اردوغان و پایان نمایش داووس

   صادق ملکی، کارشناس و تحلیلگر ارشد سیاسی در یادداشتی می‌نویسد: هر چقدر داووس حرکتی نمایشی بود، توافق آنکارا و تل‌آویو تحولی نمایشی نبوده و یک حرکت راهبردی با تبعات وسیع برای دو طرف و منطقه خواهد بود. به گزارش دیپلماسی ایرانی هنگامی که در داووس، اردوغان نمایش وان‌مینیت را به تصویر می‌کشید نوشتم که […]

   صادق ملکی، کارشناس و تحلیلگر ارشد سیاسی در یادداشتی می‌نویسد: هر چقدر داووس حرکتی نمایشی بود، توافق آنکارا و تل‌آویو تحولی نمایشی نبوده و یک حرکت راهبردی با تبعات وسیع برای دو طرف و منطقه خواهد بود.

به گزارش دیپلماسی ایرانی هنگامی که در داووس، اردوغان نمایش وان‌مینیت را به تصویر می‌کشید نوشتم که نباید فریب حرکت تاکتیکی وی را خورد، اما این سخن در موج پیام‌های تبریک مقامات، اعطای بازوبندی پهلوانی تهران به اردوغان، ارسال قرآن و… گم شده و با فشار وارده نوشتار از سایت… حذف شد. در شرایط جاری بیش‌تر همان رسانه‌هایی که دیروز زبان به تحسین اردوغان گشوده بودند، دچار شوک شده‌اند و باز با تحلیل احساسی از عادی شدن روابط آنکارا تل‌آویو به شدت انتقاد می‌نمایند.

بدیهی است که خصومت میان کشورهایی که با یکدیگر جنگ کرده‌اند ابدی نیست. بر این اساس، انتظار ابدی بودن تنش در روابط ترکیه و اسرائیل در حالی که مشخص بود گذرا است نیز بیش از آن‌که حاصل درک درست از معادلات باشد، حاصل عدم درک صحیح از معادلات حاکم بر ساختار این دو کشور بوده و می‌باشد. ترکیه و اسرائیل مهم‌ترین شرکای راهبردی غرب در خاورمیانه بوده و می‌باشند. در دوران تنش سیاسی در روابط آنکارا- تل آویو، روابط این دو کشور در بعد نظامی ادامه داشته و روابط اقتصادی نیز بیش از گذشته توسعه یافت، ولی کم‌تر ناظری به آن توجه کرد.

هنگامی که حادثه داووس رخ داد، در داخل ایران، منطقه و نظام بین‌الملل که احتمالاً در بخشی هدفمند بوده است تحلیل‌ها بیش از آن‌که مبتنی بر عقلانیت باشد براساس احساس بود. در حالی که فلسطین برای ایران موضوعی راهبردی و برای ترکیه امری تاکتیکی بود، ما با نگاه مبتنی بر آمال و آرزو از اردوغان قهرمان ساخته و دست رقیب خویش را در موضوع فلسطین آن‌چنان باز گذشتیم تا بر نام ایران، سایه بیندازد. اگر تحولات سوریه و عراق رخ نمی‌داد، خوش‌باوران به اردوغان و حزب عدالت و توسعه در خواب بودند و همچنان اردوغان را برادر و فرزند انقلاب ایران می‌دانستند این در حالی بود که بار‌ها در نوشتار‌ها و اظهاراتم گفته بودم که اردوغان فرزند ترکیه بوده و…. می‌باشد.

