زنگ خطر برای نیروگاهداران نواخته شد سمیه مهدوی- این روزها بازار تعطیلی صنایع و کارخانهها داغ شده است بهگونهای که شاهد هستیم واحدهای صنعتی یکی پس از دیگری کرکره تولیدات خود را پایین میکشند. حال پای این سناریوهای تعطیلی به نیروگاهها رسیده و چراغ نیروگاهها که بخش زیادی از درآمدهای صادراتی کشور را به خود […]
زنگ خطر برای نیروگاهداران نواخته شد
سمیه مهدوی- این روزها بازار تعطیلی صنایع و کارخانهها داغ شده است بهگونهای که شاهد هستیم واحدهای صنعتی یکی پس از دیگری کرکره تولیدات خود را پایین میکشند. حال پای این سناریوهای تعطیلی به نیروگاهها رسیده و چراغ نیروگاهها که بخش زیادی از درآمدهای صادراتی کشور را به خود اختصاص دادهاند، درحال خاموشی است. نیروگاه بینالود بهعنوان بزرگترین نیروگاه برق بادی ایران در آستانه تعطیلی قرار گرفته است، نیروگاهی که توسط سانا -سازمان انرژیهای نو ایران- کلنگش به زمین زده شد. به گفته یکی از مسؤولان، این نیروگاه توسط وزارت نیرو بایکوت شده است و به هیچ عنوان برقی از نیروگاه خریداری نمیکند. تا پیش از این براساس قراردادهای پارهوقت منعقد بین این نیروگاه و وزارت نیرو به صورت تضمینی بین این دو نهاد برق معامله میشد اما به گفته مدیرعامل نیروگاه بینالود از ابتدای سال این پروسه متوقف شده است. اینطور که از شواهد برمیآید در نتیجه چنین واکنشی، وزارتخانه نیروگاهداران باید آستینها را بالا بزنند و با حراجکردن برق تولیدی محصول خود را بهفروش برسانند این درحالی است که بازار آزادی در رینگ بورس انرژی برای خرید و فروش برق تعریف نشده است!
علت اینکه چرا چنین برخوردی از سوی وزارت نیرو صورت گرفته مشخص نیست، آن هم در شرایطی که قرار شده است نیروگاههای کشور با داشتن بیش از ۷۴ هزار مگاوات ظرفیت با افزایش تعداد نیروگاههای جدید طی ۵ سال به ظرفیت بیش از ۱۰۰ هزار مگاوات برسد.
شاید یکی از عوامل این امر فرسودگی و کهنگی تجهیزات این نیروگاهها باشد که برای تعمیراتشان باید هزینههای کلانی را متقبل شوند. براساس برآوردهای انجام شده این رقم سالانه به دو هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان میرسد.
از آنجایی که کفگیر وزارت نیرو به ته دیگ خورده و با توجه به حجم بدهیهای ایجاد شده دیگر رمقی برای وزارتخانه باقی نمانده است تا چنین ارقام نجومی را از جیب پرداخت کند، بنابراین شاید با در پیش گرفتن چنین رویهای به صورت غیرمستقیم دست به بازنشستهکردن این نیروگاهها بزنند.
حال بماند که نیروگاههای داخلی با بازشدن پای نیروگاهسازان خارجی به ایران به حاشیه رفتهاند و تعبیر «مرغ همسایه غاز است» را برایمان تداعی میکند. ماجرای امضای قرارداد ۴٫۲ میلیارد دلاری با شرکت اینترنشنال ترکیه برای ساخت ۷ نیروگاه جدید که صدای بخش خصوصی را درآورد مصداق همین غاز شدن مرغ همسایه است. در این بین تلاش برای بالا بردن ظرفیت نیروگاهها با رهاکردن پتانسیل نیروگاهسازان داخلی و متوقف کردن روند نیروگاههای داخلی فعال یک پارادوکس برقی را ایجاد کرده است.
در برههای که ایده تبدیل صادرات گاز به برق مطرح شده و این خود شاهدی بر این مدعاست که جایگاه صنعت برق در اقتصاد کشور بسیار حایز اهمیت است، بهگونهای که این صنعت با ایفا کردن نقش کلیدی بهویژه در دوران پساتحریم میتواند بیش از پیش به رشد و توازن اقتصاد داخلی منجر شود.
در حالی که سیاست وزارت نیرو بر احداث ۲۵۰۰ مگاوات نیروگاه تازهنفس قرار گرفته است، نقش مؤثر انرژیهای تجدیدپذیر در این سیکل دوچندان نمود پیدا میکند. این جنس انرژی مزایای منحصربهفردی دارند که از جمله آنها میتوان به سرعت ساخت مزارع توربینهای بادی مشخصاً در نیروگاههای بادی اشاره کرد که حداکثر بازه زمانی برای ساخت آنها حدود ۹ ماه است، برخلاف نیروگاههای گازی که چندین سال باید برای احداث آن زمان صرف کرد. از یک سو روی آوردن به این نوع انرژی به نفع محیطزیست است، زیرا میزان آلایندگی آن نسبت به سایر نیروگاهها که مصرف سوخت مازوت و … دارند به مراتب کمتر است. از سوی دیگر با استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر(آب، باد، خورشید) درآمد حاصل از نفت را که به صورت مازوت و گازوئیل و نفت کوره صرف خوراک نیروگاههای حرارتی آن هم با راندمان کاری ۳۷ درصدی میشوند را میتوان برای امور زیربنایی و پروژههای دیگری اختصاص داد. به این ترتیب با یک تیر دو نشان هدف گرفته میشود و فعال کردن نیروگاهها با استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر هم از نظر زیستمحیطی و هم به لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه خواهد بود. حال با گذشت ۱۴ سال از تولد این نیروگاه در استان خراسان، بینالود در آستانه تعطیلی قرار دارد این امر میتواند اعلان خطری برای سرمایهداران باشد تا در امر سرمایهگذاری بیگدار به آب نزنند. بخش خصوصی تا پیش از این نیز رغبت زیادی برای بازی دادن سرمایه خود طی یک دهه گذشته در صنعت برق نشان نمیداد، حال با رخ دادن چنین اتفاقاتی میزان عقبگرد سرمایهداران از این وادی مضاعف میشود و سرمایهداران حکم مارگزیدهای را پیدا میکنند که از ریسمان سیاه و سفید در صنعت برق خواهند ترسید و سرانجام در فرآیند این ترس و گریزها وزارتخانه میماند و حوضش!
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.