محمد قرهداغلی– اطلاعات درباره موقعیت و وضعیت اولیه زمین ایران بسیار ناچیز است. در ۱٫۷ میلیارد سال قبل، بر اثر حادثه هودسونین و ایجاد یکریفت عظیم بین قارهای، تنها قاره آن زمان، یعنی پانگهآ(Pangea)، به دو ابرقاره با مساحت تقریباً مساوی تقسیم شد، یکی در شمال به نام لورازیا و دیگر در جنوب به نام […]
محمد قرهداغلی– اطلاعات درباره موقعیت و وضعیت اولیه زمین ایران بسیار ناچیز است. در ۱٫۷ میلیارد سال قبل، بر اثر حادثه هودسونین و ایجاد یکریفت عظیم بین قارهای، تنها قاره آن زمان، یعنی پانگهآ(Pangea)، به دو ابرقاره با مساحت تقریباً مساوی تقسیم شد، یکی در شمال به نام لورازیا و دیگر در جنوب به نام گندوانا، که بین آنها دریایی به نام پروتوتیتس وجود داشت. شواهد زمینشناسی و دادههای پالئومانتیسم نشان میدهند که ایران لااقل تا دونین فوقانی، جزیی از قاره گندوانا به حساب میآمد و در شمال شرقی قاره گندوانا، بین عربستان، سومالی، هندوستان و چین قرار داشت و طی کربونیفر، از محل اولیه خود دور و احتمالا در تریاسمیانی، به قاره شمالی پیوست. ایران و شبه قاره عربستان ایران بین دو پوسته قارهای پایدار قدیمی یکی، پلاتفرم پرکامبرین عربستان در جنوب غربی و دیگری صفحه هرسینینتوران در شمال شرقی فشرده شده است. چنین به نظر میرسد که در طی پرکامبرینپسین، ایران (یا بخشهایی از ایران مرکزی) و عربستان، پوسته قارهای واحدی در حاشیه شمالشرقی قاره گندوانا تشکیل میدادهاند. پوسته قارهای ایران، احتمالاً در فاز تکتونیکی حجاز یا پانآفریقا (۶۰۰ تا ۱۰۰۰ میلیون سال پیش) که عربستان را نیز تحتتأثیر قرارداده است، دچار چینخوردگی و شکستگی بعدی شد. این همان فاز کوهزایی است که در پرکامبرین پسین رخ داد و به نام کوهزایی کاتانگایی موسوم است. تکامل پوسته زمین ایران: شواهد زیادی نشان میدهد که همزمان و پس از فاز کوهزایی کاتانگایی، پوسته قارهای ایران دچار چینخوردگی و شکستگیهای عمیقی شد و به تدریج به صورت بخشهای برآمده و فرورفته «هورست و گرابن) درآمد. این امر باعث پیدایش حوضههای رسوبی جدا از هم شد و در حوضههای رسوبی مجاور، نهشتههای متفاوتی طی پالئوزوییک به وجود آمد. این وضعیت کم و بیش تا اواخر پالئوزوییک و حتی تا تریاسمیانی برقرار بوده است. با کوهزاییهای هرسینین که در کربونیفر رخ داده است، دریای بین قاره اورازیا و گندوانا (پالئوتیتس) بسته شد. نبود چینهشناسی کربونیفرمیانی و فوقانی و فرورفتن زاگرس مرتفع به زیر آب، طی پرمین را تأییدی بر عملکرد این فاز کوهزایی در ایران میدانند. با کوهزاییهای آلپی که سبب ایجاد سلسله جبال آلپ و هیمالیا شد، ایران به کلی تحت تأثیر قرار گرفت و مورفولوژی کنونی آن پایه ریزی شد. سلسله جبالآلپی، از فشردگی بزرگ ناودیس تیتس که بین دو بلوک قارهای شمالی و جنوبی قرار داشت، طی کوهزاییهای آلپی، به وجود آمده است. ایران نیز طی این کوهزایی دچار تغییراتی شد. ● رخدادهای زمین ساختی پرکامبرین کاتانگایی ورخدادکوهزایی کارلین رخداد کوهزایی کارلین به سن پرکامبرین پسین است. اثرات این کوهزایی را میتوان در سنگهای ناحیه پشتبادام، گلپایکان، تکاب، ارومیه و همچنین ناحیه ترود مشاهده