بیداد خنس در کار مرغ!

                                          حرف‌های خودی و بی‌خودی بیداد خنس در کار مرغ!           این جناب مرغ از هر طرف که به سراغش بروی، لنگ می‌زند و به هیچ صراطی مستقیم نیست! این‌طور برایتان بگویم که مسؤول دولتی و نهادی و تعزیراتی و ایضاً واردکننده و تاجر و مرغدار و فروشنده تا برسد به کشتارگاه‌چی و قطعه‌بند […]

                                          حرف‌های خودی و بی‌خودی

بیداد خنس در کار مرغ!

          این جناب مرغ از هر طرف که به سراغش بروی، لنگ می‌زند و به هیچ صراطی مستقیم نیست! این‌طور برایتان بگویم که مسؤول دولتی و نهادی و تعزیراتی و ایضاً واردکننده و تاجر و مرغدار و فروشنده تا برسد به کشتارگاه‌چی و قطعه‌بند و اساتید معظم دلال و واسطه نامحترم، با کمک مستقیم و غیرمستقیم و همراهی و همگامی ‌اختیاری و اجباری و اتفاقی، چنان بساط شلم‌شوربایی به‌راه انداخته‌اند که از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود زنهار از این بیابان‌، وین راه بی‌نهایت!

    قیمت دستوری مرغ که در عرض چند ماه چندین‌بار تغییر کرد تا آخر چسبید به باب میل عزیزان دلال و سفته‌باز! دان مرغ‌ها هم که هرچند وقت یک‌بار، از سامانه بازارگاه پَر می‌کشد و به یمن تعهد و امانت‌داری بی‌بدیل برخی واردکنندگان و توزیع‌کنندگان‌، در انبار و پستوهای عوامل محترم به زمین می‌نشیند و به قیمت خون ابوی گرامشان، لوطی‌خور می‌شود.

    اخیراً هم که از فاز جدیدی به اسم قاچاق جوجه یک‌روزه رونمایی شده و سطح بالای هوش و فراصت فعالان مایشاء حاضر بر سر سفره مرغ به رخ همگان کشیده شد و معلوم گردید که بی‌خود نیست که زور دولتی و قضایی به دم‌کلفت‌ها و سلطان‌های این عرصه نرسیده و یک مشت مقررات و نظارت نیم‌بند نتوانست لشکر سلم و تور منتفعان این خوان گسترده را سر جای خودش بنشاند و همین‌ها بودند که حرف آخر را زدند و برایشان غائله ختم به خیر شد!

    من مانده‌ام که اساساً چطور می‌شود جوجه یک‌روزه را قاچاق کرد‌، این زبان‌بسته‌ها اگر در ناز و نعمت و محل و دما و خوراک مناسب باشند‌، دست‌کم‌، ۲۰درصدی تلفات می‌دهند‌، چطور با قاچاق کولبری و قایقی و ته‌لنجی‌، سر به سلامت می‌برند؟!

    علی‌الحساب که دان مرغی کیمیا‌، مرغ‌های مادر، پیر و فرتوت و کم‌توان‌، جوجه یک‌روزه مسافر آن‌ور آب‌، انصاف و تعهد برخی حاضرین در زنجیره تولید‌، ناپیدا و آن مصوبه دولت برای واردات‌، بی‌صاحب و سالار‌، با این حساب چند روز دیگر آش همان آش و کاسه همان کاسه و گرانی مرغ و قیمت دستوری و کمیابی و سردرگمی ‌مردم و دست آخر هم قیمت جدید مورد پسند سفره‌داران و مدال موفقیت در مدیریت بر سینه مسؤولان‌، در انتظار!

    خدمت جنابان مسؤول عرض می‌کنیم‌، بالاخره نمی‌شود که باد کاشت ولی طوفان درو نکرد‌، این دسته‌گل‌ها که یکی پس از دیگری در حال کاشته شدن هستند‌، به ماه نکشیده درختان تنومند بی‌کفایتی و تورم و کمیابی مرغ را به‌بار خواهند نشاند‌، لااقل آن مجوز واردات را با دلارهای دولتی جذاب‌، روی ریل بیندازید که عجالتاً به هنگام فصل برداشت‌، برگی نیم‌بند برای رو کردن داشته باشید و شما کیش و ملتی مات نشوند!

                                    هوشنگ‌خان