هرکه از ظن خود شد یار من! حتماً همه شما با جمله معروف بخشش لازم نیست اعدامش کنید، آشنا هستید که با جابهجایی یک ویرگول، معنی کل جمله عوض میشد. البته بحث ما نه بر سر ویرگول و کاماست و نه بخشش و اعدام، فقط خواستیم عرض کنیم که معمولاً میشود حرف و سخن […]
هرکه از ظن خود شد یار من!
حتماً همه شما با جمله معروف بخشش لازم نیست اعدامش کنید، آشنا هستید که با جابهجایی یک ویرگول، معنی کل جمله عوض میشد. البته بحث ما نه بر سر ویرگول و کاماست و نه بخشش و اعدام، فقط خواستیم عرض کنیم که معمولاً میشود حرف و سخن و حتی رفتار یک نفر را با کمیجرح و تعدیل و یا تقطیع و تلطیف آنگونه که دلمان میخواهد تغییر دهیم، فقط میماند میزان انصاف و درجه وجدان آدمی که این وسط چهها که بر سرش نیامده است!
فیالمثل مقام و مدیر و مسؤولی فرمایشی میکند، عزیزان چپ و راست و ایضاً بیربط و باربط، با کم و زیاد یک کلمه و یا بزرگنمایی یک گوشه و ندید گرفتن گوشهای دیگر، آنجور که دلشان میخواهد در معنی و مفهوم پیچش میدهند و به نفع خود یا دسته گروه خود آن را بزک کرده و در بوق کرنا میکنند.
البته دیده شده که بشر دوپا با اعمال و رفتار دیگران هم همین معامله را میکند و یکجور سروته قضیه را به هم وصل میکند و اول و آخر و وسط را کم و زیاد میکند که خروجی، تومانی هفتصنار با ورودی توفیر میکند.
البته اینکه گوینده داخلی باشد و یا آنورآبی، در ینگه دنیا روزگار بگذارد و یا همین بیخگوشمان، آنقدرها مهم نیست، اینکه قرار است کدام حرف و سخنش به درد ما و نظر و ادعای ما بخورد و کدام رفتار و کردارش، بر اعمال و رفتار ما مهر تأیید بزند، آن مهم است!
آنچه معلوم است این وسط هرکه بنگاه خبر پراکنیاش پُر و پیمانتر و پُرزور و قوهتر است، کارش راحتتر است و ماستش زیادی کره میدهد! فقط معلوم نیست که چرا وقتی همین قسم معامله را با خودمان میکنند اینقدر شاکی میشویم و به زمین و زمان عارض!
این فضای مجازی هم که باید بشود قاتق نان، شده است قاتل جان، پُر است از فیک و رئال و سره و ناسره، معلوم نیست چه کسی، چه چیزی گفته و کدام کار شده است یا نشده، همه چیز درهم است، البته همین درهمی، بازار عزیزان جرح و تعدیل و تقطیع کار را کساد کرده است و همین که با هزار زور و ضرب از وسط حرفهای یک نفر، معجونی خوشخوراک بیرون میآورند، کار به ثانیه و دقیقه نکشیده، ۱۰مدل دیگرش ران وی کنان روی استیج ظاهر میشوند و کاسه و کوزهها را به هم میریزد، البته آنقدر شیر تو شیر میشود که دیگر اصل و اساس قضیه هم خریدار ندارد و هرکسی آنگونه که طبع مبارکش میکشد از سفره پهن شده تناول میکند!
برخی اوقات کار بهجایی میرسد که گوینده و صاحب سخن هم که بیاید و یک مثنوی بلند بالا توضیح دهد و خودش را به در و دیوار بزند باز افاقه نمیکند و خلقا… آن بنده خدا را یا به ماستمالی و مالهکشی متهم میکنند و یا کف بر آنچه را میبینند به هنر نرمافزار و دیپفیک، منتسب!
خدا به دور…
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.