اثر بالاي عوامل فردي در ارتباطات بين كارفرما و پيمانكار

كامران فيضي – عليرضا دانشوران  تحليل عامل تأييدي مرتبه اول و دوم پس از تحليل عاملي اكتشافي متغيرهاي مشاهده شده و متغيرهاي مكنون، نتايج جهت تحليل عاملي تأييدي مورد استفاده قرار مي‌گيرند. در اين مدل، ضرايب مسير براي متغيرهاي هر عامل به عامل مرتبط آزاد درنظر گرفته شده و به عامل ديگر ثابت شده است. […]

كامران فيضي – عليرضا دانشوران

 تحليل عامل تأييدي مرتبه اول و دوم

پس از تحليل عاملي اكتشافي متغيرهاي مشاهده شده و متغيرهاي مكنون، نتايج جهت تحليل عاملي تأييدي مورد استفاده قرار ميگيرند. در اين مدل، ضرايب مسير براي متغيرهاي هر عامل به عامل مرتبط آزاد درنظر گرفته شده و به عامل ديگر ثابت شده است. شاخصهاي تناسب مدلها، حاكي از مناسب بودن مدلهاي اندازهگيري است. در موارديكه شاخصهاي مدل بيانگر عدم تناسب و برازش مدل بودند، با اعمال اصلاحات پيشنهادي نرمافزار مبني بر ايجاد رابطه بين متغيرها، شاخصهاي تناسب مدل، حاكي از مناسب بودن مدل اندازهگيري است.

بيشتر مجموعه عاملهاي اوليه واقعاً معادلند، پس عاملهاي مرتبه دوم آنها (كه از همبستگي بين عامل‌‌‌ها ناشي ميشوند) نيز بايد معادل باشند. بديهي است كه عاملهاي مرتبه دوم تنها زماني قابل محاسبهاند كه عاملهاي اوليه متمايل باشند. از همينرو، از آنجا كه در تحليل عاملي مرتبه اول، مدل اندازهگيري متغيرهاي مكنون عوامل پيشزمينه در وضعيت موجود تأييد شد، تحليل عاملي مرتبه دوم توجيه پيدا ميكند. نتايج بررسي تحليل عاملي مرتبه دوم در مورد عوامل پيشزمينه بيانگر ميزان نامناسب برازش مدل بوده، به همين سبب تحليل عاملي مرتبه دوم را با استفاده از ميانگين هر شاخه انجام ميپذيرد. اين اقدام باعث ميشود تا اولاً برازش مدل افزايش يابد و ثانياً چارچوب مفهومي مدل مشخصتر باشد. موضوع مهمتر ترغيبكننده استفاده از اين روش، تحليل متغيرهايي در تحليل عاملي است كه به هيچ خوشهاي متصل نشدهاند. اين متغير‌‌ها در اينجا بهطور مستقل و در كنار خوشههاي متصل شده در مدل به ايفاي نقش ميپردازند.

مجموعه عوامل: مناسب بودن نظام قراردادي، استراتژيهاي سازماني، حمايت مديريت ارشد، توزيع عادلانه ريسك بين كارفرما و پيمانكار و ساختار سازماني مناسب با شدت تأثير حدود ۹۴درصد و در مرحله بعد رويههاي ارتباطي تعريف شده در سازمان و مديريت ارتباطات و سرمايهگذاري در نيروي انساني با شدت تأثير حدود ۲۸درصد قرار ميگيرند. شايان ذكر است، وجود مشاور مديريت (MC) و تأثير آن بر فرايند ارتباطات بهعنوان عاملي كه در هيچ يك از خوشهها قرار نگرفته و عامل مشترك است داراي شدت تأثيري معادل با ۸۳ درصد است. مرحله بعد اختصاص به عوامل كيفي و محتوايي دارد.

