هدف وسیله را توجیه می‌کند‌!

هدف وسیله را توجیه می‌کند‌!       هزار بار شنیده‌ایم که نباید برای رسیدن به یک هدف و نتیجه هر کار درست و غلطی را انجام داد و جناب هدف خوش ندارند که ابناء بشر به هر قیمت و روش و ابزاری به ایشان دست پیدا کنند‌، خب برادر من‌، وقتی از راه صاف و مستقیم […]

هدف وسیله را توجیه می‌کند‌!

      هزار بار شنیده‌ایم که نباید برای رسیدن به یک هدف و نتیجه هر کار درست و غلطی را انجام داد و جناب هدف خوش ندارند که ابناء بشر به هر قیمت و روش و ابزاری به ایشان دست پیدا کنند‌، خب برادر من‌، وقتی از راه صاف و مستقیم نمی‌شود پول حسابی به جیب زد و میلیاردی کاسب شد‌، پس یا باید هدف عزیز و پاره‌تن را بی‌خیال شوند و یا به ابزار پیچش و دستگاه زیر و روکشی و کلی وسیله دیگر مسلح شده و با عبور از هرچه خط قرمز و انصاف و ملاحظه است به سمت ایشان رفته و کامروا شوند‌!

     دلار رو به بالا دارد‌، گرانی و دولاپهنا حساب کردن‌ها را می‌اندازند گردن این افسار بریده‌! دلار که کمرش شکست و افتاد در سرازیری‌، دست از سرش برداشته و گران و کم‌فروشی خود را بر سر هوای سرد و کرونا و نمی‌دانم آلودگی هوا می‌اندازند‌، همه اینها هم که نبود‌، می‌گردند و بالاخره یک گوشه‌کناری‌، چیزی پیدا می‌کنند و علم یزیدش کرده و رسماً گورش را عامل بلند شدن همه دودهای فرو رفته در چشم خلق‌ا… به ثبت می‌رسانند‌!

 مهم آن است که به نان و نوایی برسند‌، یک روز دلار و سکه وسیله است‌، یک روز کرونا و سرما و روز دیگر قیمت نفت و سقوط و صعود بورس و روزی دیگر‌، راه و روشی دیگر. کار که عار نیست خانه پُرش اگر هیچ دلیل و بهانه‌ای پیدا نشد‌، می‌زنند به کار غش در معامله و کم‌فروشی و آب بستن توی کار‌! مرد آن است که از هیچ کاری اِبا نداشته باشد‌، درآوردن رزق و روزی که خجالت ندارد‌، میلیون‌میلیون آدم، حلالش به زور از گلویشان پایین می‌رود‌، حالا چند نفری مدل دیگرش را نوش‌جان کنند‌، من و دیگری را سننه؟!

     بگذریم‌، از قدیم گفته‌اند که گربه مرتضی‌علی را هر طور بیندازی چهار دست و پا زمین می‌آید‌، برای این جماعت فرقی ندارد که حال مردم و قوت و زندگی‌شان چطور است و اینکه در آن بالادست چه سیاست و دستور و قانونی قرار است به‌کار گرفته شود‌، از در بیرونشان کنی از پنجره می‌آیند‌، کافی است بوی پول به دماغشان بخورد‌، هیچ چیز و هیچ کسی جلودارشان نیست. درد بی‌درمان که می‌گویند‌، همین است‌!

     به هر شکل و شمایلی هم در می‌آیند‌، از واسطه و سفته‌باز و یقه‌سفید گرفته تا کارمند و تاجر و کاسب‌، آسیابشان هم همه چیز را خُرد می‌کند، خانه و ماشین و سکه و موادخام و لوازم‌یدکی و مرغ و گوشت هم ندارد‌، کافی است قانون و مقررات سوراخ و منفذی داشته باشد‌، ناظر و مسؤول و ضابط هم خواب‌آلود به‌نظر برسند‌، سفره هم چرب و شیرین‌، چنان لنگری می‌اندازند که با توپ و تشر و بگیر و ببند هم نسلشان منقرض نمی‌شود و مثل قارچ در هر گوشه و کنار و پَستو و درخت پوسیده و زمین لم‌یزرعی‌، سبز می‌شوند.

     هوشنگ‌خان که چند وقتی از این اوضاع شیرتوشیری و معرکه و بازی و حرافی دل پُری داشته و اخیراً هم اعصاب درست‌درمانی ندارد‌، پیشنهاد می‌فرمایند که علی‌الحساب و عجالتاً هر گران و کم‌فروش و مال مردم‌خور و مختلس و فاسدی را که می‌گیرید به دو خشاب تیر کلاشینکف داغ و سرخ شده‌، میهمانشان کنید و بعد سر صبر و حوصله و در یک دادگاه عادله به جرمش رسیدگی کنید و آخر کار دو ریال جریمه و چهار روز زندان تعلیقی و نیم‌بند برایش ببُرید تا هرچه زودتر بتواند به کار و کسبش برسد‌!

 

                                                                                                هوشنگ‌خان