دلار و سکه کم آوردند! ظاهراً جنابان دلار و سکه به دلیل صعودهای پیدرپی و بدون وقفه این چندین ماهه اخیر و بعد از اینکه درخواستهای مکرر ایشان از حضرات بانکمرکزی، مبنی بر ایجاد فضای مناسبی برای استراحت و تازه کردن نفس! راه به جایی نبرد، تصمیم گرفتهاند در اقدامیهماهنگ، چند روزی را در […]
دلار و سکه کم آوردند!
ظاهراً جنابان دلار و سکه به دلیل صعودهای پیدرپی و بدون وقفه این چندین ماهه اخیر و بعد از اینکه درخواستهای مکرر ایشان از حضرات بانکمرکزی، مبنی بر ایجاد فضای مناسبی برای استراحت و تازه کردن نفس! راه به جایی نبرد، تصمیم گرفتهاند در اقدامیهماهنگ، چند روزی را در یکی از قلل سر بهفلک کشیده، بیتوته کرده و رنج و محنت ماهها دوندگی و صعود و سخرهنوردی را حسابی از تَن به در کنند!
بالاخره درست است که ایشان آدم نیستند ولی مثل خودرو و مسکن هم از آهن و سنگ و آجر که نیستند، جنسشان لطیف است و حساس!
هرچند عزیزان مدیر و مسؤول بانکی و اقتصادی همچنان ترجیح میدهند در قهر بمانند و بازار را از نعمت حضور و تدابیر خود محروم نمایند ( آن موقع که حضور مدبرانه داشتند چه گلی به سر خلقا… زدند را نمیدانم!) ولی ظاهراً این کممحلیها بیش از پیش، عرصه را بر دلار و سکه تنگ کرده و برای ایشان، راهی جز تحصن و صدور بیانیه سرگشاده باقی نگذاشته است و به نظر میرسد اگر سماجت هنرمندانه دلال و واسطه معزز و همچنین بیخیالی ممتد متولی و مسؤول، باری به هر جهتی مکرم نباشد، دلار و سکه و طلا که جای خود دارند، حتی خودرو و مسکن هم ترجیح میدهند چند صباحی ترمز رکوردشکنی و فربه و حبابی و دور از دسترس شدن را بکشند و بیش از این مایه زحمت دیگران و ناله و نفرین خلقا… نشوند.
بزنم به تخته آسمان همه اقلام و اجناس هم آبی و آفتابی است، از حبوبات و لبنیات گرفته تا مصالح و فولاد، از دلار و خودرو تا مسکن و لوازم یدکی و دارو و درمان، کروناجان هم که حاضر به یراق، حَی و حاضر و قبراق است، بورس علیهمالرحمه هم که با شعبدههای حضرات بورسباز کار بلد! صدای الرحمناش شنیده میشود، مانده است هوای نفس کشیدن که چند صباحی دیگر، به مدد بنزین و گازوئیل ملی و سرمای در راه مانده، دچار وارونگی میشود و همین یک قلم دلخوشی هم از دست میرود.
مسؤولان و مدیران و متولیان محترم و هر آنکسی که دستی در آتش دارد یا میتواند قدمی برداشته و بخت گرهکور در کور اقتصاد و معیشت و ایضاً سیاست و کیاست را بگشاید، اگر قرار بر لج کردن و قهر کردن و باری به هر جهتی است که به اندازه کافی از این قسم، مستفیض شدهایم، لطفاً ما را به حرکت و تغییر و مدیریت و کنترل مستحضر نمایید، اینکه خلقا… به امان خدا سپرده شدهاند و عدهای دنبال منافع شخصی و جناحیاند و گروهی دیگر در حال جمع کردن غنایم کرسیهای به تازگی فتح شده، جمعی کلاً در باغ نیستند و همچنان بر طبل گفتار درمانی و موعظه و تحلیل و تئوری میکوبند و گروهی یا شدهاند نقاد و معترض و گلهگذار و یا سکوت پیشه کردهاند و ظاهراً دستها را از سر ذوق بر هم میمالند! نشان این است که یا درد و درمان معلوم است و خودمان را به کوچهچپ زدهایم و یا دردی نداریم و یا دردی را نمیبینیم که برایش درمانی درخور پیدا کنیم و هرچه هست این رسم مردمداری نیست!
هوشنگ خان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.