سرخس یا دروازه خراسان غربی اهدایی کیکاووس به گودرز شهر سرخس واقع در استان خراسان رضوی از شمال و شرق به جمهوری ترکمنستان، از جنوب به شهرستان تربت جام و از غرب به دشت مشهد محدود میگردد. ارتفاع این ناحیه از سطح دریاهای آزاد ۲۳۵ متر میباشد. این به دلیل پایین بودن ارتفاع از سطح […]
سرخس یا دروازه خراسان غربی اهدایی کیکاووس به گودرز
شهر سرخس واقع در استان خراسان رضوی از شمال و شرق به جمهوری ترکمنستان، از جنوب به شهرستان تربت جام و از غرب به دشت مشهد محدود میگردد. ارتفاع این ناحیه از سطح دریاهای آزاد ۲۳۵ متر میباشد. این به دلیل پایین بودن ارتفاع از سطح دریا به نسبت سایر نقاط شمالی و شرقی استان، از بارندگی کمتری برخوردار بوده و همچنین به علت مجاورت با صحرای عظیم قره قوم ترکمنستان دارای اقلیمی خشک و بیابانی است.
حوضه آبریز دشت سرخس وسیع است و حدود ۳۵۸۵ کیلومتر مربع آن در خاک ایران قرار دارد و مهمترین رودهای آن هریرود و شورلق است. آب و هوایش به دلیل تأثیرپذیری از ریگزار قرهقوم دارای زمستانهای سرد و تابستانهای گرم و خشک است.
تاریخچه شهر سرخس
شهری قدیمی که سرحد ایران و توران بوده است و در گذشته ساریکا یا ساریگو نامیده میشده است. گروهی بر این عقیدهاند که سرزمینی که امروزه سرخس بر آن واقع گردیده توسط کیکاووس به پسر گودرز اهدا شده و او نیز شهری در حاشیه رود تجن بنا کرده و نام خود را بر آن نهاده است.
شهر سرخس در گذشتههای نسبتاً دور مرکز ولایتی تاریخی بوده که در دوران قبل از اسلام تا حمله مغول اهمیت بسیار داشته و به سبب برخورداری از موقعیت ارتباطی، ناحیهای حساس و قدرتمند از قسمت شرقی ایران به شمار میرفته است.
این شهر تقریباً در مرکز خراسان بزرگ و در مسیر شاهراهی بزرگ که از بغداد شروع و به مرو و هرات ختم میشده قرار داشته و در حقیقت در چهارراه اقوام مختلف واقع بوده است و جاده معروف ابریشم که از «سیانک » پایتخت چین قدیم آغاز و به رم ختم میشده از مدخل سرخس وارد ایران کنونی میشده است و منازلی مانند رباط شرف و رباط ماهی که در این منطقه و بر کنار این جاده اقتصادی بینالمللی به منظور رفاه مسافران ساخته شده بوده به صورت نیمه ویرانی و یا ویرانه هنوز برجای مانده است.
شرایط اقلیمی خراسان قدیم ایجاب میکرد که راههای شرقی و غربی از ناحیه سرخس بگذرد. زیرا مرکز خراسان شمالی را صحراهایی خشک فراگرفته بود که بخشهای آباد در شرق و غرب آن را از هم جدا میکرد. سرخس در مدخل بخش غربی در حد فاصل مرو و نیشابور واقع بود. سرخس، برای کاروانیانی که از مرو به غرب خراسان میآمدند و دشواریهای عبور از صحرای خشک بین این دو شهر را تحمل کرده بودند، نقطه امیدی به شمار میآمد، چه این شهر بر کناره نیمه خشک خراسان غربی قرار داشت و دست کم از برکت رودی که ایامی از سال را آب شیرین داشت بهرهمند بود. کاروانیان هنگام ورود به سرخس به دریانوردانی شبیه بودند که در پی گذر از دریایی بیکران به ساحلی نیمهخشک پا میگذاردند و به امید رسیدن به سرزمینی پرنعمت شادمانی میکردند لذا سرخس یا دروازه خراسان غربی با این که از دیرباز بسیار فراخنعمت نبوده، ولی به چشم تازهواردانی که از شرق میآمدند آرامش دهنده و امیدبخش بوده است.
