لطفا آسمان، ریسمان نبافید!

لطفا آسمان، ریسمان نبافید!       آن یکی در منتهی‌الیه شرق دور چشم‌غره‌های عمو سام را با خوش‌خدمتی برگشت ندادن دلارهای ایرانی به هم گره زده است و مکدر نشدن یانکی‌ها را به تکدر خاطر ایرانی‌ها ترجیح می‌دهد و می‌فرماید نشان به آن نشان که کرونا راه‌ها را بسته و یک بابایی هم که خیلی به […]

لطفا آسمان، ریسمان نبافید!

      آن یکی در منتهی‌الیه شرق دور چشم‌غره‌های عمو سام را با خوش‌خدمتی برگشت ندادن دلارهای ایرانی به هم گره زده است و مکدر نشدن یانکی‌ها را به تکدر خاطر ایرانی‌ها ترجیح می‌دهد و می‌فرماید نشان به آن نشان که کرونا راه‌ها را بسته و یک بابایی هم که خیلی به شما دور است ولی به ما نزدیک‌نزدیک‌، شکر اضافی میل نموده‌اند و ما هم با همه اهن و تلپی که داریم‌، آخرش زیرپونزی حساب می‌شویم و علی‌الحساب ما از پول شما محافظت می‌کنیم و ایضاً هزینه نگهداری هم می‌گیریم! تا آن قصه چشم‌تنگ دنیادوست را به خاطر بسپارید!

      ترامپ خیلی زیاد و همیشه ناکافی! هم یکهو دلش برای مردم کشور ما کباب شده و هشتک فول فارسی توئیت می‌کند و شده است دایه دلسوزتر از مادر و اخیراً فرمایش کرده‌اند آن تحریم‌ها تحدید است و این تهدید‌ها تکریم! جل‌الخالق!

     جناب بانک‌مرکزی هم که همچنان مفقود شده‌اند و اثری از آثارشان در اقتصاد نیست و برخی کارشناسان احتمال ربایش را جدی می‌دانند‌، اما اخیراً پیامکی به دست خلق‌ا… رسیده است که در آن فرمایش شده است نگران نباشید ما ششدانگ حواسمان به بازار جمع است و همین روزها رخ می‌نماییم و بساط دلال و واسطه مادرمرده را جمع می‌کنیم و پدر هرچه حباب و تورم و توهم را در می‌آوریم‌، فعلاً که نه حالش را داریم و نه هنرش را!  

     کرونا هم که برای خودش این وسط قیقاج می‌رود هر روز رکوردی تازه برجا گذاشته و کما فی‌السابق پشتکار عجیبی از خود نشان می‌دهد! و البته مسؤولان هم کم‌محلی مردم را به جای بی‌محلی خودشان جا زده‌اند و کاسه و کوزه است که بر سر خلق می‌شکند و این وسط معلوم نیست چه بر سر پرتقال‌فروش بیچاره آمده است و رشته‌های کنترل کوویدخان را کدام پدرآمرزیده‌ای‌، پنبه کرده است. زیرا که بازار کی بود کی بود‌، من نبودم بسیار داغ است!  

     بازار موادغذایی و گوشت و مرغ و بنش هم که قربانش بروم افسار سرخود شده است و جفتک می‌پراند و وزارتخانه‌های کریمه هم بشارت داده‌اند که ملت نگران نباشند‌، کارشناسان مربوطه به قله‌قاف تشریف برده‌اند تا پر سیمرغ آتش بزنند! بی‌خبر از آنکه در دود این آتش چشم، چشم را نمی‌بیند و تولیدکننده و دلال و فروشنده هم گرفتار کَره گرفتن از آب گل آلود شده‌اند!

البته هوشنگ‌خانی که ما باشیم‌، همه این آسمان ریسمان‌بافی‌ها را به فال نیک می‌گیریم و می‌فرماییم که بزک نمیر بهار میاد و خرابی چون از حد بگذرد‌، آباد می‌گردد!  که به همگان نشان دهیم که بافتن‌، هنری است ذاتی و ربطی به این دیار و آن مسؤول‌، چشم‌بادامی ‌و خرس خاله‌ها ندارد!

  

                                                                                    هوشنگ‌خان