شاخصهاي تناسب مدل، حاكي از مناسب بودن مدل اندازهگيري متغيرهاي عوامل كيفي هستند. از آنجاكه در تحليل عاملي مرتبه اول، مدل اندازهگيري متغيرهاي مكنون عوامل كيفي در وضعيت موجود تأييد ميشود، تحليل عاملي مرتبه دوم توجيه پيدا ميكند. در تحليل عاملي مرتبه دوم عوامل كيفي و محتوايي مشاهده ميشود، شاخصهاي مدل از برازش نسبتاً مناسبي برخوردار نبوده و در راستاي بهبود مدل، از همگرايي مناسب خارج ميشوند، درنتيجه به مثابه عوامل پيشزمينه، به محاسبه نتايج ميانگين عامل‌‌‌ها ميپردازيم. مجموعه عوامل: فقدان تحريف در ارتباطات، ميزان همدلي در ارتباطات، در دسترس بودن، واضع بودن فرايندهاي ارتباطات، ميزان تعارض مناسب بين كاركنان پيمانكار و كارفرما، پاسخگويي به انتظارات، جامعبودن فرايندهاي ارتباطات، به موقع بودن، كيفيت و زمانبندي مناسب گزارشها و يكپارچگي ارتباطات در طول چرخه عمر پروژه، با شدت تأثير حدود ۱۹درصد و در مرحله بعد صادقانه بودن فرايندهاي ارتباطات، اعتماد در ارتباطات، صحت و دقت در ارتباطات، باشدت تأثير حدود ۳۵درصد در مدل قابل تعريف هستند. شايان ذكر است، يكپارچگي در ارتباطات به عنوان عاملي كه در هيچ يك از خوشهها قرار نگرفته و عامل مشترك است، داراي شدت تأثيري معادل با ۲۹درصد است. در مرحله سوم نوبت به بررسي عوامل فردي مطرح شده در مدل ميرسد. شاخصهاي تناسب مدل، حاكي از مناسب بودن مدل اندازهگيري متغيرهاي عوامل فردي هستند.

در مرحله چهارم بررسي عوامل محيطي مطرح شده در مدل در دستور كار قرار ميگيرد. براساس يافتههاي تحليلي عاملي مرتبه دوم، مجموعه عوامل: وجود شبكههاي غيررسمي ارتباطات، تفاوتهاي فرهنگي و شرايط اقتصادي، با شدت تأثير حدود ۴۱ درصد و در مرحله بعد مضامين فرهنگي حاكم در اجتماع، عرف و تلاطمهاي محيطي، با شدت تأثير حدود ۳۸درصد قرار ميگيرند. شايان ذكر است، عوامل ترتيبي بهعنوان عاملي كه در هيچ يك از خوشهها قرار نگرفته و عامل مشترك بوده كه داراي شدت تأثيري معادل با ۶۷ درصد است.

آخرين گروه مورد بررسي عوامل فنآوري اطلاعات و ارتباطات است. شاخصهاي تناسب مدل، حاكي از مناسب بودن مدل اندازهگيري متغيرهاي عوامل فنآوري هستند. از آنجا كه در تحليل عاملي مرتبه اول، مدل اندازهگيري متغيرهاي مكنون عوامل فنآوري در وضعيت موجود تأييد ميشود، ميتوان تحليل عاملي مرتبه دوم نيز براي متغير مكنون اقدامات تخصصي انجام داد. در اين راستا ميتوان مدعي شد، مجموعه عوامل: طبقهبندي مناسب سازمان از نوع ارتباطات (فني- مديريتي) و (غني- غيرغني)، توجه به عامل هممكاني و همزماني در ارتباطات و تعيين رسانه مناسب و استفاده از نرمافزارهاي مؤثر مديريت پروژه در ارتباطات، با شدت تأثير حدود ۲۹درصد و در مرحله بعد استفاده از ابزار ارتباطي مناسب با محتواي پيام، وجود سيستم قدرتمند فنآوري اطلاعات با شدت تأثير حدود ۶۳درصد قرار ميگيرند. شايان ذكر است، وجود شبكههاي داخلي رايانهاي يا پرتال، نهادينه شدن فرهنگ استفاده از پست الكترونيكي و ابزارهاي رايانهاي بهعنوان عواملي كه در هيچيك از خوشهها قرار نگرفته و عامل مشترك است داراي مقادير شدت تأثيري به ترتيب معادل با ۶۲ و ۳۵ درصد است.

