آداب میزبانی …

آداب میزبانی …       تا یادمان می‌آید همیشه از مهمان‌نوازی ما ایرانی‌ها و حبیب بودن مهمان سخن گفته شده است و ردپای این احترام در طول تاریخ کشورمان وجود دارد.      البته اینکه ما ایرانی‌ها کلاً علاقه داریم در همه چیز اول و تنها و سرآمد و بهترین و برترین و نمی‌دونم نادر و قدیمی […]

آداب میزبانی …

      تا یادمان می‌آید همیشه از مهمان‌نوازی ما ایرانی‌ها و حبیب بودن مهمان سخن گفته شده است و ردپای این احترام در طول تاریخ کشورمان وجود دارد.

     البته اینکه ما ایرانی‌ها کلاً علاقه داریم در همه چیز اول و تنها و سرآمد و بهترین و برترین و نمی‌دونم نادر و قدیمی ‌و منحصربه‌فرد و بزرگ و کوچک‌ترین! و خلاصه‌ترین ترین‌ها باشیم که شکی نیست‌، یعنی کل این ملک را بگردی یک شهر پیدا نمی‌کنی (حتی شهرهای جدید چند سال قدمت) و هیچ قوم و قبیله و زبان و گویشی را پیدا نمی‌کنیم که یک سیاهه بلندبالا افتخار و تَر و تَرین‌، پیوست نام و اسمش نباشد!

     این رسم مهمان‌نوازی هم جسارتاً آنقدرها هم که می‌گویند و می‌شنویم و ادعایش را داریم‌، پر و پای حسابی و مصداق فراگیری در این ملک ندارد‌، البته کم نیستند مردم مهمان‌نواز و مهربان ولی در قیاس کلی انگار داستان چیز دیگری است.

     جنابمان (هوشنگ‌خان را می‌فرماییم!) تا کار به جاهای باریک و لنگه کفش و دعای سخت و دست بیقرار نرسیده است‌، عجالتاً این فقره اندر احوالات مهمان‌نوازی را درز گرفته و برای خالی نبودی عریضه و از آنجا که نحن‌ابناء‌الدلیل هستیم‌، من‌باب نمونه موردی را عرض می‌کنیم‌، باشد که رستگار شویم‌!

 چندین و چند سال است که مردم فرهنگ‌دوست و پرتلاش کشور همسایه مهمان ما هستند و بار خیلی از کارها و پروژه‌ها سنگین و مشاغل سخت را به دوش می‌کشند. ما ایرانی‌ها هم که مدعی مهمان‌نوازی هستیم و آداب‌دان و مهربان. خب علی‌الحساب چقدر رسم مهمان‌نوازی را به جا آورده‌ایم‌!

     قانون و مقررات کار‌، امور بیمه‌ای و حمایتی‌، آموزش و تحصیل‌، خدمات بانکی و حقوق شهروندی و کلی چیز دیگر‌، همه را که سرجمع حساب کنی و کلی تخفیف داده و به خودمان ارفاق کنیم‌، با تک‌ماده هم در این فقره قبول نمی‌شویم‌، چه رسد به نمره خوب و سنگ‌تمام گذاشتن و به‌جا آوردن رسم مهمان‌نوازی در خور ادعا و آوازه‌ای که دوست داریم دیگران ما را به آن بشناسند و مایه سرافرازی و مباهات‌مان شود!

     هرچند وقت یکبار هم‌، همان نیم‌بند کاری که کرده‌ایم را در بوق و کرنا کرده و منتش را بر ایشان گذاشته که بیا و ببین که چه کرده‌ایم‌!  یک روز پوشش بیمه‌ای را روی هوا می‌بریم‌، یک روز حساب و کارت بانکی‌شان را می‌بندیم‌، یک روز هزینه اقامت و مجوز کار را بالا می‌بریم‌، روز دیگر تحدید می‌کنیم روز دیگر تهدید به برگرداندن می‌کنیم و همیشه هم که در تحصیل و ازدواج و اسکان و امنیت ایشان لنگ زده و می‌زنیم‌!

     البته ما هم با شما هم نظریم که ما مردم شهروند صد نسل ایرانی و دارای یک کرور حقوق حقه هم کم از این داستان‌ها نداشته‌ایم و همین که بتوانیم گلیم خود را از آب بکشیم هنر کرده‌ایم‌، چه رسد به اینکه به مسؤولان و مربوطان بقبولانیم که تحصیل رایگان و پوشش بیمه‌ای فراگیر و شغل و کار مناسب و آرامش و مسکن و معیشت درست درمان کف حقوق ماست. ولی همه اینها درون خانوادگی است و ربطی به مهمان سرگردان و مستاصل غریبه ندارد‌!

     اینها را که گفتیم‌، حدیث نفس بود و ربطی به مدیران و مسؤولان محترم نداشت‌، امید است که به خود نگیرند!  

 

                                                                        هوشنگ‌خان