تفاوت ترامپ و طرفدارانش با انگلیسی‌‌ها

    آیا رأی مردم بریتانیا به خروج از اتحادیه اروپا را می‌توان به منزله اعتبارسنجی کمپین ترامپ در ورای آتلانتیک تعبیر کرد؟ به گزارش دیپلماسی ایرانی، بسیاری از مفسران، نقاط اشتراک زیادی میان اقبال به ترامپ در ایالات متحده و کمپین خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا قائل هستند. مواردی از جمله حمایت طبقه کارگر […]

    آیا رأی مردم بریتانیا به خروج از اتحادیه اروپا را می‌توان به منزله اعتبارسنجی کمپین ترامپ در ورای آتلانتیک تعبیر کرد؟ به گزارش دیپلماسی ایرانی، بسیاری از مفسران، نقاط اشتراک زیادی میان اقبال به ترامپ در ایالات متحده و کمپین خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا قائل هستند. مواردی از جمله حمایت طبقه کارگر سفیدپوست از ترامپ در آمریکا و خروج از اتحادیه در بریتانیا، نگرانی از موضوع مهاجرت، تقاضاهای پوپولیستی و انزجار از نخبگان شواهدی است که مفسران مذکور به آن‌ها استناد می‌کنند. در این رویکرد حامیان ترامپ، حامیان خروج از اتحادیه اروپا و جنبش‌های مشابه در اروپا به عنوان جزیی از پدیده فراآتلانتیکی نارضایتی پوپولیستی خوانده می‌شوند.

اما نباید در پرتو رأی مثبت به همه‌پرسی برگزیت این تحلیل را بیش از اندازه و به سرعت بسط داد. بررسی‌های دقیق نشان می‌دهد که میان کمپین موفق و پیروز خروج از اتحادیه و کمپین در حال اضمحلال ترامپ تفاوت‌هایی وجود دارد.

در وهله نخست، رهبران پیشرو کمپین یعنی «بوریس جانسون»، شهردار سابق لندن و «مایکل گو»، وزیر دادگستری فعلی خود جزو نخبگان سیاسی رده بالای بریتانیا بودند. آن‌ها سیاست و سیاست‌ورزی را به خوبی می‌شناسند. حمایت آن‌ها به کمپین خروج منطقی سیاسی اعطا کرده و آن را ورای درخواست‌های بومی‌گرایانه امثال نایجل‌فاراژ و حزب استقلال انگلستان می‌برد که به سهم خود تأثیر اندکی روی پیروزی این کمپین داشتند. جانسون و گو بخش قابل توجهی از رأی‌دهندگان مردد را توانستند قانع کنند که خروج از اتحادیه معقول است. در مقابل ترامپ را می‌توان بیش‌تر نسخه آمریکایی فاراژ خواند. کمپین خروج از اتحادیه به خوبی سازمان‌دهی شده و با برخورداری از منابع مالی قابل توجه توانست به خوبی فعالیت‌های تبلیغاتی خود را پیش ببرد. اما کمپین ترامپ تقریباً ورشکسته شده و وضعیت سازماندهی آن هم آشفته است.

دوم این که ابعاد ناشناخته کمپین خروج از اتحادیه شامل درخواست احیای حکمرانی بر خویش و پاسخگویی دموکراتیک می‌شد. این طرز فکر در میان شهروندان بریتانیا بروز پیدا کرد چرا که روزانه با قوانین و قواعدی مواجه می‌شدند که مصوب پارلمان یا دستگاه قضایی آن‌ها نبود، بلکه از سوی بوروکرات‌های غیرانتخابی در بروکسل یا قضات غیرپاسخگو در لوکزامبورگ تصویب شده بودند.

در نهایت، حامیان خروج از اتحادیه عنادی با مقوله تجارت آزاد نداشتند، اما بسیاری از حامیان ترامپ مخالف توافق‌نامه‌های تجارت آزادند. بدون شک کمپین خروج از اتحادیه نیز مانند کمپین ترامپ همصدا با دغدغه‌های اقتصادی طبقه کارگر و طبقه متوسط و نگرانی‌های آن‌ها در زمینه واگذاری فرصت‌های شغلی و خدمات رفاهی به مهاجران بود. اما حامیان برگزیت مشکلات اقتصادی خود را به تجارت آزاد در اتحادیه اروپا ربط نمی‌دادند، بلکه آن‌ها با هزینه‌های گزافی که باید به اتحادیه بابت حق عضویت پرداخته می‌شد و قواعد اقتصادی سنگینی که اتحادیه اروپا به کشورهای عضو تحمیل می‌کرد، مشکل داشتند.

 

البته هیچ یک از این تحلیل‌ها نباید تأثیرات جهانی رأی دیروز مردم بریتانیا را کوچک جلوه دهد. اما به این نکته هم باید توجه کرد که اگر چه برخی از مؤلفه‌های کمپین برگزیت جزیی از پدیده فراآتلانتیکی اشاعه پوپولیسم است، اما برخی از مؤلفه‌های آن نیز منحصر به بریتانیا است.