ساعت خواب، صبح شما بخیر! میدانید قضیه چیست، کلاً ما ایرانی جماعت! یک تأخیر مزمن تاریخی داریم، کلاً در فهمیدن و تصمیم گرفتن و اقدام کردن تأخیر داریم و به قول معروف، دیرگیر هستیم! خبر رسیده که زدن ماسک اجباری شد! نمیدانم حالا چه عجلهای داشتند برای گرفتن این تصمیم، فقط سه، چهار […]
ساعت خواب، صبح شما بخیر!
میدانید قضیه چیست، کلاً ما ایرانی جماعت! یک تأخیر مزمن تاریخی داریم، کلاً در فهمیدن و تصمیم گرفتن و اقدام کردن تأخیر داریم و به قول معروف، دیرگیر هستیم!
خبر رسیده که زدن ماسک اجباری شد! نمیدانم حالا چه عجلهای داشتند برای گرفتن این تصمیم، فقط سه، چهار ماه است که کرونا تشریف آوردند، اینجوری بد است، ناراحت میشوند! رسم مهماننوازی ایرانی کجا رفته؟!
از روز اول متخصصان گفتند، ماسک بزنید و دستهایتان را بشویید تا نه خودتان کرونا بگیرید و نه اگر کروناگیر شدهاید به بقیه منتقل کنید. موج اول آمد و رفت، حضرات مسؤول و مدیر به این نتیجه رسیدند که کار ویروس را یکسره کردهاند، راه به راه هرچه را بسته بودند، دستور بازگشایی دادند. پاساژ و فروشگاه و ورزش و گردش و قسعلیهذا، یک خط درمیان هم در سیمای ملی ظاهر میشدند و کورباش و دورباش به مردم میدادند و خطونشان کرونایی میکشیدند! معلوم نبود که آیا مستحضر به دمخروس یک بام و دو هوایی بودند یا خیر!
مردم هم که اول کار، حسابی، حسابکار! دستشان آمده بود و خانهنشین و مراقب و مواظب شده بودند، کمکم از لاک دفاعی بیرون آمده و سرازیر بازار و خیابان و پارک و رستوران شدند و آن خطونشانهای کرونایی مسؤولان را به دستور بازگشاییها حواله میدادند و میگفتند، خطری نیست، اینها را میگویند که ما را بترسانند!
این از آن مسؤولان و این هم از خیل مردمان! یعنی تا بلایی مستقیم و بلاواسطه بر سر تکتک ماها نیاید. ولکن ماجرا نیستیم، حالا یا شجاعتمان گُل میکند، یا مدعی نفوذناپذیری هستیم، یا کلاً بیخیال هستیم و یا زبانمان لال یک مشت ……. بگذریم، خانواده اینها را میخواند، خوبیت ندارد!
وزیر میگفت، مراقب باشید دقیقه ۹۰ گل طلایی نخوریم. معاون میگفت، پدر آمرزیدهها خطر در کمین نیست، راستراست در چشمانتان زل زده است، مواظب باشید، ولی فردا خبر بازگشایی یک جای دیگر از راه میرسید و چه کسی دستورش را صادر کرده است، مقام محترم وزارت و معاونت مربوطه که در کرسی ریاست ستاد مبارزه با کرونا نشستهاند!
بگذریم، خواستیم به زبان الکن هوشنگخانی، خدمت حضرات مسؤول و مدیر و همهچیزدان عرض کنیم که صبح شما بخیر، ساعت خواب، لنگظهر است اخوی، تازه یاد ماسک زدن خلقا… افتادهاید؟! و البته ایضاً به مردم همیشه پا در رکاب گشتوگذار و خیابانگردی و جاده چالوس و فروشگاه نوردی و البته آن دسته از شجاعان و بیخیالها و نترسها و مقاومها و… عرض کنیم که دل قوی دارید و با همین دست فرمان جلو بروید که اگر غیر از این کنید، جناب کوویدخان نوزدهم، دلخور میشوند و قهر میکنند و میروند که میروند !
باقی بقایت ….
ببخشید، اشتباه شد، هوالباقی … !
هوشنگ خان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.