سرخس قبل از اسلام
از وضعیت سرخس در دوران قبل از اسلام اطلاع درستی در دست نیست. آنچه مسلم است یکی از نواحی و شهرهای آباد و حاکم نشین خراسان به شمار میرفته و دارای حاکمی مستقل ملقب به کنارنگ بوده است. (۷) در تاریخ ایران باستان در دورههای اشکانی و ساسانی پیوسته از این شهر سخن به میان آمده است و اگر بنا به اظهارنظرهای مورخان معتقد باشیم که فردوسی مأخذی از تاریخ ایران شرقی در اختیار داشته که بعدها از دست رفته است معلوم میشود که نام سرخس از دورترین روزگاران تاریخ ما، که هنوز در نقاب تاریکی مانده، وجود داشته است.
مؤلف کتاب ایران در عهد باستان، سرخس را که قبلاً «ساریگا» نام داشته از شهرهای عمده هرات میداند و نیز در جای دیگر در همین کتاب مینویسد که در اواخر دوره ساسانی که حکومت مرکزی به ضعف گرایید، امرای محلی حکومتهای نیمه مستقلی به دست آوردند و از دربار یزدگردی مختصر اطاعتی بیش نداشتند. از آن جمله حاکم سرخس به نام «زادویه » بود که در این منطقه حکومتی نیمه مستقل به وجود آورد و در خراسان بزرگ از سرشناسان و قدرتمندان منطقه به شمار میرفت.
سرخس بعد از اسلام
به نوشته جغرافیدانان و مورخان عرب زبان، در دورانی که مرو و نیشابور پیوسته به رقابت یکدیگر مدعی مرکزیت خراسان بودند و همیشه یکی از این دو شهر «دارالملک » بود، جمعیت سرخس به اندازه نصف جمعیت شهر مرو بوده و مانند دوران قبل از اسلام در نیمه راه این دو شهر از مزایای ارتباطی آنها سهمی بهسزا داشته و از قراین چنان برمیآید که آبادانی قابل توجهی داشته است.
از نکتههای مهمی که جغرافیدانان و نویسندگان مسالک و ممالک قرون سوم و چهارم مستقیم و یا غیرمستقیم درباره سرخس ذکر کردهاند میتوان چنین درک کرد که در آبادانی چشمگیر این شهر در قرون دوم و سوم هجری وجود فضل بن سهل سرخسی وزیر با تدبیر مأمون خلیفه عباسی بیاثر نبوده است.
وقایع تاریخی مهم سرخس
تا قرن نهم هجری این شهر چون در موقعیت مناسبی قرار داشته همه سیاحان و جغرافیدانانی که به خراسان آمدهاند از آن سخن گفتهاند و تقریباً اوضاع کلی آن در همه قرون ۹ گانه و بلکه تا عصر قاجار با اختلاف کمی یکسان بوده است. اما باید گفت موقعیت شاخص سرخس که در مسیر شاهراهی بینالمللی قرار داشته همیشه به نفع آن نبوده و بلکه در طول دوران بعد از اسلام تا عصر قاجاریه وقایع ناگوار زیادی دیده و دستخوش امیال سیاستمداران و قدرتمندان قرار گرفته و پایمال سم ستوران مهاجمان بوده است. برای این که وضعیت سیاسی و اجتماعی سرخس در قرون گذشته را روشنتر کنیم و به تحولاتی که به تبعیت از این اوضاع برای منطقه به وجود آمده پی ببریم ذیلاً به ترتیب تقدم زمانی به بررسی مهمترین وقایع تاریخی آن میپردازیم:
خوارزمشاهیان و سرخس
در سال ۵۶۹ ه. ق علاءالدینتکش به خوارزم حمله کرد ولی کاری از پیش نبرد. پس به کمک عدهای از ترکان ختا، به سرخس که در دست ملک دینار از امرای غزان بود، حمله برد و شهر و منطقه سرخس را تصرف کرد و چند سالی در همین زدوخوردها بود که بالاخره در سال ۵۸۵ هجری قمری تکش در مرغزار طوس به تخت سلطنت نشست.
سرخس در حمله مغولان
در برابر هجوم وحشیانه مغولان اغلب شهرهای خراسان ویران شدند. ولی در این زمان درباره سرخس اطلاع زیادی در دست نیست.
