رفتی جانم، ولی حالا چرا!

رفتی جانم، ولی حالا چرا!       بالاخره زمان موعود فرا رسید و دفترچه‌های کاغذی بیمه با سرانگشت مدبرانه حضرات تأمین‌اجتماعی از دور کنار رفت تا منبعد خلق‌ا… به جای مشکلاتی مثل تمدید و تعویض دفترچه با معضل و مصیبت‌هایی مثل عدم اتصال برخی مطب‌ها به سیستم نسخه الکترونیکی و پایین بودن سرعت و قطعی اینترنت […]

رفتی جانم، ولی حالا چرا!

      بالاخره زمان موعود فرا رسید و دفترچه‌های کاغذی بیمه با سرانگشت مدبرانه حضرات تأمین‌اجتماعی از دور کنار رفت تا منبعد خلق‌ا… به جای مشکلاتی مثل تمدید و تعویض دفترچه با معضل و مصیبت‌هایی مثل عدم اتصال برخی مطب‌ها به سیستم نسخه الکترونیکی و پایین بودن سرعت و قطعی اینترنت و صف و شلوغی داروخانه و کرونای به‌کمین نشسته و زیر بار نرفتن برخی داروخانه‌ای‌ها و پزشکان و پاسکاری شدن بیمار نزار بین مطب و داروفروشی، اوقات خوشی را سپری کنند و به روح مخترع دفترچه بیمه و ایضاً خود دفترچه پدرآمرزی و درود و دعا بفرستند و به بانیان حذف آن، زیر لبی حرف‌هایی بزنند!

     البته ناگفته نماند که حذف دفترچه، عزیزان کارگزار و شعب بیمه را کلی مشعوف کرده و دیگر مراجعه‌کننده و ازدحام بیش از حد و شنیدن غرولند مردم بابت قطعی سیستم و نبود دفترچه و مفقود شدن مهر تاریخ‌زن و… و ذالک را ندارند و با خیال راحت به امور دیگر بیمه‌ای پرداخته و با یک حرکت ریز تاکتیکی توپ را در زمین مردم بینوا و دکتر و بیمارستان و داروخانه انداخته و از قضا قطعی سیستم و پاسکاری و مستاصل شدن مردم و هدر رفت وقت گرانمایه دیگران به ایشان هیچ ربطی ندارد و ملت خودشان می‌دانند و خودشان‌!

     مسؤولین محترم مربوطه فرمایش کرده‌اند که فرقی ندارد اگر چهار صباحی دیگر هم شروع می‌کردیم باز همین مشکلات که البته برای شروع یک کار جدید و بزرگ‌، طبیعی هم هست، وجود داشت‌! و آرام‌آرام همه چیز درست می‌شود فقط همین چند هفته اول را مردم طاقت بیاورند، صبوری کنند‌، اگر می‌توانند مریض نشوند و لااقل به دکتر و داروخانه نروند تا مشکلات کمتر شده و سند افتخار جدیدی برای کشور رقم بخورد‌!

     یعنی این‌طور برایتان بگویم که انگار مسؤولین محترم هم قسم شده‌اند که هر طرح خوب و درست و حسابی را با نحوه اجراء و اقدام و برنامه‌ریزی یهویی و هرچه پیش آید‌، خوش آید و شتابزدگی و عدم حساب و کتاب زیر ساخت و آموزش و کلی راه و روش خلاقانه دیگر‌، طوری خراب کنند و کار را به بن‌بست بکشانند که به‌طور کل اصل و اساس طرح به هوا برود و برگردیم به چند قدم قبل از نقطه شروع‌!

البته به‌نظر هوشنگ‌خانی ما احتمالاً حضرات مسؤول و مدیر‌، اعتقادی به تکمیل همه امکانات اولیه و اجرای محلی و منطقه‌ای و در ابعاد کوچک و تست و آزمایش و بررسی مشکلات و سپس اصلاح عیب و ایرادات و دست آخر اجرای طرح در سطح ملی‌، نداشته و علاقه وافری دارند که تا قبل از پایان دوره حضور مقتدرانه خود بر صندلی‌های مربوطه‌، افتخار شروع یک طرح بزرگ ملی را به نام خود سند بزنند‌، حالا اگر این طرح نصفه‌کاره ماند و نفسش به‌شماره افتاد و برای همیشه از دور خارج گردید و رفت و فراموش شد‌، ایرادی ندارد‌، بالاخره لابد ریسک و سعی و خطا و اینجور داستان‌ها مربوط به همین چیزهاست‌!

 اینکه قدیمی‌ها می‌گفتند؛ فلان حکیم خواست ابرو را درست کند‌، زد چشم بیمار را هم کور کرد و یا هرکه به تعجیل برآورد دست، سنگ جفا پایه قدرش شکست‌، احتمالاً ربطی به این موضوع ندارد که اگر تأمین‌اجتماعی شتربان است، می‌داند دفترچه کاغذی را چه موقع پی کند‌!

     فقط من‌باب یادآوری خواستیم عرض کنیم‌، حالا که گز نکرده بریدید‌، عجالتاً مرغ اجرایتان یک پا نداشته باشد که حضرت فردوسی می‌فرماید:

مکن در مهمی‌که داری شتاب              ز راه تانی عنان بر متاب

که اندر تانی زیان کس ندید                 ز تعجیل بسیار خجلت کشید.

عزت عالی مستدام …  

                                                                        هوشنگ‌خان