آزمون مدل تحقيق

در بخش قبلي با انجام تحليلهاي عاملي متعدد و اصلاحات لازمه از ميزان برازش قابل قبول سازههاي مطرح شده اطمينان حاصل شد. بدين ترتيب با اطمينان از روايي و پايايي امتيازهاي بهدست آمده براي سازههاي تحقيق، در اين مرحله از آنها براي بررسي فرضيات تحقيق استفاده ميشود. فرضيات تحقيق پيرامون مدل ايستاي تحقيق به دو دسته قابل طبقهبندي هستند. دسته اول به شناسايي و تأييد عوامل تشكيل دهنده و مفاهيم اصلي تحقيق ميپردازد كه به اين منظور روايي و پايايي بخشهاي مختلف تحقيق در قسمت قبل مورد بررسي قرار گرفت. با اطمينان از روايي و پايايي سازههاي تحقيق، ميتوان از آنها براي بررسي فرضيات دسته دوم استفاده كرد. دسته دوم ارتباط بين متغيرهاي مكنون و متغيرهاي مشهود هر عامل را مورد توجه قرار ميدهد. براي آزمون فرضيه دوم از روش تحليل مسير و مدلسازي معادلات ساختاري با هدف تبيين متغيرهاي اثرگذار بر ارتباطات اثربخش بين كارفرما و پيمانكار و تبيين واريانس استفاده شد.

فرضيه معني داري مدل

باتوجه به هدف اصلي اين تحقيق كه تبيين مجموعه روابط بين متغيرهاي تأثيرگذار و تأثيرپذير نظير عوامل پيشزمينه، كيفي، فردي، محيطي، فنآوري اطلاعات و ارتباطات است، در اين بخش تلاش ميشود تا فرضيههايي در باب معنيداري مدل استنتاج شده نهايي بيان شود.

در مدل ايستاي تحقيق و در جامعه تحقيق:

الف- عوامل پيشزمينه ارتباطات روي عوامل كيفي ارتباطات مؤثر است.

ب- عوامل پيشزمينه ارتباطات روي عوامل فنآوري اطلاعات و ارتباطات مؤثر است.

ج- عوامل شخصي روي عوامل فنآوري اطلاعات و ارتباطات مؤثر است.

د- عوامل شخصي روي عوامل فنآوري كيفي ارتباطات مؤثر است.

هـ عوامل محيطي روي عوامل فنآوري اطلاعات و ارتباطات مؤثر است.

و- عوامل محيطي روي عوامل كيفي ارتباطات مؤثر است.

ض- عوامل فنآوري اطلاعات و ارتباطات روي عوامل كيفي ارتباطات مؤثر است.

ح- عوامل كيفي ارتباطات روي عوامل فنآوري اطلاعات و ارتباطات مؤثر است.

در اين مدل عوامل محيطي، عوامل پيشزمينه و عوامل شخصي، متغير برونزا است. و متغيرهاي عوامل كيفي و عوامل فنآوري اطلاعات متغير درونزا محسوب ميشوند. در ادامه نتايج حاصل از تحليل مسير مدل مفهومي در حالت استاندارد مشاهده ميشود. شاخصهاي تناسب مدل حاكي از تناسب مدل ساختاري است. در جدول زير ارتباط بين متغيرهاي مكنون تحقيق مشاهده ميشود.

