لطفاً مستند، فرمایش کنید! هوشنگخان (خودمان را میگوییم!) خدای ناخواسته قصد سختگیری و یا زبانمان لال، تخریب و اینجور حرفها را ندارد، اما به خوبی میداند که برگشت دادن آب رفته به جوی آنقدرها هم سخت نیست که برخی آن را نشد و بعید میدانند! دنیا، دنیای تحول و تغییر است، باید از […]
لطفاً مستند، فرمایش کنید!
هوشنگخان (خودمان را میگوییم!) خدای ناخواسته قصد سختگیری و یا زبانمان لال، تخریب و اینجور حرفها را ندارد، اما به خوبی میداند که برگشت دادن آب رفته به جوی آنقدرها هم سخت نیست که برخی آن را نشد و بعید میدانند!
دنیا، دنیای تحول و تغییر است، باید از یک جایی ترمز را کشید و به راه راست هدایت شد و اینکه میگویند ترک عادت موجب مرض است، اصلاً و ابداً اینجوریا هم نیست. سختی دارد ولی آخرش عافیت است برای هدایتشدگان!
هر کاری یک نتیجهای دارد و هر عملی عکسالعملی، اینکه فیالمثل ۲۰، ۳۰ سال است با این دست فرمان حرکت فرمودهاید و آخرش همین بساطی شده است که میبینیم، آنقدرها اشکال ندارد که خرقعادت فرموده و یک بار هم دنده معکوس بکشید، شاید نتیجه همانی شود که عمری است میدوید و به آن نمیرسید.
البته قصد ما از گفتن این حرفها، پیچاندن مطلب و چرخاندن لقمه دور سر نبود، اینکه این همه بدبختی میکشیم و مقدمهچینی میکنیم تا حرف اصلی را بزنیم، نگران طبع حساس و دل نازک و زودرنج حضرات مسؤول و مدیر هستیم که مدتهاست از گل نازکتر به ایشان نمیتوان گفت، چه رسد یادآوری شود که بالای چشمشان ابروست!
مرگ یک بار شیون یک بار! لطفاً برادران و خواهران مسؤول و مدیر و همهچیز دان و بالادست و از ما بهتران و ایضاً جنابان وکیل و وزیر و قضایی و نهادی و خصولتی و عمومی، عجالتاً، بالاغیرتاً الیوم و منبعد یوم! از استعمال آمار و اطلاعات و گزارش پیشرفت و درصد موفقیت و اینجور افعال علمیه و عقلیه و حساب و کتابدار، بدون ارائه مستند و سند منگولهدار درستدرمان و در یک کلام حرفحساب، حذر کنند و خودشان و اطرافیان را به ملاحظه و مراقبه در این خصوص دعوت کرده و ترجیحاً اول سند و عکس و تصویر و دستنوشته و امضاء و مُهرقطعی و حتمی، ارائه فرمایید و بعد در باب عبور از بحران و افزایش صادرات و کاهش ضایعات و ضربه فنی شدن تورم و دلار و صعودی شدن بورس و نزولی شدن آمار طلاق و اختلافات و کودکان کار و ارزان شدن فلان چیز و بهمان کالا سخن برانید.
باور بفرمایید این فرمایشات فیالبداهه و درصدهای یکهویی و پیشرفتهای خلقالساعه و بزرگ و کلان و اولین و بهترین، هیچ توفیری در زندگی و معیشت خلقا… ندارد فقط دو ریال تهمانده اعتماد و اعتبار را دود میکند و به آسمان میفرستد.
درست است که گفتن عبارت نمیدانم و باید بپرسم! شأن و کلاس مدیر محترم دلسوز را در شیب نزولی قرار میدهد ولی وقتی آبگوشتی بودن نظر و دلیل و اطلاعات ارائه شده معلوم بشود، بحث سقوط آزاد اعتبار شخصی و دَم و دستگاه متبوع است و آب رفتهای که سخت به جوی باز میگردد و ترک نکردن عادتی که خود موجب معضل است و خسران!
امید است روزی از راه برسد که یک نفر پیدا شود و سر صبر و با حوصله برای مسؤولان و مدیران محترم توضیح دهد که آنقدرهایی هم که فکر میکنید آمار به دست بودن و حاضرجوابی و همهچیزدانی هنر مدیریت به حساب نمیآید. آنکه هنر است، نتیجه کار و حلوفصل مشکلات و رفع و رجوع کموکسریها و دستیابی به اهداف و رضایت خلق و خداست و هرچه غیر از این باشد، ارزانش هم گران است!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.