سرخس در زمان تیموریان
در سال ۷۸۲ ه. ق که امیر تیمور گورکانی به سرخس آمد خواجهعلیمؤید (۷۶۶ – ۷۸۸ه. ق) آخرین سلطان سربداری که سرخس در قلمرو او قرار داشت تا این شهر به استقبال او رفت و تیمور نیز او را به گرمی پذیرفت و با وی به مسالت رفتار کرد. خواجه علی نیز همچنان وفادار و مطیع نسبت به او باقی ماند تا پس از ۷ سال درگذشت.
چون اعقاب تیمور پس از مرگش هرات را پایتخت قراردادند، شهر مرو از مرکزیت افتاد و حتی مورد تاخت و تاز ازبکهای بخارا و خیوه و نیز ترکمنهای این منطقه که بتدریج تمام ولایات سواحل مرغاب را اشتغال کرده بودند قرار گرفت. در نتیجه به شهر سرخس که در سر راه بینالمللی مرو قرار داشت لطمه شدیدی وارد شد و امتیاز خود را به عنوان یک رابط مهم شاهراه خراسان از دست داد و نیز جنب و جوش و رونق اقتصادیاش از بین رفت.
سرخس در عصر صفوی
در اوایل قرن دهم هجری مقارن سلطنت شاهاسماعیلصفوی، محمدخانشیبانی خراسان را فتح نمود و از چنگ اعقاب تیمور بیرون آورد. او سرخس را که دارای قلعهای معتبر و از لحاظ نظامی مستحکم بود و ۱۷۰ هزار خانه داشت به تصرف درآورد. در این بین شاهاسماعیل در سال ۹۱۶ ق برای استخلاص خراسان به جنگ او عازم شد، محمدخان که از عزم و حرکت شاهاسماعیل آگاهی یافت تمام مردم ولایت سرخس را به ماوراءالنهر کوچانید و سرخس خالی از سکنه ماند و روی به ویرانی نهاد.
اما ۲۵ سال بعد شاهطهماسب صفوی این ولایت را از چنگ عبدا…خانشیبانی والی توران بیرون آورد و سرخس و زورآباد را به حکومتی مستقل تبدیل کرد و حاکمی از جانب شاه برای اداره این سرزمین منصوب شد.
با توجه به نکات مذکور میتوان گفت که سرخس در این دوره از آنجا که اغلب دستخوش تهاجمهای بیگانه و نابسامانیهای بسیار بوده است، قهراً سیر نزولی پیموده است.
سرخس در عهد قاجاریه
سرخس در زمان قاجار وارث نابسامانیهای عصر صفویه بوده است که به علت تاختوتاز ازبکان و ترکمانان روزبروز ویرانتر و ناامنتر میگردید و بدیهی است که این ناامنی در ترقی و پیشرفت آن اثر منفی میگذاشت. زیرا به جای این که مانند گذشته در خدمت بازار داد و ستد و کاروانهایی قرار گیرد که در شاهراه خراسان در آمد و شد بودند، مقر غارتگرانی شده بود که به حرص چپاول اموال مردم و اسارت گرفتن آنان به ایران میتاختند و گفتهاند که در همین زمان به اعتباری ۴۵۰ دلال فروش برده در این شهر به سر میبردند. مردم هم ناگزیر در چنین اوضاع نامطلوبی بهکارهای کشاورزی رغبت کمتری نشان دادند و به رونق اقتصاد شبانی پرداختند، زیرا دامداران در بیابانها آزمودهتر و ورزیدهتر شده و به هنگام تهاجمها بهتر از زارعان میتوانستند از جان و مال و ناموس خود دفاع کنند.
از نوشتههای باقیمانده از آن دوران تنزل وضع جغرافیایی و اجتماعی مشخص است.
این اوضاع و بهخصوص عدم امنیت همچنان ادامه داشت تا این که جنگهای ایران و روس پایان پذیرفت و عباس میرزا ولیعهدفتحعلیشاه متوجه خراسان شد. وی در سال ۱۲۴۸ به سرخس حمله کرد و با پافشاری فراوان قلعه مذکور را از ایل سالور گرفت، باروی آن را خراب کرد و غالب مردم آن جا را کشت و تعدادی از آنها را در قید اسارت به مشهد آورد و یا با گرفتن هدایایی آنها را آزاد کرد.