آنچه امروز رخ داده تنها پایان نمایش داووس نیست، بلکه از نگاهی پایان مأموریت اردوغان است. اردوغان در سال‌های اخیر در سایه موج حرکت ضد اسرائیلی خویش، با حمایت از داعش و با ویرانی جبهه اول مقاومت، توانست بزرگ‌ترین حاشیه امنیتی را برای اسرائیل ایجاد کند. در حال حاضر در کنار عوامل مختلف، سیاست‌های به‌کارگرفته شده توسط ترکیه در سوریه، این کشور را به ویرانه‌ای تبدیل نموده که تا سال‌ها خطری از جانب دمشق، تل‌آویو را تهدید نخواهد کرد. اردوغان به آن هم بسنده نکرد و با ژست اسلام‌خواهی، بستر اسلامی ترکیه را از هرگونه واکنش به نیات اصلی خود بازداشت تا خدمتگزاری خود را تکمیل نماید. اوج ضربه اردغان شعله‌ور کردن جنگ شیعی و سنی بود که بزرگ‌ترین خدمت را به دشمنان جهان اسلام کرد.

به هرحال ماهیت ترکیه اردوغان امروز روشن است. کسانی که دانسته و یا ندانسته با دیپلماسی فریب وی همراه شدند، ضربه‌کاری در بعد معنوی و مادی به ایران وارد کردند. شاید اگر به همه نظرات کارشناسی توجه شده و شناخت دقیقتری بود نه به‌طور مثال پدیده ضراب و زنجانی و ابهامات پیرامون آن شکل می‌گرفت و نه شرایط اردوغان نیز مانند شرایط امروز بود.

ما باید بر این نکته واقف باشیم که جمهوری اسلامی یک استثنا در جهان است و کم‌تر شریک راهبردی وجود دارد که بتواند در همه حوزه‌ها آن را همراهی کند. زمانی به یکی از مقامات که تأثیرگذار در روابط بود اظهار داشتم عضویت ترکیه در ناتو دارای معنا بوده و فهم آن به درک راهبردی نیاز دارد. اگرچه گفت جای نگرانی نیست اما اگر جای نگرانی نبود نباید امروز عادی شدن روابط چون یک شوک سیاسی- خبری تعقیب و پیگیری می‌شد.

باید بدانیم ترکیه منافع خود را نه از دریچه تهران بلکه از دریچه آنکارا تنظیم می‌کند و عادی شدن روابط نیز تبلور این نگاه است. اگر این نگاه را در خویش نهادینه کنیم سیاست و رفتار رهبران و کشور‌ها از هاله تقدس خارج شده و بیش‌تر قابل درک می‌گردد.

ترکیه اولین کشور مسلمانی بود که در حکومت لاییک‌ها اسرائیل را به رسمیت شناخت، اما از نگاهی خدمتی که اردوغان ترکیه به اسرائیل کرد، ترکیه لاییک‌ها نکرد. اجویت چپ در کنار گشایش دفتر سازمان آزادی بخش فلسطین (۱۹۷۴) در آنکارا، در اوایل سال ۲۰۰۰ اسرائیل را متهم به نسل کشی کرد و برخی بر این عقیده‌اند این اظهارات از جمله دلایل حذف وی از چرخه قدرت بوده است.

شایان توجه آن‌که ترکیه در سوریه، عراق و لبنان وارد حوزه‌های استراتژیک ایران شده و به‌طور مستقیم و علنی علیه منافع ایران تلاش می‌کند. با عادی شدن روابط آنکارا با تل‌آویو، تأثیرات این تحول پس از این در این حوزه‌ها و حوزه‌های دیگر بیش از گذشته می‌تواند منافع ایران را تحت تأثیر تبعات منفی قرار دهد. این هنر دیپلماسی ایرانی خواهد بود که بتواند ضمن مصون نگاه داشتن روابط تهران-آنکارا از این تحول، با اتخاذ تدابیری شرایط را به نفع خود تغییر دهد.

نکته آخر آن‌که همزمان با تلاش ترکیه برای ترمیم روابط با روسیه و اسرائیل، پاتریوت‌های ناتو در استان قهرمان مرعش مستقر شد. با توجه به تهدیدات این موشک‌ها برای ایران و روسیه بنظر می‌رسد باید به این تحول نیز توجه ویژه مبذول داشت.