شمشیر دو لبه مالیات بر خانه! بالاخره انگار وکلای مردم دست از دل برداشته و این ماده۵۴ مکرر قانونهای مالیاتی را سر و شکلی دادند و آن جناب خانه خالی را هم در زمره مودیان مالیاتی قرار داده که منبعد به حساب و کتاب ایشان هم، حسابی رسیدگی شود! البته اگر قول مکرر بدهند […]
شمشیر دو لبه مالیات بر خانه!
بالاخره انگار وکلای مردم دست از دل برداشته و این ماده۵۴ مکرر قانونهای مالیاتی را سر و شکلی دادند و آن جناب خانه خالی را هم در زمره مودیان مالیاتی قرار داده که منبعد به حساب و کتاب ایشان هم، حسابی رسیدگی شود! البته اگر قول مکرر بدهند که از فردا به جای مودی تبدیل به مدعی نشوند و بابت این مالیات هنوز نداده، دنبال هزار و یک معافیت و تسهیلات و حمایت نباشند.
بگذریم از اینکه هوشنگخان آنقدرها چشم مبارکشان آب نمیخورد که حضرات مسؤول و مدیر از قانوننویس و ناظر گرفته تا بازرس و مجری، در قدم اول که سرخط کردن همه چند خانهایهاست آنقدرها توفیق داشته باشند چون آنچه ما از خلقا… بچهزرنگ سراغ داریم، همزمان با اجرایی شدن این قانون، شاهد داغ شدن بازار نقلوانتقال درونخانوادگی خانههای خالی و آب رفتن این آمار تخمینی ۲٫۵میلیونی خواهیم بود.
طبق یک حساب سرانگشتی، دستکم هر خانه خالی سالیانه باید چیزی حدود ۱۰ میلیون تومان ناقابل بسلفد! و سرجمع یک ۲۵هزار میلیاردی به خزانه سرازیر شود و یا کار برعکس شده و کلی آگهی فروش خانه، در و دیوار شهر و فضای مجازی را پُرکرده و اینبار فروشندگان برای خریداران سرودست بشکنند!
اگر آن سرخط کردنها درست و درمان انجام شود و اگر مالکان محترم به جای دادن مالیات به صرافت فروش بیفتند که یحتمل این کار به صواب نزدیکتر است! تازهوقت آنموقع مشکل اصلی خودی نشان داده و سروکله غول محترم و همیشه آماده به یراق رکود ساختوساز پیدا شده و برای چندین و چند سالی جناب سازندگی تشریف میبرند به کُما! و از آنجا که خانواده محترم تولید فولاد و صنعت و خدمات و تجارت و قس علیهذا، علاقه عجیبی به این جناب سازندگی دارند، دچار شوک و غم و غصه و افسردگی حاد مزمن میشوند!
البته، ما که فقط بلد هستیم، ایراد بگیریم و غُر بزنیم و قطع بهیقین مدافعان و مصوبین و مجریان محترم این قانون مکرر! حساب همه جا را کردهاند و حسابی خودشان را برای این شرایط آماده و کلی قانون و لایحه جدید و چند فوریتی در آستین مبارک دارند، و سر بهزنگاه از آنها رونمایی کرده و مثل همیشه ما مردم عامیبی سواد را شگفتزده خواهند کرد!
البته منباب اینکه ما هم حرفی زده باشیم تا لال از دنیا نرویم! پیشنهاد میکنیم دوستان فوقالذکر یک مروری بفرمایند که چیزی این وسط از قلم نیفتاده باشد که اگر آفت حواسپرتی حادث شود، آنگاه باید یک دست بر سر بکوبیم و یک دست بر زانو!
ما که فکر میکنیم اگر هم اینطور شود، عزیزان مربوطه بدون اینکه کلاهشان را کمیبالاتر بگذارند! فیالفور نسخه شفابخش اخذ مالیات بر شرکتها، کارخانجات، اصناف و بنگاههای اقتصادی خالی! را، تجویز میکنند و رکوردی دیگر و دستنیافتنی را در مدیریت و برنامهریزی، بهجا خواهند گذاشت!
البته این احتمال هم هست که جنابمان (هوشنگ را عرض میکنیم) به دلیل همان بیسوادی تاریخی که دارد و از رمز و رموز پیچیده این مدل قانونگذاری سر در نمیآورد، کلاً راه را به خطا رفته و بیخود و بیجهت عیش و حظ تصویب این قانون را مخدوش کرده است و قطعاً و یقیناً بز است…!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.