کرد. درجه دگرگونی سنگهای این مناطق در حدفاصل رخساره آمفیبولیت شیست تا شیست سبز در تغییر است. در ناحیه کرمان، بافق، آذرباییجان در بین واحدهای این سن دگرشیبی زاویهدار دیده میشود. از آنجاییکه اثرات این کوهزایی در اطراف دریاچه بایکال روسیه بهخوبی مشاهده میشود تحت عنوان بایکالین نیز نامیده میشود. بر اثر کوهزایی کاتانگایی پی سنگ پرکامبرین ایران، پاکستان، بخشهایی از افغانستان، ترکیه و عربستان بهصورت پلاتفرمی در آمده است و به شکل یک پوسته پایدار عمل میکند. در این دوره زمانی کل این مناطق توسط دریای کم عمقی پوشیده شده و پوشش رسوبی نازکی را از نوع تخریبی در بعضی مناطق بهخصوص جنوب و جنوب غرب ایران از نوع تبخیری به وجود آورده است. واحدهای تبخیری جنوب ایران لایه نمکی سری هرمز هستند که قاعده رسوبات این منطقه را تشکیل میدهند. کلیه گنبدهای نمکی ایران که محل تجمع نفت و گاز ایران است در اثر بالا آمدگی این لایه نمکی شکل گرفته است. علاوه بر رسوبات تبخیری ذکر شده، شواهدی از سنگهای آتشفشانی عمدتاً از نوع نفوذی با ترکیب آلکالن در این دوره زمانی دیده میشود که شاهد فعالیتهای ماگماتیسم و کوهزایی کاتانگایی است. از جمله گرانیت دوران، زریگان، نریگان، برنورد و سنگهای آتشفشانی مانند ریولیتهای آلکالن سری هرمز، ریولیت تکنار در کاشمر، سری ریزو در کرمان، قرهداش در آذرباییجان، اسفوردی بافق و بازالتهای آلکالن دهبید، تودههای آتشفشانی در نوار سنندج-سیرجان از این قبیل فعالیتها میباشد. از جمله حوادث کوهزایی کاتانگایی، شکلگیری روندهای ساختاری کلی ایران است. مشابه حوضه تبخیری هرمز که روندی شمالی جنوبی دارد، گسل هریر رود، نهبندان، نایبند، کلمرد، کازرون، در نتیجه کوهزایی کاتانگایی بهوجود آمده است. بیان ویژگى رخدادهاى زمینساختى پرکامبرین ایران نیاز به دادههاى سنى و چینهشناسى قوى دارد و این در حالى است که دادههاى چینهشناسى و دادههاى پرتوسنجى روشنى از پرکامبرین ایران در دسترس نیست.تغییرات سن پرتوسنجى سنگهاى منسوب به پرکامبرین ایران از ۲۳۸۲ تا ۳۴۲ میلیون سال است (حقیپور، ۱۹۷۴) و امروزه در مورد خاستگاه و توالى چینهشناسى سنگهاى یاد شده دیدگاهها به قدرى دور از یکدیگر است که نزدیک کردن آنها به یکدیگر نشدنى است. نداشتن اطلاعات قابل قبول و وجود دیدگاههاى گوناگون بحث درمورد چند و چون و زمان عملکرد رویدادهاى زمینساختى پرکامبرین ایران را دشوار ساخته است. شواهد قابل قبول نشان میدهد که کهنترین رویداد زمینساختى شناخته شده ایران در زمان نوپروتروزوییک و در فاصله چینهشناسى پیسنگ پرکامبرین دگرگونى و ردیفهاى موسوم به پرکامبرین پسین روى داده است که در نوشتارهاى قدیمى با رویداد آسینتیک (Assyntic) و یا بایکالى(Baikalian) و امروزه با رخدادهاى کاتانگایى، پانآفریکن (Panafrican) و حجازین(Hedjazian) قیاس میشود. چند و چون رویدادهاى نام برده شده بهطور کامل در ایران قابل شناسایى نیست. به همینرو، براى این رخداد، نبوى (۱۳۵۵) نام ایرانین و حقیپور (۱۹۷۴) نام مُرادین را پیشنهاد کردهاند. از بین نامهاى گفته شده کاتانگایى بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد. شواهدى