آموزش کرونا زده !

آموزش کرونا زده !        ای بمیری کرونا ! که همه چیز را به هم ریختی، این وسط نمی‌دانم چه مشکلی با آموزش و پرورش و درس و دانشگاه داری که کل این سیستم عریض و طویل و چندین میلیون دانش‌آموز و دانشجو و معلم و استاد را خانه‌نشین کرده و انگار قرار نیست این […]

آموزش کرونا زده !

       ای بمیری کرونا ! که همه چیز را به هم ریختی، این وسط نمی‌دانم چه مشکلی با آموزش و پرورش و درس و دانشگاه داری که کل این سیستم عریض و طویل و چندین میلیون دانش‌آموز و دانشجو و معلم و استاد را خانه‌نشین کرده و انگار قرار نیست این یک فقره را بی‌خیال شوی !

     هوشنگ‌خان ، فکر می‌کرد ظاهراً آنقدری هم برای معلم و شاگردها بد نشد، در خانه می‌نشینند و به درس و تدریس خود می‌رسند و هم قرنطینگی را مستدام می‌کنند و هم درس و مشق را برقرار می‌دارند.

     ولی آنچه از تحقیقات میدانی (البته با حفظ فاصله‌گذاری هوشمند اجتماعی) و گفت و شنود غیردیداری با معلم و استاد و دانش‌آموز و دانشجو عاید و واصل این حقیر شد، فهمیدیم که خلاف واقع فکر می‌کردیم و همان رفتن به مدرسه و دانشگاه، هزار بار گواراتر بوده تا این خانه‌نشینی و درس دادن و درس پس دادن !

     معلم‌های مظلوم دیوار همیشه کوتاه که شده‌اند کارمند مفت و مجانی ۲۴ ساعته تایپیست و مولتی مدیاکار و میرزابنویس، صبح و ظهر و شب و نیمه‌شب هم ندارند. انگار اصل آفت کرونا دامن ایشان را گرفته است که از یک‌طرف باید چندین و چند دانش‌آموز را آموزش دهند و از یک طرف دیگر باید تمرین سرعت در تایپ نمایند و باز از همان طرف باید ویدیو و فایل صوتی و پی‌دی‌اف و انواع اقسام مدیوم‌های رسانه‌ای را تولید و منتشر نمایند !

دانش‌آموز و دانشجو را هم که قربانشان بروم آنقدر از صبح تا شب درگیر این گوشی موبایل شده‌اند که این عزیز دل روزهای قبل از کرونا به مصیبت عظمی ‌و عامل غم‌وغصه! تبدیل شده، ملت همین یک دل‌خوشی را داشتند که به همت کوویدخان نوزدهم نمی‌دانند غم این یکی را کجای دلشان بگذارند !

     ظاهراً معلم گرامی ‌به غیر از آنکه باید با شاگرد سروکله بزند، دم به ساعت هم باید بازخورد و گزارش لحظه به لحظه به مدیر و معاون و بالادستی، تقدیم کند که مبادا در وظیفه خود کوتاهی کرده! و به توبیخ و تذکر و درج در پرونده (یحتمل مجازی) گرفتار شود.

     ظاهراً در این ملک همیشه قرار بر این است که آنکه در بالای گود نشسته فرمان لنگش کن را فریاد بزند و آن مبارز تن‌به‌تن وسط میدان بدون آوردن عذر و بهانه‌های من درآوردی مثل سرعت پایین اینترنت و قطع و وصل لحظه‌ای و مستمر و اپلیکیشن نو رسیده هنگ در هنگ و گوشی خسته پر از فایل و باطری آماده به انفجار، اطاعات امر کرده و آن کُند که بزرگان می‌فرمایند!

      از من هوشنگ‌خان عام بی‌سواد قبول بفرمایید که در آخر کار که همه چیز به خیر و خوشی به پایان رسید تازه نوبت منم‌منم حضرات و من آنم که رستم جهان را گرفت مسؤولان و نشاندن مدال زرین افتخار بر سینه و سرافراشتن عزیزان مدیر می‌شود. و سهم معلم و استاد هم ساعتی چندر غاز حق‌التدریس و کسری مرخصی و جواب پس دادن بابت تذکرات و بیمه فراموش شده و قرارداد فسخ شده از قلم افتاده و مازاد نیرو برای سال آینده و کاسه چه کنم چه کنم.

     ایکاش در این ملک، چند نفری پیدا می‌شدند و از این خیل عظیم استاد و شاگرد به زحمت افتاده و معلم ۲۴ ساعته مظلوم بی‌دفاع، تقدیر و تشکر می‌کردند، و بعد از افتادن آب‌ها از آسیاب فیل‌شان یاد هندوستان نمی‌کرد و یادم تو را فراموش را سرلوحه خود قرار نمی‌دادند!

    

                                                                        هوشنگ خان