داشتیم کشک‌مان را می‌ساییدیم‌!

داشتیم کشک‌مان را می‌ساییدیم‌!       آن یکی می‌گوید چون بایدن رأی آورده است، باد و بود دلار و سکه و خانه و خودرو در حال فروکش کردن است و فهمیده‌اند که غرور و تکبر زیادی هم آخرش سر به سنگ خوردن است‌! بنابراین متنبه شده و دوریالی مبارکشان افتاده است که بیش از آنچه باید، […]

داشتیم کشک‌مان را می‌ساییدیم‌!

      آن یکی می‌گوید چون بایدن رأی آورده است، باد و بود دلار و سکه و خانه و خودرو در حال فروکش کردن است و فهمیده‌اند که غرور و تکبر زیادی هم آخرش سر به سنگ خوردن است‌! بنابراین متنبه شده و دوریالی مبارکشان افتاده است که بیش از آنچه باید، باد و لپ فرموده و بالا نشسته‌اند و بهتر است اندکی به میان جمع آمده و با خلق‌ا… طرح رفاقت بریزند‌!

     آن دیگری می‌گوید این ارزانی‌ها همه کشک است و هیجان‌، دو روز پایین می‌آید‌، بعد که آب‌ها از آسیاب افتاد روز از نو و روزی از نو‌، مثلاً آن یانکی در ینگه دنیا در این چند روزه چه گلی به سر ما زده است که بورس و دلار و ماشین و طلا روی خوش نشان داده‌اند؟! اصلاً هنوز این بابا را به کاخ‌سفید راهش نداده‌اند که اینقدر برایش داستان می‌بافید‌! فعلاً موجی آمده و عده‌ای موج‌سواری می‌کنند بی‌خود به دلتان صابون نزنید‌!

     اما برخی هم‌، هنر و تلاش و مدیریت و برنامه و یک دوجین اسم‌های خوشگل‌خوشگل ردیف کرده‌اند که خانه‌دار و بچه‌دار بیا اینور بازار و ببین کاری کرده‌ایم کارستان و چنان سر گرانی و تورم را کوبیدیم که دیگر نه نفسی دارد و نه رمقی‌، هرچه در کف بازار و تابلو سبز و ویترین صراف‌! می‌بینید همه‌اش هنر ماست و از ماست که که بر ماست‌، البته این برخی‌های محترم در همه جا حضور فعال دارند از وزارتخانه و وکالت‌خانه گرفته تا فلان نهاد و بهمان اداره و نهاد‌، بازار شلوغ است و کمی ‌شیرتوشیر و چه بهتر که هرکسی پیروزی را به نام خود بزند و پرچم خود را محکم کند‌!

     معلوم نیست، این انتخابات آمریکا دیگر چه بود بر سر اقتصاد مادرمرده آوار شد‌، داشتیم کشک‌مان را می‌ساییدیم و با این جناب تورم و آن عدم نظارت کهنه‌کار کنار می‌آمدیم‌، یک روز مرغ گران می‌شد و روزی دیگر گوشت‌، امروز دلار خوش‌رقصی می‌کرد و فردا سکه دلبری‌، هر هفته هم یک چیزی را از سفره دلمان حذف می‌کردیم و با آرزوی وصالش دلخوش می‌شدیم‌، ولی حالا معلوم نیست با این بالا و پایین شدن یک خط در میان قیمت‌ها و سبز و قرمز و زرد شدن بورس و کرونا و آن بکش‌بکش ترامپ و بایدن سر و ته یه کرباس چه بکنیم‌!

            هوشنگ‌خان (خودمان را می‌گوییم) به آن عزیزان دلسوز مسؤول و مربوط که تا جنس‌ها گران و کمیاب می‌شود گله و شکایت و نقادی پیشه می‌کند و یا توصیه به ذکر و دعا می‌فرمایند و همچین که بازار تکانی می‌خورد و قیمت‌ها کمی‌ روی‌خوش نشان می‌دهند‌، یک‌دفعه هنر و کیاست و سیاست به رخ می‌کشند و از کاردانی و کاربلدی مثنوی می‌بافند‌، سفارش می‌کند که اندکی صبر بفرمایید اینقدر آب را گل نکنید و سرد و گرم و پرحرارت و کم‌رمق نشوید که این بازار افسارگسیخته و آن چرخ اقتصاد زهوار دررفته و یک عمر، عمر تلف‌گشته‌، کارش با حرف‌های شیرین و وعده و وعید مشکل‌گشا درست نمی‌شود که به عمل کار برآید به سخن‌دانی نیست پس عجالتاً اگر سامانی بازار به نام می‌زنید خبر از چند صباح دیگر را هم بدهید که خلق‌، سخت مشتاق است و نه آنکه چنان به که امشب تماشا کنیم‌، چو فردا رسد کار فردا کنیم.  

 که شاعر می‌فرماید هرکه نان از عمل خویش خورد منت ترامپ و بایدن یاغی نبرد … (قریب به مضمون!‌!)  

                                                                                               هوشنگ‌خان