چند سبب شدهاند تا این باور وجود داشته باشد که پیش از کاتانگایى رویدادهاى زمینساختى کهنتر بر پیسنگ پرکامبرین ایران اثرگذار بودهاند. از سرشت فازهاى قدیمیتر از کاتانگایى، دادههاى روشنى در دست نیست و فاز یا فازهاى زمینساختى مورد نظر ممکن است با رویداد کارولین Carolian در سپر بالتیک و یا چینخوردگى مایوبین Mayobian، لیمپوپو Limpopo، ساتپورین Satpurian هند و یا کیبارین Kibarian آفریقا معادل باشد) نبوى۱۳۵۵ و حقیپور (۱۹۷۴ به دو رویداد زمینساختى پیش از کاتانگایى باور دارد. یکى کوهزایى چاپدونین که کهنتر است و دیگرى رویداد تاشکین که نشانههایى در بین رسوبهاى دگرگون شده درجه بالا و رسوبهاى دریایى پرکامبرین (سازند تاشک، و یا معادلهاى آن) دارد. سامانى (۱۳۷۳) کهنترین دگرشیبى ایران را بین رسوبهاى شبه فلیشى – تخریبى سازند ناتک m.a 750 تا ۸۷۴ و رخسارههاى کافتى سازند ساغند m.a 580 تا ۷۵۰ میداند و بر این باور است که سازند ساغند با دگرشیبى، در زیر لایههایى قرار دارد که به نوبه خود رخساره کافتى داشته و با سریهاى ریزو دسو قابل قیاس است. به دلیل محدودیتهاى اطلاعاتى، بحث درمورد رویدادهاى زمینساختى پرکامبرین ایران را باید به رویداد کاتانگایى محدود کرد. در ایران رخداد کاتانگایى، با چینخوردگى، دگرگونى و گسلش سنگهاى پیش از پرکامبرین پسین و همچنین ماگمازایى بوده و بنابراین، ماهیت کوهزایى داشته که مهمترین پیامدهاى آن عبارت است از: تبلور، سختشدگى و پایدارى نسبى پیسنگ پرکامبرین ایران. -دو فاز دگرگونى همراه با دگرشکلى در رخساره آمفیبولیت و شیست سبز در نواحى ساغند، ازبکوه و… -دو فاز میگماتیتى شدن وابسته به دو فاز دگرگونی. – دگرگونى ضعیف در حد اسلیت و فیلیت در البرز، کلمرد، باختر ارومیه. -تقسیم پیسنگ یکپارچه ایران به بلوکهاى جدا از هم و ایجاد زمینه لازم براى تشکیل حوضههاى رسوبى مستقل و جدا از یکدیگر. -ایجاد چینهاى شمالى – جنوبى در پیسنگ پرکامبرین. -ایجاد گسلهاى طولى و عمده ایران در دو راستاى شمالى – جنوبى (گسلهاى هریرود، نایبند، نهبندان، کلمرد، کازرون) و شمال باخترى – جنوب خاورى (راندگى اصلى زاگرس) -بازشدگى و ایجاد کافتهاى بین قارهاى نارس به سن پروتروزوییک پایانى – کامبرین به ویژه در ناحیه کرمان و جنوب خاورى زاگرس (حوضه هرمز) -ایجاد فرابوم در نواحى کلمرد، ساغند و جنوب دریاى خزر و… -ماگمازایى به صورت تودههاى گرانیتوییدى لکوکرات نیمهژرف (دوران، چادرملو، برنورد…) و روانههاى ریولیتى قلیایى (ریولیتهاى قلیایى ریزو، قرهداش، محمدآباد، اسفوردى و…) – مشخصه رخداد کاتانگایى، ماگماتیسم قلیایى–متاسوماتیت خطى است که حاصل آن تشکیل کانسارهاى آهن، منگنز، آپاتیت، مگنتیت–آپاتیت، عناصر نادر خاکى، اورانیم، توریم، سرب–روى، سنگهاى تبخیرى در ایران مرکزى و مجموعه هرمز است. فورستر و همکاران (۱۳۶۷)، تشکیل تعدادى کالدرا، کانسارهاى ماگمایى آهن (چغارت و چادرملو) و کانسارهاى سولفید تودهاى (کوشک و انگوران) را نتیجه فاز تکتونوماگمایى کاتانگایى میدانند. دگرشیبى زاویهاى بین سنگهاى پرکامبرین و ردیفهاى پرکامبرین پسین ایران. باید گفت که این دگرشیبى در همه جا به یک میزان