باید توجه داشت که تا این زمان منطقه ماورای تجن گرچه مقر ترکمانان بود، جزیی از خاک ایران به حساب میآمد.
روسها در سال ۱۸۸۴ میلادی مطابق ۱۳۰۲ قمری قسمتی از سرخس را که مشرف و مسلط بر سرخس ایران است به اشغال خود درآورند. در حال حاضر سرخس دو قسمت شده است. یکی سرخس روس و دیگری سرخس ایران
سرخس امروز
آستان قدسرضوی بسیاری از املاک سرخس را در اختیار دارد با برنامهریزیهای صحیح زیربنایی و سرمایهگذاریهای قابل توجه چهره منطقه سرخس را از صورت خشک و لمیزرع سابق به سرزمینی سرسبز و فرحافزا و حاصلخیز تبدیل کرده است که میتوان آن را یکی از قطبهای کشاورزی خراسان دانست.
سرخس یکی از غنیترین منابع گاز طبیعی را در دل خود جای داده است و با لولهکشیهایی که از پالایشگاه آن انجام گرفته پیشبینی میشود که مدت ۷۰ سال جوابگوی مصارف منطقه خراسان و مازندران باشد.
یکی از نقاط عطف تاریخی که باعث تکرار و احیای تاریخ شد احداث خط آهن مشهد-سرخس به طول ۱۶۵ کیلومتر میباشد که بالاخره روز دوشنبه ۲۴ اردیبهشت ماه سال ۱۳۷۵ خورشیدی پس از سالها انتظار آرزوی دیرینه کشورهای منطقه به پایان رسید و جاده تاریخی ابریشم در شهر سرخس احیای دوباره یافت.
راهآهن ابریشم به شاهراه حیاتی تجارت و بازرگانی بینالمللی تبدیل میشود و نقش تاریخی ایران در شهر سرخس به مثابه دروازه و چهارراه اقتصادی شرق و غرب جهان درمی آید و دروازههای بازار ۳۰۰ میلیون نفری کشورهای عضو اکو (افغانستان، آذربایجان، قرقیزستان، قزاقستان، تاجیکستان، ترکمنستان، ازبکستان، پاکستان، ترکیه) از طریق راهآهن بافق-بندرعباس و بافق- مشهد و مشهد-سرخس-تجن به روی ایران باز میشود و بهترین موقعیت برای ایجاد و احیای نقش تاریخی ایران فراهم میشود.
فرهنگ گذشته سرخس
نمیتوان انکار کرد که سرخس روزگاری مرکز علم و ادب و عرفان و نیز دارای فرهنگی غنی و پربار بوده است.
افراد معروفی که از سرخس برخاستهاند، مانند خانواده سیاستمدار سهلسرخسی که دو فرزند لایق و مبتکرش به نامهای فضلبنسهل ملقب به ذوالریاستین و حسنبنسهل سالها بر مسند صدارت و وزارت مأمون خلیفه عباسی تکیه داشتند و همچنین آلعمران سرخسی که در عهد سلاجقه و غزنویان به ریاست و کیاست مشهور بودند بهویژه علیبنمحمدعمرانی مدتی مدید از امرای لایق سلطان محمود و پسرش مسعود غزنوی، خانواده «عیاضیسرخسی»، ابونصرعیاضی همعصر ابوسعیدابوالخیر و ابوالفتوحعیاضیسرخسی و حورستی از عرفا و راویان حدیث. ابوالفتحعیاضی فرزند ابونصرعیاضی و خواجهامامابوعاصمعیاضی از ائمه و پیشوایان علم و عرفان قرن پنجم هجری، خواجهاحمدحمویه و عبدا…بناحمدحمویه.
از بزرگانی که به سرخس آمدهاند، شیخالاسلامشیخاحمدجام، عارف معروف «محمدمنور» نوه ابوسعیدابوالخیر و صاحب کتاب اسرارالتوحید، شیخسهلا، علامه سعدالدینتفتازانی، علامه تفتازانی از شاگردان برجسته علامه قطبالدینرازی، قطبالزمانطبسی.
از شعرای معروفی که مدتی در سرخس زندگی کردهاند، سنایی غزنوی، برندقخجندی و مولانایوسفبدیعی.
