آبگوشتهای تلویزیونی! باید بگویم که برخی از ما یاد گرفتیم که فقط ایراد بگیریم، از همهچیز و همهکس ایراد میگیریم و کار به جایی رسیده است که حتی برنامهها و سریالهای سیما را هم زیر سؤال میبریم و ظاهراً به این کار افتخار هم میکنیم! اینکه در این وانفسای گرانی و تورم نخود […]
آبگوشتهای تلویزیونی!
باید بگویم که برخی از ما یاد گرفتیم که فقط ایراد بگیریم، از همهچیز و همهکس ایراد میگیریم و کار به جایی رسیده است که حتی برنامهها و سریالهای سیما را هم زیر سؤال میبریم و ظاهراً به این کار افتخار هم میکنیم!
اینکه در این وانفسای گرانی و تورم نخود و لوبیا و از همه مهمتر گوشت گوسفندی! همت میشود و با کرورکرور پول و کلی امکانات و البته تلاش بیوقفه، تعداد زیادی برنامه و سریال آبگوشتی تولید میشود و کام خلقا… را دمبهساعت آبگوشتی میکند، واقعاً کار بزرگی است و ما اگر تقدیر و قدرشناسی بلد نیستیم، نباید که بهخاطر فیالمثل کمنمکی و نبود چند مثقال حرفحساب و نمیدانم کمباری علمی، همه چیز را زیر سؤال ببریم و ایرادهای بنیاسرائیلی بگیریم!
اینکه بر فرض محال آن سریال آبگوشتی به جای گوشت تَروتازه، از گوشت برزیلی منجمد استفاده کرده و یا اساساً گوشتی در کار نیست و یا نخود و لوبیایش نَپز است و احیاناً مقداری هم شِن و ریگ در آن پیدا میشود، اینها که نباید دلیل بهانهگیری و زیرسؤال بردن اصل و اساس و هنر و ظرافت و کلی چیز بهدردبخور دیگر باشد!
کافی است، یک نگاه دقیقتری بفرمایید، مبلمان شیک و لوکس، صدای دلکش و یا خشدار و لباس رنگارنگ مجریان و کلی نوشیدنی و خوراکی و غذایلاکچری و عجیب و غریب داخل سریالها، معماری و بزرگی و دلانگیزی خانهها، گزارشهای سرزده و برنامههای زنده، با بازی و دیالوگهای چندینبار مرورشده و سناریو و میزانسن دقیق و حسابشده و یحتمل استفاده از پرده آبی و سبز و مونتاژ و تدوین درستدرمان!
وقتی میگویم برخی از ماها به بیماری غُر زدن و ایرادگیری مزمن دچار شدهایم، بیراه نمیگویم، فیالمثل شنیده شده که وجود آب فراوان و کشت دیم و تولید کیلویی سیما را هم زیر سؤال بردهاند و بیمحابا یکی از دلایل کمآبی و خشکسالی را مصرف بیش از حد آب در برنامهها و سریالها و مانع اصلی کشاورزی صنعنی و پیشرفته را همین ساختوساز دیمی و کیلویی و بیرویه و درآمدهای سرشار برای عوامل آن دانستهاند و با تحلیلی سراسر اشتباه و مغرضانه عدم استقبال مردم از کشت و زرع را تولید دیم پولساز و رانت آبی همان تولیدکننده و کارگران و نویسنده تلویزیونی عنوان کردهاند!
البته به نظر هوشنگیخانی ما، اگر مابین فیلم و سریالسازها از یکطرف و تهیهکنندگان برنامههای زنده و گزارشات و برخی کارگردانان مستندساز از طرف دیگر، تفاهم و هماهنگی بیشتری صورت پذیرد که نویسندگان قهار و بازیگران توانمند و ایضاً تدوین و مونتاژکاران حرفهای گروه دوم، دانش و تجربه و البته بخشی از تجهیزات خود را در اختیار گروه اول گذاشته و همچنین گروه اول هم روش تولید سرزده و بدون دیالوگ نوشته شده و پختوپز دقیقه نودی بدون برنامه را به گروه دوم آموزش دهند، به صواب نزدیکتر است!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.