نیست. براى نمونه در باختر ایران مرکزى و کوههاى البرز، دگرشیبى کاتانگایى خفیفتر است، به گونهاى که در جنوب علمکوه و یا در بُرش ولیآباد (جاده چالوس) ارتباط سازند کهر و سنگهاى پرکامبرین پسین همشیب به نظر میرسد ولى یک تغییر سنگشناسى ناگهانى در مرز آنها وجود دارد. گفتنى است که: ۱-نشانههاى کوهزایى کاتانگایى به ویژه در ایران مرکزى (بافق، پشتبادام، گلپایگان، ترود، موته و آذربایجان) بیشترین مقدار را دارد. در کوههاى زاگرس که سنگهاى پرکامبرین برونزد ندارند، پیامد این رویداد ناشناخته است و تنها بر پایه دادههاى منطقهاى و یافتههاى موجود از پیسنگ پرکامبرین عربستان، یک رویداد تبلورى به سن ۸۵۰ – ۸۰۰ میلیون سال را میتوان پذیرفت که ممکن است وابسته به کاتانگایى باشد. در کوههاى البرز، اگرچه دگرگون شدن شیستهاى گرگان را نتیجه رویداد کاتانگایى (اشتوکلین، ۱۹۶۸، ژنى، ۱۹۷۷) و حتى کارُلین (اشتامفلى، ۱۹۷۸) دانستهاند ولى یافتههاى جدید، پرکامبرین بودن شیستهاى گرگان را پرسشآمیز ساخته و علوى (۱۹۹۱)، دگرگونى این مجموعه را بهطور عمده نتیجه زمینساخت برخوردى سیمرین پیشین میداند. لذا، اثرات کاتانگایى در البرز چندان روشن نیست. همشیبى نسبى بین ردیفهاى سازند کهر و پرکامبرین پسین نیز به پیامد ضعیف این رویداد در البرز اشاره دارد. ۲-کوهزایى کاتانگایى بر سرنوشت زمینشناسى ایران اثرات درخور توجه داشته است، به گونهاى که بسیارى از زمینشناسان، روندهاى ساختارى کلى ایران و ایجاد حوضههاى رسوبى بعدى (مانند زاگرس) را از جمله پیامد کوهزایى کاتانگایى میدانند و حتى، بربریان چارچوب ساختارى آلپى امروز ایران را به ارث رسیده از امتدادهاى پیسنگ کاتانگایى میداند. ۳-هر چند که به دلیل مقایسه با رویداد پانافریکن، رخداد کاتانگایى به سن ۶۰۰ تا ۱۰۰۰ میلیون سال پیش دانسته شده، ولى سن پرتوسنجى سنگهاى آتشفشانى اسید (ریولیتهاى ریزو، قرهداش…) که بهطور دگرشیب زمینهاى چینخورده پرکامبرین را میپوشاند، ۷۰۰ – ۶۲۰ میلیون سال است و لذا شاید بتوان سن رویداد را ۸۰۰ – ۷۵۰ میلیون سال دانست. آثاروشواهد رخداد کوهزایی کارلین در ایران: وجود میکاشیستهای غرب نهبندان با سن ۱٫۴میلیارد سال، همچنین یک سری میکاشیست، گنایس، آمفیبولیت شیست، در ناحیه چاپدونی نزدیکی یزد با سنی بیش از یک میلیارد سال، نشانگر شواهد رخداد کوهزایی کارلین هستند. این رخداد در ایران مرکزی تحت عنوان فاز چاپدونین شناخته میشود. همزمان با رخداد چاپدونین در منطقه عربستان و آفریقا سنگهای دگرگونی یافت شده که تحت عنوان کوهزایی PanAfrican آن را میشناسیم. *حرکات فاز کوهزایی ساب هرسینین درایران فاز ساب هرسی نین یکی از ۳۰ فاز کوهزایی کوتاه مدت (Short lived) است که از فانروزوییک تا کواترنر در جهان اتفاق افتاده است. اگر چه این فاز در بسیاری از نقاط جهان حالت اورژنیک داشته است، اما مطالعات مقدماتی نشان میدهد که این فاز در ایران غالباً به صورت اپی روژنیک عمل کرده است، بهطوری که نبود رسوبات تورنین کنیاسین در بسیاری از نقاط ایران قابل توجه است. این وقفه رسوبی در نقاطی از زاگرس همانند فیروزآباد فارس و جنوب سمیرم توأم با ذخیره معدنی است، اما در اغلب