سیلی نقد، به از حلوای نسیه‌!

سیلی نقد، به از حلوای نسیه‌!       در قدیم‌، وقتی کسی علی‌رغم مشکلات و نداری‌، سعی می‌کرد ظاهر خود و خانواده را به‌گونه‌ای حفظ کند که کسی متوجه فقر و تنگدستی‌اش نشود‌، می‌گفتند فلانی با سیلی صورتش را سرخ نگه داشته است‌، منظور اینکه این صورت گل انداخته‌، ناشی از شکم سیری و رفاه نبوده […]

سیلی نقد، به از حلوای نسیه‌!

      در قدیم‌، وقتی کسی علی‌رغم مشکلات و نداری‌، سعی می‌کرد ظاهر خود و خانواده را به‌گونه‌ای حفظ کند که کسی متوجه فقر و تنگدستی‌اش نشود‌، می‌گفتند فلانی با سیلی صورتش را سرخ نگه داشته است‌، منظور اینکه این صورت گل انداخته‌، ناشی از شکم سیری و رفاه نبوده که از سیلی روزگار است‌!

     یا این ضرب‌المثل پرمغز سیلی نقد به از حلوای نسیه که یک دنیا مفهوم و داستان و عبرت با خود دارد، برای نمونه همین قضیه چند روز اخیر مثال خوبی است که یک نفر به جای پذیرفتن خطا و دریافت برگ‌جریمه و رفتن به بانک و کلی معطلی برای پرداخت وجه‌، فی‌المجلس ولی در بیرون مجلس با یک کشیده آبدار کل حسابش را صاف کرده و جرینگی پاداش مأمور قانون را کف دستش گذاشته تا منبعد هیچ بنی‌بشری هوس نکند از مسیر ویژه بدون پرداخت هزینه‌های ویژه عبور کند!

     البته بنده به این کشیدگی قانون و نقد و نسیه‌ها کاری ندارم‌، بحث بنده چیز دیگری بود‌، به جای اینکه حواسمان را به گرانی و تورم و باری به هر جهتی و جولان کرونا و هوای پُر از دود و دم بدهیم‌، شده‌ایم کاسه داغ‌تر از آش و منتقد و دلسوز و صبح تا شب برای یک برخورد درون خانوادگی قانونی! گریبان چاک کرده و وامصیبتا سر می‌دهیم‌!  آقا جان برویم به کار خودمان برسیم و سر بیندازیم ببینیم کجای کار ایستاده و آیا روزی سیصد و شانزده مرتبه سیلی نقد و نسیه و بی‌صدا و آبدار قانون‌شکنی‌، به همکار و رفیق و شریک و مشتری و مأمور و ارباب رجوع و خلق‌ا… نمی‌زنیم‌، خودمان پاک و منزه‌ایم یا فقط فرق ما با این بنده خدا در این است که ایشان حواسش نبوده و ناپرهیزی کرده و جلو دوربین و هزارتا موبایل و عدل وسط شهر‌، حرکتی زده است؟! عجالتاً عزیزان مدعی کلاهشان را قاضی کنند و اگر صبح تا شب به ملک و ملت سیلی می‌زنند‌، خودشان را پشت دیگری مخفی نکنند!

     می‌گویند در اوج جنگ جهانی دوم و وقتی لندن زیر بمباران نازی‌ها بود‌، یک روز چرچیل برای اینکه از مسیر ممنوع عبور کرده بود تا زودتر به کارش برسد‌، توسط پلیس جریمه می‌شود و وقتی راننده چرچیل می‌گوید این آقا نخست‌وزیر مملکت هستند و این ماشین نخست‌وزیری‌، پلیس می‌گوید هم ماشین و نخست‌وزیر را خوب می‌شناسم و هم وظیفه خودم را و جریمه را به دست راننده می‌دهد و از او می‌خواهد دور بزند و برگردد‌، در این هنگام چرچیل با لبخندی از رضایت سیگار خود را روشن کرده و می‌گوید‌، جنگ را می‌بریم‌، راننده که از کار مأمور کلافه بوده به چرچیل می‌گوید‌، ما زیر بمباران نازی‌ها هستیم‌، الان هم در خیابان شخص شما را جریمه کردند و شما دم از پیروزی بر آلمان می‌زنید‌، چرچیل می‌گوید ما برنده این جنگ هستیم‌، چون در وسط جنگ و زیر بمباران دشمن‌، قانون در خیابان‌های لندن به اجراء در می‌آید.

     دانشمندان می‌گویند‌، فقط ۱۰درصد از یک کوه یخ از آب بیرون می‌زند و به ما انسان‌ها می‌گوید مراقب باشید که به کوه یخ نخورید‌، ولی خیلی از کشتی‌ها به همین هشدار ساده هم توجه نمی‌کنند‌، مثالش همان کشتی تایتانیک معروف‌، به هرحال خواستیم عرض کنیم که حواس بزرگان و زعمای قوم جمع باشد که اگر هر چند وقت یکبار یک پایه کار، بدفرم لنگ می‌زند و بیرون‌زدگی‌ها اینچنین همه را ‌هاج و واج می‌کند‌، حکایت نسبت بیرون به درون کوه یخ در آب، نشود!

                                                                        هوشنگ‌خان