حقیقت یا واقعیت، مسأله این است! خیلی وقت است که دلمان میخواهد برخی واقعیتها را با خوانندگان محترم در میان بگذارم، ولی چون بهنظر میرسد جامعه هنوز ظرفیت پذیرش واقعیتها را ندارد، بنابراین ما هم بیخیال واقعگویی میشویم و همچنان در مسیر حقیقتگویی حرکت میکنیم، شاید که رستگار شویم! حقیقت این است که […]
حقیقت یا واقعیت، مسأله این است!
خیلی وقت است که دلمان میخواهد برخی واقعیتها را با خوانندگان محترم در میان بگذارم، ولی چون بهنظر میرسد جامعه هنوز ظرفیت پذیرش واقعیتها را ندارد، بنابراین ما هم بیخیال واقعگویی میشویم و همچنان در مسیر حقیقتگویی حرکت میکنیم، شاید که رستگار شویم!
حقیقت این است که روغن و گوشتقرمز و مرغ هورمونزده و برنج آرسنیکدار و تخممرغ کلسترولی و شیر و کره بیرمق و اینجور اقلام، همگی مضر هستند و حقیقتاً خوردن آنها ضرر دارد، بنابراین توصیه میشود که مردم در یک اقدام هماهنگ این مواد مضره را از سفره خود حذف کنند تا سلامتی به سرعت به ایشان بازگردد!
البته ممکن است برخی افراد همیشهمنتقد بفرمایند که همین الان هم این اقلام جایی در سفرهها ندارند و خلقا… خیلی وقت است قید خوردن این چیزها را یا زدهاند و یا فقط هرازچندگاهی از آنها استفاده میکنند.
خوب چه بهتر، واقعاً این میزان از پیشبینی و مراقبت از سلامتی مردم ما اگر نگوییم در کل دنیا بینظیر است، ولی کم نظیر است!
حقیقت این است که ما در یک تنگنا و پیچ تاریخی قرار داریم و مردم باید صبور باشند تا از این شرایط حساس کنونی عبور کنیم تا همه چیز درست شود و اقتصاد و فرهنگ و معیشت و زندگیها متحول شده و همه چیز به سامان شود!
متأسفانه باز همان همیشهمنتقدان معلومالحال میگویند تا آنجا که ما یادمان میآید، همیشه در این پیچ و تنگنا و شرایط حساس کنونی بودهایم و اینجور که معلوم است یا این پیچ و تنگنا قصد تمام شدن ندارد و یا حساسیت ولکن شرایط گذشته و حال و آینده نیست. باید به این حضرات تکمضرابچی عرض کنیم، برخی مواقع پیچها کمیپیچ در پیچ میشوند و گرهبرگره میافتد وگرنه ما از خیلی از پیچها رد شدهایم ولی برخی این پیچها هستند که از ما رد نمیشوند!
به هرحال سزای گرانفروش نخریدن است و شکم گرسنه ایمان ندارد، حالا شما از تنگنای گرانفروش رد بشوید، به دامان پیچ گرسنگی میافتید این را رد کنید گرفتار تنگنای نخریدن میشوید، با خریدن تنگنا را دور بزنید دیگر پولی برای عبور از شرایط حساس کنونی برایتان نمیماند! البته این یک مثال بود که عمیقتر با مفاهیم عبارات و چرایی ماندگاری در چرخه تنگنای پیچشی حساس آشنا شوید!
دلار گران میشود، میافتیم در پیچ خطرناک تورم، دلار ارزان میشود میرسیم به تنگنای دلال و سفتهباز و نبود حسابوکتاب و ناظر، اینها درست نشده، یک داستانی در داخل و یا خارج درست میشود و در شرایط حساس کنونی برمیگردیم به پیچ خطرناک گرانی دلار و تورم، همین دست فرمان را بگیر و برو میرسی به حرف هوشنگخان! اگر هم نرسیدید، حتماً در یک پیچ تاریخی، پیچ پیچیده و شما نپیچیدید و تشریف بردهاید ته دره که پُر است از تنگناهای حساس!
واقعیت این است که از اول هم میدانستیم، حقیقتگویی آخر و عاقبت ندارد و شما را دچار سردرگمیمیکند، بنابراین ناچاریم یک تصمیم مهم هوشنگخانی گرفته و منبعد واقعگویی را نصبالعین خود قرار دهیم، درست است که ممکن است این هم به مذاق خوانندگان خوش نیاید و برخی دوستان و از ما بهتران هم شاکی بشوند ولی لااقل تکلیف خودمان و بقیه را روشن میکنیم که اینقدر با حقیقت پیچدرپیچ تنگ و تار حساس، سوهان روح و روان دیگران نشویم!
خدا را شکر برای فهم همه اقشار جامعه، واقعیت، خیلی صریح و شفاف و تکلیف معلوم و سادهسازی شده است، «همینه که هست، باش تا صبح دولتت بدمد». تمام!!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.