نقاط ایران مرکزی و البرز همراه با پتانسیلهای معدنی (بوکسیت، کائولنیت) نمیباشد. تا ثیرحرکات کوهزایی کیمیرین پشین درحوضه کپه داغ: حوضه کپهداغ پس از کوهزایی کیمرین پیشین، یعنی هنگامی که به ظاهر برخورد ایران و توران خاتمه یافته به شکل یک حوضه رسوبی در میآید و در آن از ژوراسیک تا میوسن رسوبات ستبری (بیشینه ۸۰۰۰ متر در ایران و ۱۷۰۰۰ متر در ترکمنستان) بدون نبود چینهشناسی مهم، ولی با رخسارههای گوناگون روی هم انباشته شده است. این رسوبات بیشتر شامل شیل، سنگآهک، مارن، ماسهسنگ و گاهی کنگلومرا و سنگهای تبخیری است که در بالای خود به وسیله لایههای سنگی سرخ رنگ آواری خشکی با سن میوسن پوشیده میشود. کنگلومرای پلیوسن بهطور دگرشیب بر روی توالی پیش از خود قرار میگیرد. در پیسنگ این گستره ۶ گسل اصلی تشخیص داده است که دست کم پیش از ژوراسیک پویا بودهاند. این گسلها بعدها در اثر حرکتهای فشارشی از حالت عادی به واژگون تغییر وضعیت دادهاند. تأثیر حرکات کوهزایی والانژین از نظر محدوده سنی بین پلیستوسن و عهد حاضر یا هولوسن رخ داده است. دگرشکلیهای این فاز کوهزایی را باید در جوانترین واحدهای رسوبی پی جویی کرد. مطالعه بر روی آبرفتهای دشت تهران توسط Riben(1935) نشان داد که این آبرفتها از چهار بخش A – B – C – D تشکیل شده است. آبرفتهای A به سن پلیوکواترنر همان سازند کنگلومرایی هزاردره میباشد. واحدهای B و C واحدهای دانه ریزی هستند که آثار دگرشکلی را بهصورت چین خوردگی و گسلش نشان میدهند . آبرفتهای D تحت عنوان سازند کهریزک در بخشهای جنوبی تهران قابل شناسایی است که نسبتاًدگرشکلی کمتری را با توجه به سن آنها نشان میدهد. نهشتههای آبرفتی عهدحاضر که در کف رودخانههای نسبتاً شمالی جنوبی دشت تهران تهنشست شدهاند بهصورت ناپیوسته بر روی این رسوبات قرار میگیرند. در محدوده شهر نهبندان آبرفتهایی را معرفی میکند که سن کواترنر داشته ولی تحت تأثیر فغالیتهای تکتونیکی دگرشکل شدهاند. وضعیت رسوبات کواترنر ناحیه نهبندان نظیر رسوبات کواترنری دشت تهران است. علاوه بر این آبرفتها، رسوبات جوان تهنشست شده بین کوهی، واریزههای سنگی آبرفتها و سایر رسوبات جوان بهصورت پراکنده درتمام ایران یافت میشود که تحت تأثیر فعالیت تکتونیکی دگرشکل شدهاند. هر رخداد زمین لرزهای که منجر به دگرشکلی سطح زمین بهصورت ایجاد اسکارپ گسلی یا دگرشکلی ناحیهای گردد، بخشی از فاز کوهزایی والانژین است. بی شک همین حرکات کوهزایی طی میلیون سال در پلتفرم ایران باعث این شد که این کشور دارای، دومین ذخایر نفتی جهان، در حدود یازده در صد ذخایر ثابت شده نفتی زمین معادل ۱۳۰ میلیارد بشکه (بدون در نظر گرفتن نفت خزر)، و نیز دومین ذخایر گازی جهان، ۱۸ در صد ذخایر ثابت شده گاز طبیعی، معادل ۲۶ تریلیون متر مکعب را در اختیار خود داشته باشد. همچنین در رابطه با ذخایر معدنی ایران با دارا بودن حدود ۶۸ نوع ماده معدنی (غیرنفتی)، ۳۷ بیلیون تن ذخایر کشف شده و ۵۷ بیلیون تن ذخایر بالقوه در میان ۱۵ قدرت معدنی جهان جای گرفته و یکی از کشورهای غنی از حیث داراییهای معدنی به حساب بیاید
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.