کامیابی، بعد از کمیابی! از قدیم هم همینطور بوده، هرچیزی که نایاب و کمیاب است خودبهخود قیمتش گرانتر و ارزشش بیشتر است، فرقی هم ندارد از خاک و سنگ گرفته تا گل و گیاه و حیوان و انسان! نمیشود که خاک باغچه و نمک معدنی و سنگآهن و مس و نقره و طلا یک […]
کامیابی، بعد از کمیابی!
از قدیم هم همینطور بوده، هرچیزی که نایاب و کمیاب است خودبهخود قیمتش گرانتر و ارزشش بیشتر است، فرقی هم ندارد از خاک و سنگ گرفته تا گل و گیاه و حیوان و انسان! نمیشود که خاک باغچه و نمک معدنی و سنگآهن و مس و نقره و طلا یک قیمت داشته باشند هرچه کمیابتر قیمتش بیشتر!
همین دستفرمان را بگیر و جلو برو، کمکم متوجه میشوی که چرا یک روز لبنیات در بازار نیست، روز دیگر روغن کمیاب میشود و روزی دیگر، چیز دیگری، همهاش زیر سر گران و ارزشمند بودن کمیابهاست. فیالمثل جنابان دلال و آن عزیزان بنکدار و تاجر، در خواب میبینند که خودرو گران شده است و از صبح فردا، تخم خودرو را ملخ میخورد و همینکه برخی ملت همیشه در صحنه خبردار شده و به تقلای خرید میافتند و کار بالا میگیرد و جو سنگین میشود، خودروهای نازدانه با یک پرش قیمتی از راه میرسند و بازار به تعادل میرسد!
خلقا… هم که طبق عادت دیرینه خود، اگر خدای ناخواسته شیپور گرانی کالایی را زدند، خرید آن، از نان شب واجبتر میشود و اگر حرف و حدیث ارزان شدن چیزی به راه افتاد، یکدفعه چنان از چشم میافتد که گویی از اول نبوده است! همین دلار مادرمرده را با همه اهن و تلپی که دارد را ببینید، یک شب عزیز دلهاست و روز دیگر بلای جانها!
اینکه اساتید محترم فن پیچاندن و گران انداختن! کار خود را به خوبی میدانند و اگر هم نادانستهای داشتهاند در این چند سال اخیر به طور کامل و کافی از روی دست همپالکیهای خودشان همه چیز را از بر شدهاند و همچنین برخی از ما ملت همیشه طلبکار و مدعی شدهایم سربازهای پیاده بیجیره و مواجب این بازیگردانهای حرفهای همه چیز تمام، حرفی نیست اما اینکه امر بر مدیران و مسؤولان و ضابطان و ناظران و ایضاً بازرسان، مشتبه شده است که هرچه عیب و ایراد و اشکال است از جانب دیگران است و جنابشان تقصیری در این شیر تو شیری نداشته و آدرس غلط مرحمت میکنند و ملت شدهاند دیوار کوتاه و دلال و واسطه و دست پیدا و پنهان و اجنبی و اینوری و آنوری شدهاند راه فرار! باید عرض کنم که، بیشتر از آنکه نشان از حواس جمعی و هنرمندی حضرات مربوطه داشته باشد، خبر از خود را به کوچه چپ زدن ایشان و نعل وارونه کوبیدن جنابشان دارد.
بهنظر میرسد اینکه عدهای کالایی را در بازار نایاب میکنند تا فردا روز به قیمت خون پدر بزرگوارشان بفروشند و یا محصولی سر جالیز و پای درخت به قیمت آب روان است و در پیشخوان فروشنده، یاقوتگران، دلار دولتی در دست عدهای شده گنج بیپایان و بازار روغن و برنج و کنجاله و انسولین بیسروسامان، وضع بورس و دلار و سکه و ایضاً مسکن و خودرو قطعه، نابههنجار، حکماً اگر از صدقهسری مسؤولین و ناظران نباشد، حتماً از بیخیالی و باری به هر جهتی مدیران و بازرسان و ضابطان است!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.