جمهوری اسلامی ایران در کجای مناقشه قرهباغ ایستاده است؟ منطقه قفقاز در طول قرنهای متمادی زیر چتر وحدتبخش حوزه تمدن اسلامیـ ایرانی، محل همزیستی ادیان، مذاهب، زبانها و هویتهای فرهنگی و دینی گوناگون بود اما از زمانی که برجستهسازی استعماری اختلافهای هویتی عرصه را بر اشتراکات تمدنی تنگ کرد دچار مهندسی ترکیب جمعیتی و پاکسازیهای […]
جمهوری اسلامی ایران در کجای مناقشه قرهباغ ایستاده است؟
منطقه قفقاز در طول قرنهای متمادی زیر چتر وحدتبخش حوزه تمدن اسلامیـ ایرانی، محل همزیستی ادیان، مذاهب، زبانها و هویتهای فرهنگی و دینی گوناگون بود اما از زمانی که برجستهسازی استعماری اختلافهای هویتی عرصه را بر اشتراکات تمدنی تنگ کرد دچار مهندسی ترکیب جمعیتی و پاکسازیهای قومیتی و تبعیدهای دستهجمعی شد. به گزارش ایسنا، به نقل از نورنیوز، ارمنستان و جمهوری آذربایجان به فاصله کمتر از سه ماه برای دومینبار بر سر منطقه مورد نزاع قرهباغ درگیریهای خونینی را آغاز کردند. جدال بر سر این منطقه کوهستانی با حدود ۴۴۰۰ کیلومتر مساحت که ساکنان آن مسیحیان ارمنی و آذریهای مسلمان هستند دهههاست که بر مناسبات دو کشور آذربایجان و ارمنستان و منطقه قفقاز سایه افکنده است. منطقه قفقاز از لحاظ استراتژیک پل ارتباطی بین شرق و غرب و شمال و جنوب به حساب میآید و دریای خزر را به دریای سیاه متصل میکند. علاوه بر اهمیت ژئوپلتیک، این منطقه به لحاظ تاریخی نیز محل تلاقی تمدنها و مذاهب گوناگون بوده است. وجود منابع طبیعی مانند انرژی در دریایخزر و همچنین مسیرهای انتقال آن به سمت اروپا نیز بر اهمیت استراتژیکی این منطقه افزوده و موجب شده تا قفقاز همواره در طول تاریخ محل رقابت قدرتهای بزرگ منطقهای و فرامنطقهای باشد. مرزبندیهای مصنوعی که در دوره شوروی به وجود آمد، یکی از مهمترین دلایل بروز مناقشه بر سر قرهباغ است. در آن دوره با وجود اینکه منطقه قرهباغ به صورت تاریخی آذرینشین بود ولی تقسیمات قومیکه شوروی در دوره استالین دنبال میکرد منجر به ایجاد مرزبندیهای مصنوعی شد، قرهباغ را تحت حاکمیت ارمنستان قرار داد. با فروپاشی شوروی آذریها تأکید دارند که این منطقه براساس پیشینه تاریخی باید زیر حاکمیت باکو قرار گیرد و ارمنیها نیز با تأکید بر تغییرات در ترکیب جمعیتی منطقه آن را در حاکمیت ارمنستان یا دستکم خودمختار میدانند. در درگیری اخیر نقش ترکیه و رژیمصهیونیستی کاملاً برجسته است. تشدید درگیری در قرهباغ میتواند تمرکز ایران و روسیه را از منطقه غرب آسیا کاهش دهد و آنها را سرگرم مشکلات و چالشهای منطقه قفقاز کند و صهیونیستها در این زمینه تحرکات بسیار جدی را در ماههای گذشته انجام دادند. ترکیه نیز نقش بسیار مهمی ایفاء و در دوره بعد از درگیری پیشین، مانور نظامی مشترک با جمهوری آذربایجان برگزار کرد و پس از مانور، نیروهای نظامیخود را از خاک آذربایجان خارج نکرد. این درگیری با وجود خطونشانهای مقامات دو طرف احتمالاً به طول نخواهد انجامید چون طرفین به دلایل مختلف کشش تداوم نبرد طولانی مدت را ندارند. در میان بازیگران خارجی ذینفع هم، به جز ترکیه و رژیم صهیونیستی، دیگران مانند آمریکا، اروپا و روسیه تمایلی به تداوم بحران ندارند. بر این اساس؛ چون طرفین حاضر به حل اساسی مسأله از مسیرهای حقوقی و دیپلماتیک نیستند و بازیگران خارجی هم نفع خود را در تداوم اختلافات میبینند، مهمترین چشمانداز پیشرو برای این مناقشه تداوم وضعیت به صورت «نه جنگ نه صلح» و درگیریهای نوبهای است. نکته آنکه؛ منطقه قفقاز در طول قرنهای متمادی زیر چتر وحدت بخش حوزه تمدن اسلامیـ ایرانی، محل همزیستی ادیان، مذاهب، زبانها و هویتهای فرهنگی و دینی گوناگون بود اما از زمانی که برجستهسازی استعماری اختلافهای هویتی عرصه را بر اشتراکات تمدنی تنگ کرد دچار مهندسی ترکیب جمعیتی و پاکسازیهای قومیتی و تبعیدهای دستهجمعی شد. این در حالی است که دو جمهوری آذربایجان و ارمنستان با الهام از عصر همزیستی تمدنی در قرون پیشااستعماری و با تکیه بر مشترکات فرهنگی خود میتوانند، راهی صلحآمیز برای حل مسأله پیدا کرده و صلحی پایدار را برای مردم خود به ارمغان بیاورند و جمهوری اسلامی ایران نیز آماده کمک به برقراری این صلح پایدار در منطقه است. مواضع جمهوری اسلامی درخصوص ضرورت رعایت و به رسمیت شناختن تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان بسیار روشن است و دولت جمهوری اسلامی ایران تاکنون بارها بر این حق مشروع در چارچوب حقوق بینالملل و قطعنامههای سازمان ملل تأکید کرده است و بر این باور است که اختلاف دو کشور فقط راهحل صلحآمیز دارد و ایران و ترکیه و روسیه میتوانند در جهت اجراییسازی قطعنامههای سازمان ملل، آن دو همسایه را کمک کنند تا اختلافات خود را در اشکال مسالمتآمیز حل کنند.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.