آموزش مجازی از چالشهای نظام آموزشعالی گردآورنده: دکتر زهرا رحمانیتبار چالشهای آموزش مجازی را میتوان به سه مؤلفه تقسیم کرد: تربیت، خلاقیت، روابط قدرت. تربیت: پژوهشها نشان میدهد که فضاي مجازي نتوانسته زمينههاي رشد تربيتي و شخصيتي را براي دانشجويان فراهم کند. در واقع فقدان ارتباط چهرهبهچهره موجب شده، دانشجويان نتوانند از استادان و ساير […]
آموزش مجازی از چالشهای نظام آموزشعالی
گردآورنده: دکتر زهرا رحمانیتبار
چالشهای آموزش مجازی را میتوان به سه مؤلفه تقسیم کرد: تربیت، خلاقیت، روابط قدرت.
تربیت: پژوهشها نشان میدهد که فضاي مجازي نتوانسته زمينههاي رشد تربيتي و شخصيتي را براي دانشجويان فراهم کند. در واقع فقدان ارتباط چهرهبهچهره موجب شده، دانشجويان نتوانند از استادان و ساير افراد در عرصه دانشگاه تأثیرپذيري اخلاقي، داشته باشند. اظهارات برخي از استادان در اين باره قابل تأمل است. از نظر من بزرگترين نقطهضعف آموزش مجازي اين است که در آن تربيت وجود ندارد. در دانشگاه: «معمولاً تعليم و تربيت با هم هستند که تربيت تقريباً در سيستم مجازي صفر است. در حالي که در آموزش حضوري، در کارشناسي و تحصیلات تكميلي، دانشجويان سالهاي متمادي در دانشگاه هستند و ارتباطات عاطفي و اخلاقي با استاد خواهند داشت. در صورتي که یك استاد، از نظر اخلاقي، خوب باشد، دانشجويان از وي الگوپذيري خواهند داشت. بعضاً دانشجويان، به اندازهای که تأثیرپذيري علمی از استاد دارند، تأثیرپذيري اخلاقي نيز دارند. اين امر در آموزش مجازي تقريباً وجود ندارد. در اين ارتباط بايد خاطرنشان کرد که در فضاي آموزش مجازي، شخصيت استاد و آموزشيار تنها از طريق کلمات بر صفحه نمايش ظاهر میشود. در آموزش مجازي، دانشجو به پشتيبانيهاي مختلفي از جمله پندواندرزهاي تربيتي، انواع گوناگون مشاوره و خدمات خاص نياز دارد. اين انواع پشتيباني، همگي از ارزش يكساني برخوردارند و بايد مورد توجه باشد.
خلاقیت: در اين زمينه، چالش آموزش مجازي اين است که تا چه حد توانسته عليرغم فراهم کردن محيطي که در آن، دانشجو وابسته به تشويق و پاداش شده است، روح خلاقيت را گسترش دهد. در حالت عادي، روحيه خلاقيت در يك جمع حضوري و در محيطهاي فيزيكي بيشتر و بهتر انجام میشود. مجازي بودن يادگيري به علاوه ترس از تجربهگرايي جسورانه، پرورش خلاقیت را با مشكل جدي مواجه خواهد کرد. گفتههاي يكي از اساتيد در مورد چالش خلاقيت در آموزش مجازي آفلاين خواندني است. در کلاس حضوري، استاد مجبور است در فيزيك کلاس حضور داشته باشد و صحبت کند، ولو جملاتش را تغيير نداده باشد باز هم بايد مطالب جديد ارائه دهد و ايدههاي خلاق و نو در کلاس پيش خواهد آمد. اما در يادگيري آفلاين، توليد درس، يك بار صورت میگيرد و تا مدتها به همين شكل باقي خواهد ماند. بنابراين به نظر میرسد در آموزش مجازي، درگيرشدن در يادگيري به شيوه انتقادي و حل مسأله هم کاهش میيابد. در نتيجه، چنين درسهايي يادگيرنده را به مرحله بالاتري از کارداني نمیرساند و زمينه نوآوري و رشد ايدههاي خلاقانه را چندان ميسر نمیسازد.
