سال پر بار ۹۹!

سال پر بار ۹۹!       خواهش می‌کنم به این نام با مسمی ‌فعلاً گیر ندهید‌، آخر کار چرایش را عرض می‌کنم تا شما هم مثل بنده از اشتباه در بیایید.       حالا که قرار است این خودی و بی‌خودی در این سال دو صفر‌، باز هم ادامه پیدا کند‌، بهتر است عرائض یک‌ساله را مروری […]

سال پر بار ۹۹!

      خواهش می‌کنم به این نام با مسمی ‌فعلاً گیر ندهید‌، آخر کار چرایش را عرض می‌کنم تا شما هم مثل بنده از اشتباه در بیایید.

      حالا که قرار است این خودی و بی‌خودی در این سال دو صفر‌، باز هم ادامه پیدا کند‌، بهتر است عرائض یک‌ساله را مروری کنیم و ببینیم علی‌الحساب با خودمان چندچند هستیم‌، بعد بیل به باغچه دیگران بزنیم و سراغ خانه کدخدا را بگیریم!

آفتاب فروردین۹۹ نزده بود که جناب کرونا حسابی چتر خود را باز کرده و ما را در آرزوی یک عید نوروز شیرین و دلچسب گذاشت که البته این آرزو فعلاً دو ساله شد تا ببینیم چه می‌شود. فاصله‌گذاری و داستان‌ها و قصه‌های عجیب و غریب در مورد کرونا و وعده‌های سرخرمن درمان و دارو را یافتم و یک مشت تجویز من‌درآوردی و تق‌ولقی مدارس‌، کل داستان بهار سال گذشته بود که البته به زیور هجوم لشکر مردمان همیشه در صحنه به بورس و داغ و آتش گرفتن شاخص و سهام‌های رکوردشکن‌، آراسته شده بود. هرچه گفتیم این بوی کباب گوسفندی نیست‌، به خرج کسی نرفت که نرفت‌!

هنوز چشم‌مان به گرد و غبار کوویدخان عادت نکرده بود که چشم‌مان به جمال خبرهای خوش عبور از رکود و ربح مرکب بانکی و گیر و گور گمرکات و زبان‌نفهمی ‌دلار و دورخیز جناب تورم و قرارداد ویلموتس چای و طرح خانه ۲۵ متری و کلی سورپرایز و غافلگیری حضرات رئیس و مدیر و مسؤول‌، روشن شد و حالش را بردیم و بعد از آن دو ریالی مبارک‌مان افتاد که باش تا صبح دولتت بدمد که این همه از نتایج سحر است‌!

ظاهراً آب و هوای پاییز کرونایی به مذاق جناب بورس خوش نیامده و دچار غش و ضعف و بی حالی شدند و با یکی، دو تا سکته قلبی و مغزی، ملتی را به عزای پول‌های از دست رفته نشاندند‌، کوویدخان نوزدهم هم که از اول قراری بر مدارا و ملاحظه نداشت‌، تخت‌گاز به درو کردن خلق‌ا… مشغول شد و گرانی و تورم افسارگسیخته هم یک‌شبه ره چند ساله پیمودند و ته مانده امید و توان و جیب خلق‌ا… را جارو کرده و هل‌من مبارز می‌طلبید.

 زمستان ۹۹ دستش به گردن همان جناب پاییز بود با این تفاوت که زورآزمایی دلال و واسطه و برخی کسبه بی انصاف از یک‌طرف و قانون و نرخ‌گذاری و مدیریت دولتی از طرف دیگر با پیروزی حضرات مفت‌خور تمام شد و مرغ و گوشت و تخم‌مرغ و روغن و کلی چیز دیگر به یک‌باره کهکشانی شده و روی قیمت دیگر کالاها را سفید کردند‌، البته از حق نگذریم که روش‌های آمار درمانی و شیوع سندروم زبان بی‌قرار مسؤولین و خبرهای خوش واکسنی و قیمت‌گذاری دستوری و بگیر و ببند و مدیریت کاغذی مجری و ضابط و بازرس هم دچار رشد قابل‌توجه‌ای شده بود تا آنجا که از مضر بودن گوشت و تخم‌مرغ و ارزانی امروز و فردای قیمت‌ها و سامانی بازار‌، رسیدیم به نخرید تا ارزان شود و نخوردید که نمی‌میرید!

 از همه اینها که بگذریم با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن ستاد کرونا و واکسن‌های موعود از راه نرسیده و حضور پررنگ ۱۳۴۰۰ در بین مردم و مسؤولین و دغدغه و دعوای اول قرن یا آخر قرن بودن سال جدید و هل دادن کشور به سمت رنگ‌های گرم و آتشین و اینکه فهمیدیم که اگر آب باشد، برخی از ما مردم همیشه طلبکار‌، شناگران قابلی هستیم و می‌توانیم روی هرچه دلال و گران‌فروش و دور زن را کم می‌کنیم و دیوار حاشا و توجیح‌مان هم بلند بلند بلند است از جذابیت‌های پایان سال بود!

وقتی می‌گوییم سالی پربار‌، چشم‌مان به گردن شکسته و کمر دو تا شده خلق‌ا.. زیر بار گرانی و بی‌پولی و کرونا و بی‌مسؤولیتی و بی‌انصافی‌، گرد شده است وگرنه مرض که نداریم‌!

 

                                                                                    هوشنگ‌خان