فرصتی برای ریختوپاش پول! در خبر است که خرده سهامداران سادهدلی که به امید پارو کردن پولهای بادآورده، سر از تالار بورس درآورده بودند و از اتفاق، اوایل کار همه چیز بر وفق مرادشان بود و کمکم امر بر ایشان مشتبه شد که برای خودشان یک پا بورسی کارکشته و تحلیلگر حرفهای شدهاند و […]
فرصتی برای ریختوپاش پول!
در خبر است که خرده سهامداران سادهدلی که به امید پارو کردن پولهای بادآورده، سر از تالار بورس درآورده بودند و از اتفاق، اوایل کار همه چیز بر وفق مرادشان بود و کمکم امر بر ایشان مشتبه شد که برای خودشان یک پا بورسی کارکشته و تحلیلگر حرفهای شدهاند و برای دوست و آشنا و خانواده، نقش مشاور و کارگزار ششدانگ را بازی میکردند، پس از ریزشها و خیزشهای راهبهراه و عمیق شدن این چاه بیانتهای شاخص و قرمز شدن پرچم همواره سبز تابلوی عریض و طویل سهامها، اینبار در جلو ساختمان بورس گردهم آمدند و پرچم این غول شیشهای را پایین کشیده و کلی بدوبیراه و ایضاً دعای سخت نثار زمین و زمان کردهاند!
حرفی هم که میزنند آنقدرها هم بیحساب نیست، میگویند ما دیدیم بازار خوب است، پولمان در بورس هر هفته دوبله سوبله میشود، مسؤولان هم که به دل ما سخن میگویند و از رونق و جهش و پرش حرف میزنند، ما هم هرچه داشتیم و نداشتیم گذاشتیم در طبق اخلاص! حالا هم که اوضاع قمر در عقرب شده و هست و نیستمان بر باد رفته است، یک نفر باید این پولهای بخار شده را به هر روشی که میتواند به جیب ما برگرداند وگرنه تا جان در بدن داریم آروم نمیگیریم!
این وسط چه کسی جرأت میکند به این عزیزان مالباخته بگوید، تصدق شم پرشور اقتصادیتان بروم که آنچه دیگران در آینه نمیدیدند شما در خشت خام به نظاره نشسته بودید! این همه کارشناس و متخصص و اهل فن، نامه زدند، مقاله دادند، بیانیه صادر و سخنرانی کردند که ایهاالناس این بوی کباب از داغ کردن حمار است نه از گوشت برهپروار، ولی شما واقعیتگرایی را بیشتر دوست داشتید و افزایش شمار صفرهای حسابتان همه حرفوحدیثهای پشت سر بورس را کنار میزد، اگر هم خدای ناخواسته دو دل میشدید بودند کارشناسان نخبه تلگرامی و اینستاگرامیکه چندصد هزارتومانی از شما بگیرند و همان حرفهایی که دوست دارید را تحویل دهند، البته برخی مسؤولین هم هیزمکش آتش بودند و باد بر آن میدمیدند تا مبادا این وسط کسی به راه پرافتخاری که میرود شک کند و میانهروی و احتیاط را به پول بیشتر و رکوردشکنی، ترجیح دهد.
همه اینها را گفتیم که به بزرگان مسؤول و مجری عرض کنیم که با توجه به شرایط پیش آمده فرصت بسیار خوبی ایجاد شده که بزرگان تصمیمگیر دورهم بنشینند و با تکیه بر خزانه لبریز از دلار و سکه و اشرفی، اینبار هم خاصه خرجی نمایند و بر سیاق همان مؤسسات اعتباری و قرضالحسنههای پشمکی و اعتراض و تظاهرات مالباختههایی که سود چند ۱۰درصدی چشمشان را گرفته بود ولی وقتی ورق برگشت عارض دولت و بانکمرکزی شدند، اینبار هم پولپاشی کرده و سهامداران ورشکسته و دلشکسته را با پول بیتالمال، تسکین خاطری بدهید!
البته به ضرس قاطع مطمئن هستم اینبار مسؤولین اینچنین کاری نخواهند کرد، البته نه بهخاطر حفظ و حراست از بیتالمال و نه به خاطر دانش و علم اقتصاد و مدیریت که همه این دلایل در برابر خزانه پر از صفرهای در حال حذف شدن، پشیزی نمیارزد!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.