نتيجهگيري

اين تحقيق در راستاي تدوين مدل ارتباطات بين كارفرما و پيمانكار در قالب مدل ايستا شكل گرفت. در ابتدا با بررسي محتوايي عوامل موفقيت پروژه و عوامل موفقيت ارتباطات، چند و چون ارتباطات موفق براساس ادبيات تحقيق مشخص شد. در ادامه با استفاده از روش دلفي، مؤلفههاي اثرگذار روي ارتباطات موفق بين كارفرما و پيمانكار تعيين شد. در تحليل عاملي اكتشافي ۸ متغير پيشزمينه مشهود در دو خوشه، ۱۳ متغير مشهود عوامل كيفي و محتوايي در دو خوشه، ۶ متغير مشهود عوامل فردي در يك خوشه، ۷ متغير مشهود عوامل محيطي در دو خوشه و ۸ متغير مشهود عوامل فنآوري اطلاعات و ارتباطات در دو خوشه طبقهبندي شدند. در تحليل عاملي تأييدي با استفاده از ضريب شدت هر عامل ميزان تأثير عوامل فرعي روي شاخه مربوط به خود مشخص مشخص شد. در ادامه تحليل عاملي تأييدي مرتبه دوم روي عوامل پيشزمينه صورت پذيرفت و ميزان شدت تأثير عوامل مورد توجه قرار گرفت. اين مسأله در مورد عوامل كيفي و محتوايي، عوامل فردي، عوامل محيطي و عوامل فنآوري اطلاعات و ارتباطات نيز به همان صورت انجام گرفت و نتايج آنها به نمايش گذاشته شد. در مرحه نهايي براساس برازش قابل قبول دست يافته در تحليلهاي عاملي تأييدي و اكتشافي مورد اشاره، با استفاده از مدليابي معادلات ساختاري به تبيين روابط بين متغيرهاي تأثيرگذار و تأثيرپذير مكنون پرداخته شد و معناداري آنها با استفاده از مقدار آمار محاسبه شده، آزمون شد. نكات قابل توجه در مدل نهايي عبارتند از:

۱- تأثير بالاي عوامل فردي بر عوامل فنآوري اطلاعات و عوامل كيفي و محتوايي در ارتباطات اثربخش بين كارفرما و پيمانكار؛

۲- تأثير نسبتاً بالاي عوامل فنآوري اطلاعات بر عوامل كيفي و محتوايي در ارتباطات اثربخش بين كارفرما و پيمانكار كه البته خلاف اين رابطه اط شدت تأثير بالايي برخوردار نيست؛

۳- تأثير نه چندان قوي عوامل محيطي بر عوامل كيفي و عوامل فنآوري اطلاعات در ارتباطات اثربخش بين كارفرما و پيمانكار؛

۵- فقدان تأثير بين عوامل پيشزمينهاي و عوامل فنآوري اطلاعات براساس يافتههاي تحقيق.

تحقيق مورد بررسي با برداشت تاريخي از عوامل مؤثر در ارتباطات موفق در پروژههاي بزرگ و ارايه مدلي فراگير در مورد ارتباطات اثربخش بين كارفرما و پيمانكار در فضاي تحقيق، ضمن معرفي عوامل مؤثر، ميتواند نقش كوچكي در توسعه ادبيات تحقيق در زمينه عوامل موفقيت در پروژهها، شناسايي ارتباطات مؤثر بهعنوان يكي از عوامل موفقيت و نهايتاً عوامل اثرگذار در ارتباطات موفق در پروژهها ايفا كند. مديران ستادي، معاونت راهبردي، مديريت سايت و مجموعههاي تحقيقاتي مديريت پروژه در پروژههاي پاييندستي نفت ميتوانند از دستاوردهاي اين تحقيق در زمينه شناسايي عوامل و پي بردن به ميزان و شدت تأثير هر عامل در اثربخشي ارتباطات استفاده كنند.

از مهم‌‌‌ترين مشكلات در انجام اين تحقيق كمبود افراد ذيصلاح در جامعه تحقيق، عدم وجود توافق كامل در اجماع رأي در روش دلفي و پراكندگي جغرافيايي پاسخدهندگان را برشمرد. در انجام اين تحقيق امكان استفاده از ابزارهاي تجزيه و تحيل ديگري نظير فنون استنباطي يا تحليل همبستگي نيز امكانپذير بود. اما استفاده از فنون تحليل عاملي نتايح بسيط و جامعي را باتوجه به درنظر گرفتن مجموع روابط بين عوامل درنظر ميگيرد. البته اين نوع تحقيقات را ميتوان با استفاده از روشهاي كيفي نيز به انجام رساند كه مستلزم وقت و هزينه بسيار بالاتري است.