توقف تولید خودرو ناقص ! یک مقام مسؤول که از قضا مدیرکلی است برای خودش! فرمایش کرده و وعده فرمودهاند که منبعد خودرو ناقص در شرکتهای خودروساز تولید نشود !! هوشنگخان خیلی به این موضوع کاری ندارد که این ناقصالخلقههای تولیدی سرازیر انبار میشوند و در آنجا در بهترین شرایط انبارداری نگهداری میشوند! […]
توقف تولید خودرو ناقص !
یک مقام مسؤول که از قضا مدیرکلی است برای خودش! فرمایش کرده و وعده فرمودهاند که منبعد خودرو ناقص در شرکتهای خودروساز تولید نشود !!
هوشنگخان خیلی به این موضوع کاری ندارد که این ناقصالخلقههای تولیدی سرازیر انبار میشوند و در آنجا در بهترین شرایط انبارداری نگهداری میشوند! و هر چند وقت هم بهصورت اشتباهی و کاملاً تصادفی و بهصورت روتین ! برخی از آنها سر از بازار و حاشیه بازار و کف خیابان در میآورند و یحتمل همان نقص گرانقدر را به عنوان آپشن ویژه و بهصورت کاملاً رایگان تقدیم خلقا… میکنند! فقط میخواستم عرض کنم که به فرض محال و گوش شیطانکر مواردی مثل مصرف سوخت بالا، استهلاک زودرس، عدم احتراق کامل سوخت، بدنه ضعیف و شاسی از آن ضعیفتر، ورود آب هنگام بارندگی و خیسی کف زمین به داخل خودرو و سُر خوردنهای دلبخواهی و … هم جزو همان نقصهای مدنظر مدیر کل محترم است و یا این موارد جزو امتیازات و یا جزو بدیهیات و شاید هم در چارچوب استاندارد یورو۵ و ۶ است ؟!
به هر حال خواستم عرض کنم در مملکتی زندگی میکنیم که خودروسازش خودرو ناقص تولید میکند و مدیرکل دفتر صنایع حملونقل وزارتخانه کریمه صمتاش! وعده توقف آن را میدهد ! یعنی شش گوشه این عالم خاکی را هم که بگردی اینچنین فعل مبارکی به چشمت نمیآید و اگر دچار خبط شوی و از مسؤول و مربوطی در یک کشور خودروساز سراغی از سوابق این کار جویا شوی، قطع به یقین کارت بیخ پیدا میکند و به دلیل تشویش اذهان عمومی، تخریب وجه خودروساز و تلاش جهت سلب اعتماد مردم، تشویق به انجام افعال و اعمال قبیحه، شاید هم مواردی مثل روانپریشی و هذیانگویی، توهم و دو قطبی بودن یا کارت به آب خنک خوردن میافتد و یا به قرص و سِرم و دوا و درمان !
در این فکر هستم که اساساً چطور میشود که یک خودروساز میل مبارکش به تولید خودرو ناقص، میکشد! و کلی سرمایه و کار و قطعه را روانه انبار میکند تا در دامان طبیعت، با باران و برف و آفتاب و سرما و ایضاً باد و خاک الفت و دوستی برقرار کنند و همزمان اعلام زیاندهی و بدهیهای معوق و کسری بودجه و درخواست وام چند هزاری میکند و به موازات تلاش جهت افزایش قیمت رسمی، در یک قیقاج حساب شده، حاشیه بازار را پررونق میکند و تلافی همه نقص و ضعف و کم و کسری و هنرمندی و خردمندی خود را بر سر مصرفکننده بینوا در میآورد.
هوشنگ خان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.