ترس‌ها و درد بی‌درمان‌!

ترس‌ها و درد بی‌درمان‌!       در این فضای گرانی و بی‌سامانی و ایضاً کرونا و بیماری‌، یکی از شجاعت‌های بزرگ رفتن به بازار و خرید از فروشگاه‌هاست. از یک‌طرف باید حواست باشد که در مسیر رفت و برگشت و زمان حضور در سوپرمارکت و مغازه با یک آدم بی‌موالات و یا فروشنده بی‌قید ماسک نزده […]

ترس‌ها و درد بی‌درمان‌!

      در این فضای گرانی و بی‌سامانی و ایضاً کرونا و بیماری‌، یکی از شجاعت‌های بزرگ رفتن به بازار و خرید از فروشگاه‌هاست. از یک‌طرف باید حواست باشد که در مسیر رفت و برگشت و زمان حضور در سوپرمارکت و مغازه با یک آدم بی‌موالات و یا فروشنده بی‌قید ماسک نزده رخ‌به‌رخ نشوی و لحظه‌به‌لحظه نگران فاصله با دیگران باشی و از طرف دیگر قیمت‌ها به‌گونه‌ای است که عملاً هر بار که قیمت کالایی را می‌پرسی بخشی از روح و روانت جریحه‌دار می‌شود و وقتی فروشنده در حال محاسبه قیمت چیزهایی می‌شود که خریده‌ای‌، لحظه‌ها به سختی می‌گذرد و این حالت تا زمانی که مبلغ را می‌گوید طول می‌کشد و در این مرحله وارد فاز جدیدی می‌شوی که به آن اصطلاحاً هنگ‌شدگی قیمت می‌گویند که البته چندین دقیقه طول می‌کشد تا شوک واردشده را از سر بگذرانی و هوش و حواست سر جایش بیاید‌!

     البته همه اینها که گفتیم قسمت خوب ماجراست‌، مشکل اصلی افسردگی بعد از هر خرید است که شروع می‌کنی به حساب و کتاب و اینکه با این ته‌مانده حقوق کارگری و آن راه دور و دراز تا پایان ماه و البته خورد و خوراک و خرج زندگی که این حرف‌ها حالیش نیست‌، قرار است چه گلی به سر کنی‌!

     اما از آنجا که هر مشکلی را‌ حلی دارد‌، شما هم تا وقتی که به خانه برسی راه‌حل را پیدا می‌کنی و آن‌، حذف یک قلم دیگر از سفره بی‌رونق زندگی‌ات است و با دستیابی به این راه‌حل به‌صورت معجزه‌آسایی از حالت افسردگی نیم‌بندی که دچار شده‌ای خارج می‌شوی و تا خرید بعدی به کُما می‌روی‌!

      به نظر هوشنگ‌خانی ما‌، یکی از سخت‌ترین کارها رفتن به خرید است که از مرحله دلهره و ترس و حساب و کتاب قبل از آن شروع می‌شود تا به آسیب‌های روحی و روانی و شوک‌های وارده در حال خرید و نهایتاً افسردگی و وادادگی بعد از آن می‌انجامد‌! سه مرحله‌ای که تقریباً اکثر خلق‌ا… هر روز یا لااقل هر چند روز یک بار، آن را تجربه می‌کنند. البته چاره‌ای هم ندارند و همینه که هست‌، بالاخره هرچه باشد آش‌خاله است‌! دست پخت این روزهای مسؤولانی است که علی‌الحساب درگیر باند و جناح‌بازی خودشان هستند و ناظر و بازرس که یا زورشان نمی‌رسد و یا حوصله کارهای اینچنینی را ندارند و برخی یقه‌سفیدها که شده‌اند هم‌کاسه بعضی‌ها‌! و البته تلاش جدی و تمرکز فوق‌العاده رانتی و سفته‌باز که برعکس دو گروه قبلی با عشق و علاقه زیادی که نسبت به کسب‌وکار خود دارد‌، هر روز به ایده‌های بکر و نوآوری‌های بدیعی در دورزدن و بی‌اثر کردن مقررات و سامانه و قاعده و قانون‌، دست پیدا می‌کند و معمولاً هم با موفقیت آن را به اجراء در می‌آورد‌!

     این بساط ملوک‌الطوایفی که هرکسی ساز خودش را می‌زند و آن‌گونه که به‌نظر می‌رسد‌، حتی دیگر دعواها بر سر لحاف خلق‌ا… هم نیست و کلاً ملت وسط دعوا و گروکشی و رجزخوانی و تیکه‌پرانی‌های بزرگان‌، محلی از اعراب ندارند و انگار آن ردای خدمت که از مردم به امانت گرفته‌اند‌، شده است جامه رزم که در هنگامه بالا گرفتن کار، آن را به رخ رقیب بکشند‌!

 ملت همیشه در وسط صحنه هم که نصیبی جز تیر و ترکش و سنگ و کلوخ طرفین ندارد و فعلاً باید جورکش این بزن بهادری و هل‌من مبارزطلبی خادمین باشد‌!‌!

 

                                                                                                هوشنگ‌خان