از علما و حکما و دانشمندان حوزه علمیه سرخس، علامه سعدالدینتفتازانی، امامابوعلی، استاداماماسماعیلصابونی، خواجهبرهانالدیننصر، ابوالمکارم محمد.
در قرن ششم هجری دانشمندان دیگری در این شهر به مرحله کمال رسیدهاند از جمله ابوالحسنبیهقی معروف به «ابن فندق» صاحب تاریخ بیهق.
ترکیب مردم سرخس
در حال حاضر بیشتر مردم آبادىهاى کرانه رودخانه تجن عرب و بلوچ و سیستانى هستند، بلوچها غالباً سنى مذهب و سیستانىها شیعه مىباشند. اینها خود مرکب از طوایف و تیرههاى گوناگونى هستند. تعدادى خانوار براهوئى نیز میان ایشان وجود دارد. مردم تیرههاى گوناگون تا حد زیادى پابند رسوم و سنتهاى خود مىباشند و در حفظ آنها کوشا هستند و آمیزه جالبى از تنوع در حاشیه باریکى از رودخانه تجن پدید آوردهاند.
در شمال سرخس علىمیرزائىها، عنصر مشخص سرخس هستند. به فارسى سخن مىگویند و دامدارى پیشه اصلى آنها است. تا این اواخر بهصورت کامل شبانى و چادرنشینى بهسر مىبردهاند و هنوز هم در مرحله انتقال چادرنشینى به اسکان هستند و براى خود در روستاهاى نوپاى این ناحیه از جمله کافرقلعه و قطارچاه به سکونت دائمى رو آوردهاند.
در مغرب سرخس حوالى بزنگان ویژگى دیگرى دارد، چه مردم این منطقه را آمیزهاى از مروی، تربتی، علىمیرزایی، کرمانى و… تشکیل مىدهد.
در جنوب سرخس در کنار بخش علیاى کشفرود در چند روستا عناصر ترکزبانى از شاهسونها بهسر مىبرند که مبدأ اصلى خود را از حوالى شیراز مىدانند و در بخش سفلاى رودخانه اکثریتى از سیستانىها و بلوچها زندگى مىکنند. در دهآق در بند مردمى از بیرجند، کلات بهسر مىبرند.
مردم روستاهاى گوناگون سرخس از تیرههاى مختلف تشکیل شده هنوز هم بسیارى از رسوم و سنتها و گویشهاى محلى خود را حفظ کردهاند. بسته به اصل و میدأ مردم زبانهاى عربی، بلوچى فارسی، با گویشهاى گوناگون (سیستانی، تربتی) میشمستی، تیرهها و اقوام مختلف سخن مىگویند و در عین حال، زبان محاوره عمومى فارسى است.
جاذبههای گردشگری سرخس
غارمزدوران در ۹۵ کیلومتری جاده مشهد–سرخس و در ۳ کیلومتری مزدوران واقع است. دهانه غار در میان تخته سنگی روبه مشرق قرار دارد. عرض ورودی آن ۲ متر و ارتفاع آن ۲٫۵ متر است. این غار که از نظر وسعت غار بزرگی محسوب میشود دارای ۱۰۰ متر طول و کمتر از ۳۰ متر عرض و ۱۲ متر ارتفاع است. ستونهای استاگمیت متنوع در تعداد کم در این غار یافت میشود. درون غار خشک است و برای تهیه آب باید از چشمه بزرگی که در نزدیکی غار وجود دارد، استفاده کرد. در نزدیکی مزدوران چشمههای آبگرم معدنی وجود دارد این غار که قدمت آن را تا هزاره دوم پیش از میلاد مسیح تخمین زدهاند در ارتفاعات جاهک و شوراق واقع شده است.
نایرباطماهی که به احتمال بسیار از نام شخص خیری به نام ابوالحسن از نام شخص خیری به نام ابوالحسنمحمدبنحسنماه گرفته شده است در مجاورت رباط قدیمیتری منسوب به وی و همانند رباطشرف در اوایل سده ششم هجری ساخته شده است. این بنا یکی از کاخرباطها و یا کاروانسراهای شاهی و اشرافی چهارمین منزل بعد از نیشابور به مرو در مسیر جاده ابریشم به شمار میآید که در حدود ۵۰ کیلومتری شرق مشهد قرار دارد. رباط ماهی همانند رباطشرف به لحاظ کاربرد وسیع و متنوع آجر و گچبریها از نفایس معماری عصر سلجوقی است به شمار میآید. اگر چه گذشت زمان، عوامل طبیعی و انسانی خسارات زیادی به این بنا وارد نموده، اما بقایای گچبریها، تنوع آجرچینی سقفها، قالب کتیبه و نقوش اسلیمی آن را به عنوان یک اثر تاریخی ارزشمند بروز داده است.
