خدا این یکی را بخیر کند! خبر آمد، خبری در راه است و آن جور که از مواضع رسمی و نَقلقولهای غیررسمی و البته شایعات و احتمالات این چندروزه میتوان فهمید آن است که ظاهراً مسؤولان دولتی و مجلسی و قضایی و دیگران، تصمیم گرفتهاند با یک حرکت ضربتی و استفاده از فن و […]
خدا این یکی را بخیر کند!
خبر آمد، خبری در راه است و آن جور که از مواضع رسمی و نَقلقولهای غیررسمی و البته شایعات و احتمالات این چندروزه میتوان فهمید آن است که ظاهراً مسؤولان دولتی و مجلسی و قضایی و دیگران، تصمیم گرفتهاند با یک حرکت ضربتی و استفاده از فن و فنونی بدیع، جنابان دلار و سکه و مسکن و تورم را همزمان کلهپا کرده و به خاک بیندازند.
البته آنچه در سابقه چنین تصمیمات خارقالعاده دیده میشود، این است که در گیرودار تصمیم و اقدام و فنزدن و دستور و ابلاغ، نشانهگیری حضرات مسؤول آنقدرها دقیق و همزمان عمل نمیکند و این خلقا… و مردم همیشه در صحنه هستند که در سیبل قرار گرفته و با ضربتی حساب نشده و فن و فنونی یکهویی و دستوراتی خلقالساعه، نقش بر زمین میشوند!
اینبار امیدواریم که عزیزان مسؤول از تجارب و سوابق خود و اسلاف محترم درسها گرفته باشند و این خبر خوش گشایش اقتصادی و سقوط دلار و ترکیدن تورم اگر هم راه به جایی نبرد و صدایش بیش از نتیجهاش بود، لااقل معیشت و زندگی مردم را بیش از آنچه هست دچار آفت نکند و دلار و سکه را سر لج نیندازد که دومرتبه صعود به قلههای جدید را در دستور کار قرار دهند.
البته اینکه قبلاً وعدهها مدت مشخصی نداشت و چیزی در مایههای بزکنمیر بهار میاد و باش تا صبح دولتت بدمد بود، ولی اینبار حرف از یکی، دو روز و یک هفته و الساعه است و این تب تند، شدت نگرانی هوشنگخان را مضاعف کرده است که کدام اکسیر و معجون شفابخشی شایستهتر از مدیریت و برنامهریزی و رعایت اصول اقتصادی و اجرایی است که میتواند اینچنین فیالفور اثر کند و شهر و دیار را گلوبلبل کند!
لابد اینبار با دفعات قبل توفیر دارد و علم اقتصاد و مدیریت و برنامهریزی دچار دگردیسی و یا شاید هم جهش ژنتیکی ناگهانی شده است و ما ملت عام بیسواد خبر نداریم! چون اگر غیر از این باشد، راهی نمیماند به جز بگیروببندهای دلاری و سکهای و برخورد فرمایشی و قیمتگذاری دستوری و ریختوپاش پول و یک کرور قانون و مقررات جدید و پیدرپی و فتح باب دروازههای رانتهای جدید! و بعد از مدتی همه آبها از آسیاب میافتد و همه چیز برمیگردد سر جای اولش، الا آن رانتهای تازه تأسیس که محکم و استوار پابرجا میمانند و این وسط عدهای زرنگ و مرتبط و حواسجمع و یک مشت ثروتمند و پولدار ابنالوقت، به نان و نوایی میرسند و پول روی پول میگذارند.
علیالحساب باید کلاه خودمان را محکم بچسبیم که طوفان این وعدههای زودبازده، آن را به پس معرکه نیندازد و از این نیمبند آب باریکه و نان و بوی کباب و آش و خورشت بیحبوبات (گوشت را که قربانش بروم مدتهاست با سفرهها قهر فرمودهاند و نازشان زیاد است) و خوردن میوه فصل در خواب! نیفتیم.
تا یادمان نرفته است، عرض کنیم که: بزرگی سراسر به گفتار نیست دو صد گفته چون نیمکردار نیست و ایضاً: سعدیا گر چه سخندان و مصالحگویی به عمل کار برآید به سخندانی نیست. عزتعالی، متعالی!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.