روابط قدرت: از جمله مسائل قابلمطالعه در عرصه نظام آموزشعالي، موضوع «روابط قدرت» در فضاي دانشگاه است. يافتهها نشان میدهد، اين بخش را میتوان به چهار حوزه تقسيم کرد:
ü روابط استاد -دانشجو،
ü دانشجو -دانشجو،
ü استاد/دانشجو -دانشگاه،
ü استاد –استاد
استاد -دانشجو: اين بحث تحتعنوان دموکراتيك شدن روابط استاد و دانشجو بيان میشود. در شكل سنتي دانشگاهها، روابط از بالا به پايين تعريف میشوند. اما با درگير شدن فراگيران در آموزشهاي مجازي، اين روابط، با تغيير ماهيت مواجه شد؛ استاد، ديگر يكهتازسخن نخواهد بود و دسترسي دانشجو با انواع و اقسام اطلاعات و يادگيريهاست، حتي ميتواند محتواي ارائه شده در جلسات مجازي را نيز با چالش مواجه کند. از طرفي با گسترش امكان ارتباطگيري در شبكههاي جهاني، میتوان، نكات مطرح شده توسط استاد در يك جلسه مجازي را از طريق اينترنت بررسي کرد و صحت و سقم آن را به چالش کشيد. با توجه به اينكه دموکراتيك شدن روابط استاد و دانشجو، نقش سخنوري محض استاد را کاملاً دگرگون کرده و استاد را به یك تسهيلگر فرآيند آموزشي تبديل کرده است، بايد اين چالش را مورد توجه قرار داد که در آموزشهاي مجازي به ويژه آنلاين نياز به استاد «تسهيلگر» به مراتب بيشتر از استاد «سخنور» است. بنابراين به نظر میرسد، روابط استاد و دانشجو که میتواند مبناي اصلي يادگيري محتوا باشد تا حدي متحول شده است. صاحبنظران فضاي مجازي نيز بر اين باورند که آموزش مجازي فقط شامل آموزش از راه دور نمیشود، بلكه گسترده است و تبديل به شبكه توزيع جهاني منابع آموزشي، شامل محتواي غني و روابط گستردهتر با استادان دروس میشود. چنانچه اينگونه باشد، نتيجه کار يك محيط آموزشي غني است که همه بهراحتي به آن دسترسي دارند.
روابط دانشجو-دانشجو: با توجه به اينكه نَفس يادگيري الكترونيكي موجب ميشود، دانشجويان نبود استاد را بيش از کلاسهاي حضوري احساس نمايند. معمولاً مبادرت به ايجاد گروههاي دانشجويي به منظور ارتقای يادگيريهايشان مینمايند؛ اين عمل در وهله اول بسيار خوب است و مناسب به نظر میرسد، اما چالشي که در آن میتوان حدس زد خطر يادگيريهاي غيرعلمی بهدليل در دسترس نبودن هميشگي مدرس است. در کلاسهاي حضوري اگر بحثي گروهي در کلاس رخ ميداد، استاد جهتدهي اين بحثها را برعهده میگرفت، اما در کلاسهاي مجازي به ويژه از نوع آفلاين، جهتگيري استاد نسبت به فعاليتهاي گروهي با چالشهايي مواجه است.
روابط استاد /دانشجو -دانشگاه: يكي ديگر از چالشهاي يادگيري الكترونيكي، ايجاد حس استاد بودن در اساتيد و ايجاد حس دانشجو بودن در دانشجويان میباشد. وقتي استاد در يك محيط فيزيكي اما کاملاً علمی به اسم دانشگاه حضور ندارد خودبهخود اين حس را که استاد است و بعد از ورود به کلاس، دانشجويان برايش برمیخيزند و براي شأن علمیاش ارزش و اهميت قائل هستند، کمرنگ میبيند و میتواند در کيفيت تدريسش نيز مؤثر باشد. از طرفي دانشجويان نيز وقتي احساس کنند در يك محيط علمی قرار ندارند و به یك تشكل دانشجويي دسترسي ندارند دچار نوعي بيهويتي از نظر دانشجو بودن میشوند. بنابراين، اين چالش جدي به نظر میرسد که حتماً بايد دستاندرکاران دانشگاههاي مجازي به آن توجه ويژه و شايان داشته باشند.
روابط استاد -استاد: چالش ديگر اين است که یك شبكه ارتباطي مجازي برگرفته از نسخه فيزيكي دانشگاههاي حضوري، بايد بين اساتيد شكل بگيرد؛ در اين شبكه ارتباطي، اساتيد با هم تبادلنظر نموده، گپ و گفتي میزنند، مشكلات کلاسهايشان را به یكديگر منتقل نموده و مشورت میکنند، ارتباطات صميمانه شكل میگيرد و اين پويايي کلاسهاي مجازي را بيشتر خواهند کرد. اگر اين شبكه ارتباطي در دانشگاههاي مجازي به شكل مناسب، ايجاد نشده باشد، چالش مهمی متوجه یادگيريها خواهد شد.
ديگر چالشهای پیشروی آموزش مجازی، بهکارگيري صنعت يادگيري چالاك و روبه رشد؛ سرعت در يادگيريهاي الكترونيكي؛ نيروي انساني متخصص در طراحي و توليد محتوا و در ارائه محتوا (مدرس)؛ روشهاي تدريس مناسب محيطهاي الكترونيكي؛ نياز روزافزون به نوآوريهاي مجدد آموزشي است.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.