کاروانسرای رباط شرف
کاروانسرای رباطشرف در ۴۵ کیلومتری شهر سرخس واقع است. در کهنترین متون جغرافیای اسلامی از رباط به عنوان آبگینه یاد کردهاند.
طبق مدارک و متون تاریخی بانی بنای فعلی شرفالدینابوطاهربنسعدالدینعلالقمی است که مدتی حکومت مرو را و سرانجام صدارت سلطان سنجر را برعهده داشت.
بنای رباط به سال ۵۴۹ قمری در زمان سلطان سنجرسلجوقی با مصالح آجر و گچ ساخته شده است و یکی از شاهکارهای هنر ایرانی به شمار میرود.
این بنا در حاشیه جاده قدیم نیشابور–سرخس (جاده ابریشم) و ۶ کیلومتری جاده سرخس–مشهد قرار دارد. بعد از تپههای کمارتفاع روستای شورلق، این بنا در میان بیابان ساکت و آرام خودنمایی میکند.
شکل این رباط از دور به یک قلعه بزرگ شبیه است اما از داخل به مانند یک کاخ جلوه میکند.
کاروانسرای رباط شرف دو صحن دارد و هرصحن دارای ۴ ایوان به شکل چلیپا (صلیب) و شبستان میباشد و همچنین آجر چینی و کتیبههای آن جلوه خاصی دارد.
این کاروانسرا یکی از بناهای کلیدی معماری اسلامی به شمار میرود و در معماری ایران نیز جایگاه ویژهای دارد.
رعایت دقیق و همه جانبه تناسبات و اصول معماری ایرانی در طراحی و ساخت و بهکارگیری طرحهای آجرچینی متنوع و بدیع در نمای ایوانها و طاقها و طاقچهها و گنبدها عناصری هستند که این کاروانسرای شاهی را شبیه به یک عمارت قصرگونه قلمداد میکنند.
نام دیگر این کاروانسرا، آبگینه یا رباطآبگینه بود که در سال ۵۰۸ قمری توسط شرفالدین ملقب به وجیهالملک، وزیر سلطانسنجر سلجوقی بنا شد.
گچبریهای رباط شرف از جالبترین نمونههای این هنر در سده ششم هجری است تا جایی که کتیبههای حاشیه محرابهای دو نمازخانه کاروانسرا، با بهترین کتیبههای محرابهای مساجد ایران، از لحاظ زیبایی و طرح برابری میکنند.
نقشه ساختمانی رباط شرف با دیگر کاروانسراها تفاوت دارد. وجود کتیبههای گچی و طرحهای آجرچینی در بقیه کاروانسراها مرسوم نبود.
اما در کاروانسرای رباط شرف، تقریباً تمام آجرچینیهایی که در نمای دیوارها، گنبدها و طاقهای آن ایجاد شده طرحدار میباشند.
آرامگاهلقمان، رباطماهی، پلخاتون، شیرتپه، خمارتپه، تپهکندکلی، تپهیازتپه، تپهمیراحمد، تپهفیروزه، تپهوآبانبار ا…نظر، قلعهخرابهکندکلی، خرابههای دشتمزداوند، طاقنصرتدوبرار، غارعلیزلفی، قلعهخرابهشرقچاهک، قلعهخرابهاسماعیلآباد، محوطه باستانی چهلکمان، قلعهکهنهبزنگان، قلعهافراسیاب، دریاچهبزنگان، غارمزداوند، غاربزنگان، جنگلهای خودرویپسته، جنگلخواجه از دیگر جاذبههای سرخس به شمار میروند.
منابع:
پایگاه اطلاعرسانی حوزه نت
زیرپرتال فرمانداری سرخس
پرتال شهرداری سرخس
ویستا
سیری در ایران
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.