بحران دوستی و هزار راه نرفته ! نظر هوشنگخانی ما این است که برخی (تعدادی قلیل!) از مسؤولان، به دلیل توانمندی بالا و قدرت مدیریت بینظیری که دارند، در شرایط بحران میتوانند بهترین و قویترین عملکرد را از خود نشان داده و در این نوع شرایط است که به فرم عالی و کمنظیر خود […]
بحران دوستی و هزار راه نرفته !
نظر هوشنگخانی ما این است که برخی (تعدادی قلیل!) از مسؤولان، به دلیل توانمندی بالا و قدرت مدیریت بینظیری که دارند، در شرایط بحران میتوانند بهترین و قویترین عملکرد را از خود نشان داده و در این نوع شرایط است که به فرم عالی و کمنظیر خود میرسند !
اینگونه مسؤولان از آنجا که در شرایط عادی و یا وضعیت نیمهبحرانی و در زمانهایی که زنگ خطرها در مورد موضوعی به صدا درمیآید، نمیتوانند آنگونه که شاید و باید مفید فایده باشند و تا کار از کار نگذرد و بحران با تمام قوا به میدان نیاید، ظرفیت و هنر مدیریتی ایشان نمیتواند خودی نشان دهد، بنابراین تمام مساعی خود را صرف ندیده گرفتن، نشنیدن، باری به هر جهت، چو فردا آید فکر فردا کنیم، از این ستون به آن ستون فرج است، باش تا دولت صبحت بدمد و این نیز بگذرد، میکنند و تا آنجا پیش میروند که زمان موعود فرا رسد و ایشان چون فرشته نجات از راه برسند و بحران پیش آمده را به بهترین نحو ریشهکن نمایند !
قبل از هر چیز باید از اینکه در جامعهای زندگی میکنیم که چنین مدیران لایق و بحرانستیزی داریم بر خود ببالیم و خیرات و مبرات فراموشمان نشود و البته باید سعی مجدانه نماییم که چنین مدیران و بزرگانی همچنان در مسؤولیت بمانند و در هنگامه وانفسا، دستگیر و یاریرسان خلقا… مبهوت و مرعوب بحران، شوند !
به هرحال و علیرغم اینکه اینجانب به هوش و فراست و هنر تدبیر اینگونه مسؤولان هیچ شک و شبههای ندارم لیکن برحسب وظیفه میخواستم جسارت کرده و در محضر اساتید درس پس داده و چند موردی را به دوستان مدیر عرض کنم !
۱- کاهش سرانه مصرف لبنیات در کشور فقط یک زنگ خطر کوچک است و هنوز تا رسیدن به مرحلهای که بخش زیادی از بزرگسالان و کودکان دچار مشکلات جدی شوند فاصله داریم و شرایط هنوز بحرانی نشده است، بنابراین مدیران معزز پیش گفته حواسشان باشد هنر و انرژی خود را برای حل این مشکل خرج نکنند و اجازه دهند بحران به طور کامل و قدرتمند شکل گرفته و سپس ایشان وارد عمل شوند.
۲- کاهش ازدواج و افزایش طلاق و بالا رفتن سن ازدواج و اینگونه مسائل پیشپا افتاده اساساً در حد و اندازهای نیستند که مسؤولی وقت گرانبهای خود را به این موارد اختصاص دهد و فرصت و زمان برای پخته شدن و رسیدن و سر باز کردن، هست !
۳- مشکل کمآبی، کاهش جنگلها، از بین رفتن بافت خاک، گسترش بیابانها و خشکیده شدن دریاچهها و رودخانهها و این قبیل موارد، درست است که مدتها پیش زنگ خطرش درآمده و سازمانهای بینالمللی هم هشدار داده و اعلام بحران کردهاند، اما شما باور نکنید، هر آن احتمال دارد با چند باران و برف درست و حسابی و رشد و گسترش خود به خودی جنگلها و عقبنشینی مفتضحانه بیابانها، همه چیز درست شود !
۴-در رابطه با عدم تربیت و فرهنگسازی صحیح دانشآموزان، تعطیلی و نیمهتعطیلی کارخانجات، رشد شغلهای کاذب، بالارفتن سطح عصبانیت و پرخاشگری در جامعه، بنزین سربی گوگردی، خودرو خوشخوراک، حاشیهنشینی و فقر و چند مورد دمدستی و ناقابل دیگر نیز شرایط بهگونهای است که حیف مدیران با این همه کفایت و درایت و لیاقت است که خون خودشان را کثیف کنند و خدایناخواسته ابرو در هم کشیده و قصد کاری و حرکتی به سرشان بزند !
دوستی میگفت خاصیت زرشک از آب زرشک بیشتر است، من حکمت این حرف را نفهمیدم !
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.