دلال یاب! البته اینکه ما کشف کردهایم، خیلی هم چیز جدیدی نیست و یک خط در میان مردم این کشور میدانند که همه مشکلات گرانی و مصیبتهای کشور زیر سر این دلال و واسطههاست که در هر گوشه و کناری پیدا میشوند و از هر نوع کسبوکار و دادوستدی هم سر در میآورند. […]
دلال یاب!
البته اینکه ما کشف کردهایم، خیلی هم چیز جدیدی نیست و یک خط در میان مردم این کشور میدانند که همه مشکلات گرانی و مصیبتهای کشور زیر سر این دلال و واسطههاست که در هر گوشه و کناری پیدا میشوند و از هر نوع کسبوکار و دادوستدی هم سر در میآورند.
اما هرچه باشد تا همین چند وقت پیش مطمئن نبودیم که همه نابهسامانیها زیر سر دلال و واسطه هست، بنابراین، این فهم جدید برای ما نوعی کشف حساب میشود. حالا قرار نیست کسی حقالکشف دندانگیری به ما بدهد و یا لوح افتخاری تقدیم کند و مدالی زرین آویزان گردنمان کند، ما حرفی نداریم ولی انصافاً ارزش عمل را پایین نیاورید بالاخره کشف، کشف است آن هم بعد از کلی تحقیق و تفحص و ناخن زدن و رنج و محنت بیشمار!
هوشنگخان (خودمان را میگوییم) از طرفداران نظریه «دلال و واسطه کیلویی چند، نابلدی و بیتدبیری و رانت و باند را بچسب» بودیم! و سفت و سخت عقیده داشتیم که آن دلال و واسطه وقتی آب را گلآلود ببیند و تدبیر و خردمندی را محصور احساسات و بزن برویی بیابد و خبردار شود که انگار شرایط برای یک دور زدن و زد و بند و لفت و لیس، مهیاست، آنوقت است که از هر طرف سروکلهاش پیدا میشود و چنان عنان و افسار کار را در دست میگیرد که انگار اصل و ریشه و صاحب قضیه، خود جنابشان است و متولیان و مسؤولان یک عده طفیلی بیش نیستند!
هزار و یک دلیل هم برای این نظریه داشتیم اما بعد از اینکه نظریات برخی دوستان را شنیدیم و ایضاً اتفاقات و البته کشفیات جدید را به عینه دیدیم، بعضی چیزها را برایمان روشن شد و به همان هزار و یک دلیل بر ما مسلم شد که همه مشکلات و معضلات و مصیبتها زیر سر دلال و واسطه است و این قضایای مدیریت و برنامه و نظارت و حسابکشی و حسابرسی و این قسم چیزها فرع ماجرا هستند و تا تکلیف آن اصل کاری معلوم نشود، تکلیف هیچ چیز دیگری هم معلوم نخواهد شد.
علیایحال بهنظر میرسد برای آنکه به کل ریشه گرانی و تورم و نوسان بازار و عیب و ایراد سیستم توزیع و واردات و صادرات بخشکانیم، باید سنگ بزرگ و قلچماق بدقواره واسطهگری و دلالبازی را که عدل وسط جاده پیشرفت کشور افتاده است را از سر راه برداشته تا راه باز شود وگرنه همه دیر یا زود به صرافت میافتند که به جاده خاکی بزنند تا شاید از بنبست رها شوند و وقتی کرورکرور به خاکی زدند دیگر برداشتن سنگ مزاحم هم افاقه نمیکند.
البته اینکه جوری کلاف سردرگم قانون و مقررات پرشمار کنار هم ردیف شده است که یکدرمیان دستگاههای دولتی و نهادی و عمومی و یک خط در میان شرکتهای مادر تخصصی و صفرتاصد مجموعههای خصولتی و شبهدولتی کاری به جز واسطهگری و دلالی و استفاده از رانت و باند ندارند. کمیتا قسمتی کار را میپیچاند! و چو نکو بنگری هم دلال بینی!
بنابراین بهتر است حضرات قانوننویس و برنامهای، فکری کرده و بند و تبصرهای جدید صادر و علیالحساب چند متری جاده پیشرفت کشور را عریضتر نمایند که هم برای واسطه و دلال معارضی پیدا نشود و هم برخی امور در کنار حضور جنابشان برقرار گردد و صنعتگر و تولیدکننده و فروشنده واقعی هم چهار ریالی کاسب شوند، البته منبعد از نقش دلال و واسطه در اقتصاد کشور هم هیچ صحبتی به میان نیاید تا خاطر کسی مکدر نشود!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.