سلطان صاحبقران ! شما بزرگواران بهتر از هرکسی میدانید که هوشنگخان (خودمان را میگوییم) اهل تعارف و تعریف و این لوسبازیهای رایج نوشابه بازکنی نیست! کلاً آدم رُک و راست و گوشت تلخی هستیم که بیا و ببین! اما برخی مواقع، نمیشود تعریف و تمجید نکرد و آدمی شاهد اتفاقاتی است […]
سلطان صاحبقران !
شما بزرگواران بهتر از هرکسی میدانید که هوشنگخان (خودمان را میگوییم) اهل تعارف و تعریف و این لوسبازیهای رایج نوشابه بازکنی نیست! کلاً آدم رُک و راست و گوشت تلخی هستیم که بیا و ببین!
اما برخی مواقع، نمیشود تعریف و تمجید نکرد و آدمی شاهد اتفاقاتی است که جز تحسین و صدبارکا… گفتن اگر کار دیگری انجام دهد، ظلم است در حق پدیدآورنده آن اتفاق و عمل مبارک و مشعشع!
راه دوری نرویم همین خداحافظی میلیملی با چهارصفر که خودش میشود خیلی! از آن موارد نادر است که اگر به احترامش تمام قد نایستیم و کلاه از سر برنداشته و قامت خم نکنیم، راهی نداریم که دورخیز کرده و آنچنان سر بر دیوار بکوبیم، که هیچ دیواری را یارای ایستادن نباشد !
چه افتخاری بالاتر از اینکه قرار است به همت مدیران و وکلا و وزراء و صدالبته برنامهریزان از ما بهتران! همگی سلطان صاحبقران شویم و مقارن دو اتفاق سعد خاکسپاری ریال مادرمرده و ماستمالی هنرمندانه، حکم بر تولد قران بدهند از باب صاحبقران شدن یک ملت!
حالا این ظهور تومان و حذف چهارصفر و ضرب سکه و جولان قران چه دردی از اقتصاد این مملکت دوا میکند و قرار است چه تاج گلی بر سر خلقا… بزند، این را باید از بزرگان تصویبکننده و تنظیمکننده و تنفیذکننده پرسید، اگر هم حرفی بزنی و فیالمثل فرمایش کنیم که این بیهنر همان گنجشک بینواست که به ضرب و زور لعاب و بزک دوزک به جای قناری خوشالحانش قالب میکنید! وگرنه این از نفس افتاده را چه به این وسمهکشیها، فکر نان کنید که خربزه آب است. فیالفور به تریج کتوشلوارشان! برمیخورد و فریاد وا اقتصادنا وا پستنا وا تدبیرنا سر میدهند و آدمی را از گفته و نگفته پشیمان میکنند!
این ریال محنتکش، چه چیزی برای جنابتان کم و کسر گذاشت، کجای کارش میلنگید جز آنکه بینوا عمری را با هر سازی که برایش کوک کردید قری داد بهتر از هر قرانی و حال که مرض جناب اقتصاد مضاعف شده، حکم بر دراز کردن ریال میدهید و لابد امید بهبود هم دارید!
خدا نور به قبرتان بتاباند حضرت استاد که خوب فرمایش کردید:
خواجه در بند نقش ایوان است، خانه از پایبند ویران است.
پیرمردی ز نزع مینالید، پیرزن صندلش همیمالید.
چون مخبط شد اعتدال مزاج، نه عزیمت اثر کند نه علاج …
بقول آن پیرمرد طبسی، خود دانید و ریال و قران و تومانتان !
هوشنگ خان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.