مازوت می‌نسوزد‌!

مازوت می‌نسوزد‌!       می‌گفت ما می‌گوییم زدیم شما هم بگویید زد‌! ولی در این قضیه آلودگی هوا و خط و ربطش به سوخت نیروگاه‌، قضیه یک‌جوری شده که ما مردم اگر هم بخواهیم هر حرفی که مسؤولین محترم می‌زنند را بدون کم و زیاد بپذیریم‌، مانده‌ایم صغیر و سرگردان حرف و شایعه و تأیید و […]

مازوت می‌نسوزد‌!

      می‌گفت ما می‌گوییم زدیم شما هم بگویید زد‌! ولی در این قضیه آلودگی هوا و خط و ربطش به سوخت نیروگاه‌، قضیه یک‌جوری شده که ما مردم اگر هم بخواهیم هر حرفی که مسؤولین محترم می‌زنند را بدون کم و زیاد بپذیریم‌، مانده‌ایم صغیر و سرگردان حرف و شایعه و تأیید و تکذیب آقایان مسؤول و مدیر و مربوط و ایضاً نامربوط‌!

     وزیری از کمبود گاز و رونق مازوت می‌گوید‌، مدیری از شکسته نشدن پلمپ مشعل‌های مازوت‌سوز‌، معاون محترمی ‌همچین سر راست و شفاف از جایگزینی گاز و مازوت حرف می‌زند و مصرف زیاد دستگاه‌های دولتی و نهادی و مصرف صنعتی و خانگی گاز را عامل کم و کسری آن دانسته و از ناچاری استفاده از مازوت ابراز تأسف می‌کند. استاندار قرص و محکم هرگونه استفاده از نفت کوره به جای گاز طبیعی را رد کرده و عدد کارخانجات و نیروگاه‌های مصرف‌کننده مازوت را صفر‌، اعلام می‌کند‌!

     ما مردم که حرفی نداریم‌، حالا این آلودگی از کارخانجات صنعتی بزرگ یا نیروگاه باشد و یا از ناوگان گازوئیل‌سوز حمل‌ونقل شهری و یا فی‌المثل از یک جایی در ناکجاآبادی که دخلش به من و شمای خلق‌ا… نیامده است‌! هرچه هست‌، ما همان‌طور که با سوء‌مدیریت و گرانی و تورم و کرونا و سرما کنار آمدیم و پوستمان هر روز کلفت‌تر می‌شود‌، با آلودگی و سرب و دودش هم کنار می‌آییم‌، مسؤولان محترم نیازی نیست خودشان را این‌قدر به‌زحمت ناهماهنگی و ملوک‌الطوایفی بیندازند‌!

     من نمی‌دانم این طرح چند هزار کیلومتری خط انتقال به هند و پاکستان و آسیای‌دور و آن تب‌وتاب گازرسانی به اروپا و میلیون‌میلیون مترمکعب‌های ارسالی به کشور دوست برادر و همسایه پول گروکش، دیگر چه صیغه‌ای است‌، لابد حساب کتاب کرده‌اید که گاز را در تابستان بفروشید و وسط سیاهی سرمای زمستان مازوت در حلق لوله‌ها کرده و برای شرق و غرب عالم بفرستید؟!

      چند سالی است که به‌زور قانون و مقررات الا و لابد ساختمان‌، نسل بخاری و آبگرمکن گازسوز را برانداخته و به جایش پکیج خوش‌ بَرورو را جایگزین فرموده‌اید که هریک به قاعده یک دوجین بخاری و آبگرمکن گاز و پول و سرمایه مملکت را می‌سوزانند و اوج سرما که می‌شود دست مبارک را در پوست گردو می‌گذارند تا دست به دامان گازوئیل برای کارخانجات و مازوت برای نیروگاه‌ها شوید.

شده است حکایت آن‌کسی که هم چوب را خورد و هم پیاز را نوش‌جان کرد و هم دست آخر طلب طلبکار را داد. چون نمی‌دانست چوب خوردن چه دردی و پیاز خوردن چه طعمی‌دارد و ایضاً یحتمل در شمارش هم استادی تمام داشت!

این‌طرف هم کسی زورش به دستگاه‌های عریض و طویل دولتی و نهادی نمی‌رسد که کمی‌ فتیله را پایین بکشند و چند صدمیلیون مترمربع زیربنای شیک و مجلسی اداری را در ۲۴ساعت هفت‌روز چهارماه سرد سال در دمای آسایش نگه ندارند‌!  

 

 

                                                                        هوشنگ‌خان