آن یکی شیر است اندر بادیه! قبلاً از دل خجسته خلقا… کلی چیز گفتیم و البته کلی هم چیز یاد گرفتیم! اساساً اینکه در این حالوهوای گرگ و میشی و گرانی و خوشرقصی دلار و سکه و هلمن مبارزطلبی کرونا و آتش زاگرس و غم و غصه اجارهخانه و قوت لایموت و هر دم […]
آن یکی شیر است اندر بادیه!
قبلاً از دل خجسته خلقا… کلی چیز گفتیم و البته کلی هم چیز یاد گرفتیم! اساساً اینکه در این حالوهوای گرگ و میشی و گرانی و خوشرقصی دلار و سکه و هلمن مبارزطلبی کرونا و آتش زاگرس و غم و غصه اجارهخانه و قوت لایموت و هر دم از این باغ بری میرسد. عدهای حال و حوصله دارند که غوره نشده مویز گردیده و به عنوان کارشناس مبرز حقوقی بندبند قراردادی را موشکافی میکنند که اسم و رسمش را هم درست نمیدانند چه رسد به ماده و تبصره و زیروبماش را!
بازار شایعه و متون عجیب و غریب هم که الیماشاءا… داغداغ است. با فروش جزایر و دریا و نفت و گاز مفت و مجانی شروع شد، به انحصار صنعت نفت و حضور کرورکرور کارشناس و مباشر و خالی کردن معادن و مخازن، کشیده شد و این اواخر هم، حرف از قیمومیت و پیاده کردن نیروهای نظامی و ریختن سم در آب آشامیدنی و نسلکشی و انهدام تمدنی است!!
با آن برخیها که کار و شغلشان ساختوساز این نوع شایعات چرند و پرند است و یا از غریبه آنور آبی مزد میگیرند و یا از خودی استخوان در گلو داخلی، مواجب میگیرند، کاری نداریم. اما با عدهای که آمادهاند تا عملیات پرتاب و فوروارد و کپیپیست این مطالب را بدون هیچگونه مزد و حقوقی بهعهده بگیرند و ایرانی بودن و عزت و غیرتمندی دیگران را در باز نشر همین کشفیات خارقالعاده و وطنپرستانه میدانند، اتفاقاً با آنها هم کاری نداریم!
البته آن عدهای که بدون جیره و مواجب و همینطور برای دل خودشان و یا دل دوستانشان این کارها را میکنند، حکمشان علیحده است! فرقی هم ندارد چه غربی و شرقیهای کارد و چنگال بهدست و چه اندرونیهای شاکی از هرچه که هست! هرچه سیرداغ پیازداغاش بیشتر، بهتر! زبان است و برای خودش میچرخد و قلم است که برای دل صاحبش مینویسد! و حالا که قرار است کافه را بههم بریزد، هرچه شورتر، بهتر!
باز هم جای شکرش باقی است که حرفی از هولوکاست و کورههای آدمسوزی و ریختن مردم به دریا و ضمیمه کردن کشور به سرز مین مادری طرف مقابل و تغییر دین و آیین و زبان و لهجههای محلی، حرفی زده نشده است، که البته با این دست فرمانی که حضرات هنرمند از کاه کوهبساز، جلو میروند، دیر یا زود نوبت به این فقرات! هم میرسد.
به هرحال خواستیم عرض کنیم که از قدیمالایام، بستن در دروازه راحتتر از دهان مردم بوده است، بنابراین، از این دولت فخیمه و دیگر دستاندرکاران جلیله که در پختوپز این ۲۵ ساله قرارداد عجیبه! فعالمایشاء تشریف دارند، استدعای عاجل و تمنای واجب داریم که همان چند خط پیشنویس نیمبند تصویب نشده را فیالفور منتشر فرمایند که اگر دیر بجنبند نه از تاک نشان خواهد ماند و نه از تاک نشان و کل تمدن چند هزارساله و فرهنگ و هنر و خاک و آب و مردم و هرچه در این ملک است، در طبق اخلاص، تقدیم میگردد!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.