خبرها آمده بود که دولت همچنان بر دلار ۴۲۰۰ تومانی، چکش میزند و حاضر نیست پا پس کشیده و بازار را با نیما جان و مردم را با آزادخان، به حال خود بگذارد ! برخی کارشناسان و ایضاً غیر کاربلدها و البته عدهای که معلوم نیست به […]
دلار ۴۲۰۰ تومانی سایهاش مستدام !
در خبرها آمده بود که دولت همچنان بر دلار ۴۲۰۰ تومانی، چکش میزند و حاضر نیست پا پس کشیده و بازار را با نیما جان و مردم را با آزادخان، به حال خود بگذارد !
برخی کارشناسان و ایضاً غیر کاربلدها و البته عدهای که معلوم نیست به کدام یک از طرفین نزدیکترند! ادامه عمر این دلار دولتی ۴۲۰۰ تومانی را به صرفه و صلاح ملک و مردم نمیدانند و میگویند در این حدود دو سال از برکت این دلار دولتی چه گلی به سرمان زده شد و کدام کالای اساسی مشمول دچار تورم و بادکردگی نشد که همچنان مرغمان یک پا داشته باشد و چکش قضاوتمان محکم پای این عنصر خیالی ایستاده باشد؟!
البته دولتیان و دیگرانی که از قضا عده آنها کم نیست حرف حسابشان این است که ما برای خرید کالاهای اساسی، این دلار ارزان به قیمت آب روان را دادهایم و نتیجهاش شده است این! حساب کنید اگر دلار کف بازاری را وجهالمعامله قرار میدادیم چه بر سر قدرت خرید و افسار قیمت و قامت خمیده خلق میآمد !
ظاهراً همگی دوستان شرکتکننده در این منازعه و ارهکشی بیبی نتیجه، شتر را رها کردهاند و به دنبال مهارش میگردند. اینکه در این چندین و چند ماه اخیر کالاهای اساسی متورم شدهاند، عیب و ایراد آن دلار چهارهزارودویستی نیست و اینکه بازار خود میتواند تعادل و تناسب را ایجاد کند هم حرف بیربطی نیست ! آنچه اصل و اساس این بیهنری دلار دولتی و آن یکهتازی تورمی است، حضور دلال و واسطه و نورچشمیو بدهبستان پشت پرده و امضای طلایی و مجوز خاص و بیدروپیکری است !
دلاری که میرود و برنمیگردد، دلاری که تبدیل با کالایی میشود که نباید بشود، دلاری که بدون حسابکشی تقدیم میکنیم، دلاری که تبدیل به کالا میشود و تا دم مرز و گیشه گمرک و حساب و کتابش تا بارگیری بر کامیون درست و دقیق است اما از آن به بعد معلوم نیست از کجا سر در میآورد و چرا میرود و به چه قیمت به تولیدکننده و توزیعکننده و مردم بدبخت بینوا میرسد !
مهمتر از آنکه دلار دولتی بهتر است یا نیمایی و یا آزاد این است که هنر کنترل و نظارت و رهگیری مو لا درز نرو ما چطور است، حالا دلار ۱۰۰۰ تومانی برای کالای اساسی بگذارند وقتی از یک جایی به بعد ردها گم میشود و خطها شیر تو شیر میشود و کالاها آببهآب، و این دلال و واسطه و نورچشمی و رابطه و خودیهای بیخودی هستند که برای خود میتازند و میبرند و میخورند و به ریش همه میخندند، آش همین آش و کاسه همین کاسه است.
نظر هوشنگخانی ما این است که آفت افتاده به شاخ و برگ دلار دولتی، به قطع درخت آن، درمان نمیشود، چه رسد به رها کردن و باری به هرجهتی و سپردن میدانداری به نااهل حریص پرمدعا !
هوشنگ خان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.