شما ببرید و بدوزید ما میپوشیم! ما که از اولش هم کارهای نبودیم و حرفی هم نداشتیم، مسؤولان و متولیان محترم شما ببرید، بدوزید و اصلاً نگران نباشید ما میپوشیم! فیالمثل این بازار نهاده دامی و کنجاله و نمیدانم سبوس را هر طورکه صلاح میدانید اداره فرمایید، دلار ۴۲۰۰تومانی تقدیم کنید، یک عدهای بروند […]
شما ببرید و بدوزید ما میپوشیم!
ما که از اولش هم کارهای نبودیم و حرفی هم نداشتیم، مسؤولان و متولیان محترم شما ببرید، بدوزید و اصلاً نگران نباشید ما میپوشیم! فیالمثل این بازار نهاده دامی و کنجاله و نمیدانم سبوس را هر طورکه صلاح میدانید اداره فرمایید، دلار ۴۲۰۰تومانی تقدیم کنید، یک عدهای بروند واردات انجام دهند، قیمت فروش را با حساب دلار آزاد و ایضاً در بازار آزاد بفروشند و دامدار و مرغدار بدبخت خوراک مرغ و گوسفند و گاو را چند برابر قیمت بخرد، گوشت و مرغ و تخممرغ گران شود، ما هم روی چشم میگذاریم، البته اینکه بتوانیم بخریم یا نه، آن دیگر مقصر خودمان هستیم و ربطی به مدیریت و نظارت شما ندارد. چهارمثقال از واردات را به آن سامانه هوشمند و بقیه را مثل آب خوردن در کف بازار به قیمت خون ابوی بزرگوارشان میفروشند و عزیزان مسؤول و مرتبط هم به این جمعبندی میرسند که راهی نیست جز افزایش قیمتها! مجوز هم که مُهر و امضاء شده آماده و دمدست است! هر چند روز یکبار شیر و لبنیات گران میشود، چون دامداریها شیرخام را گران میدهند، گرانی قیمت شیرخام هم که بهدلیل افزایش قیمت خوراک دام است، خوراک دام چرا گران است، این دیگر به من و شمای مصرفکننده ربطی ندارد! گوسفند را از مرز غربی و البسه و پوشاک را از ترکیه و مرز آبی قاچاق میکنند، اولی را به خارج و دومی را به داخل، لوازم خانگی برند خارجی هم که قربانش بروم قاچاقش از همه طرف میآید. گوجه درجهیک را میفرستیم به کشورهای دوست و همسایه، مُهر تأیید بر گران کردن خودرو و تایر و بلیط هواپیما و روغن و هزار قلم کالای دیگر میزنیم، دلال و واسطه و کاسب گران و کمفروش و تاجر دورزن هم که در ناز و نعمت و یله رها تشریف دارند، هنر عدم ترخیص به موقع کالا و واردات و صادرات بیموقع و بدموقع هم که داریم، مبارک است انشاءا… همه چیزمان به همه چیزمان میآید، خدا قوت و دست مریزاد! یکی نیست به این هوشنگخان (خودمان را میگوییم) یکلاقبا بگوید که بندهخدا، خرت به چند! حالا تو راه به راه لفاظی کن و از این شیرتوشیری بازار و نظارت نالهکن، گوش شنوایی، نیمبند التفاطی، تکانی یا حرکتی، چیزی به چشمت میآید که از خیر این فقره بیدروپیکری نمیگذری! تو هم مثل بقیه مردم همینطور که زیر لب به جان مسؤول و مسبب دعای غلیظ میکنی اگر هنرش را داشتی لباس فاخر دوخته شده توسط حضرات مدیر و مسؤول و ناظر و ضابط را بپوش و قوت روزانه و خرج و مخارجت را جفتوجور کن، اگر هم اینکاره نیستی! فقط به همان زمزمه دعای زیرلب بسنده کن و هر چند وقت یکبار یک قلم از سفرهات کم کن تا دخل و خرجت به تعادل برسد، نمیمیری که!
یکی از گردش ایام، خرسند
یکی در حسرت یک جرعه لبخند
عجب آشفته بازاری است دنیا
میپرسد کسی: خالو خرت چند؟ (محمدرضا سهرابینژاد)
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.