آفتشناسی! بالاخره کشف و شهود سخت است، فیالمثل بخواهی در مورد برخی موجودات تحقیق کنی که در هیچ یک از قالبهای معمول جانورشناسی قرار نمیگیرند، یا اینکه بفهمیکه چطور میشود با آنها مقابله کرد و یا حداقل با رعایت کدام کارها میتوان از شر آنها در امان بود، کار سادهای نیست. برخی اسم […]
آفتشناسی!
بالاخره کشف و شهود سخت است، فیالمثل بخواهی در مورد برخی موجودات تحقیق کنی که در هیچ یک از قالبهای معمول جانورشناسی قرار نمیگیرند، یا اینکه بفهمیکه چطور میشود با آنها مقابله کرد و یا حداقل با رعایت کدام کارها میتوان از شر آنها در امان بود، کار سادهای نیست.
برخی اسم آنها را آفت میگذارند، آفتی که هر چند وقت یکبار میزبان جدیدی را پیدا کرده و از درون و بیرون به آن حمله میکند، البته نه به قصد خوردن و از بین بردن بلکه برعکس، کاری میکند که آن میزبان آنقدر فربه و حبابی شود که توپ هم تکانش ندهد!
ویروس و انگل و این جور چیزها هم صدایشان میزنند، همینطور تکثیر میشوند، همه را میخورند، به صغیر و کبیر رحم نمیکنند، فقط کافی است فرصت و موقعیت و راهی پیدا کنند، زمین و زمان را شخم میزنند و کویر لمیزرع تحویل میدهند!
ظاهراً ایشان را در گونه انساننماها و راسته همهچیزخواران دستهبندی کردهاند، موجوداتی عجیب که یک روز به خودرو و دلار حملهور میشوند، روزی دیگر به سکه و طلا، یک بار از بازار آهن و روغن و گوشت سر در میآورند و روزی دیگر در مرغداری و مسکن و لبنیاتی پرسه میزنند، گاهی هم اضافه کاری میکنند، کار شبانهروزی و بیوقفه، در همه جا هستند، اگر کود حیوانی و پشگل الاغ هم پالس مثبت بفرستند، سراغ آنها هم میروند!
ما که سر در نیاوردیم این جانوران عجیب و غریب از چه قماشی هستند، عقیده و رسم و راهی هم دارند؟ چارچوب و خط قرمز و حریم و حرمتی را هم میشناسند، زجر و مصیبت و بلایی که بر سر انسانهای دیگر میآورند را درک میکنند یا یک مشت موجود یله و رها هستند که فقط بوی پول و پُر و پیمانی حساب بانکی سرمستشان میکند؟
این شبهدلالان و واسطهگران گرانسنگ، خیلی زود یکدیگر را پیدا میکنند و حواسشان جمع است که وقتی به شکاری تازه رسیدند، سریع همدیگر را خبر کنند، باند و دسته و گروه خود را تشکیل دهند، رانت و زیرآبی و حقحساب را روبهراه کنند و چنان بر ریشه بزنند که نه از تاک نشان ماند و نه از تاک نشان!
اشکال کار اینجاست که به هر رنگ و قیافهای در میآیند و در هر پوستینی میروند و برای رسیدن به آنچه میخواهند از همه چیز و همهکس هم استفاده میکند، فرقی ندارد، کارگر و کارمند و خانهدار گرفته تا کارتنخواب و مسؤول و مربوط و بیکار، عاشق قانون و مقررات نیمبند و مبهم و دمبهساعتی هستند و از خواب خوش ناظر و حالنداری ضابط و باری به هرجهت بازرس هم حظ وافر میبرند!
معلوم نیست که چگونه است که هر روز هم روبه تزایند و زاد و ولد، سر یکی را بکوبی ۱۰ تا سر دیگر پیدا میشود، از هر درز و منفذ و سوراخی وارد میشوند و مثل مور و ملخ اقتصاد و معیشت خلقا… را میجوند و این جور هم که معلوم است سم و آفتکشهای دستوری و بگیروببندهای گاه گداری کاری از پیش نمیبرند و هرچه هست، برخی آن پشتمیزنشینهای مدیر و مسؤول باید دل از گروی ایشان ببرند یا دست از دل برداشته و تیشه بر ریشه زنند که جنگ با شاخ و برگ افاقه نمیکند!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.