طرح نیم‌بند، زمان نامناسب!

طرح نیم‌بند، زمان نامناسب!      البته من‌باب بالا بردن هیجان می‌خواستیم بنویسیم طرح نیم‌بند‌، زمان بد‌، دیدیم پیازداغ زیادی ممکن است به مزاج برخی عزیزان مربوط خوش نیاید و نقره‌داغ شویم‌! برای همین برای آنکه تا حدودی حق مطلب ادا نشود‌! کلمات خوب و نامناسب را جایگزین کردیم که هرکسی بسته به انصاف و نگاه […]

طرح نیم‌بند، زمان نامناسب!

     البته من‌باب بالا بردن هیجان می‌خواستیم بنویسیم طرح نیم‌بند‌، زمان بد‌، دیدیم پیازداغ زیادی ممکن است به مزاج برخی عزیزان مربوط خوش نیاید و نقره‌داغ شویم‌! برای همین برای آنکه تا حدودی حق مطلب ادا نشود‌! کلمات خوب و نامناسب را جایگزین کردیم که هرکسی بسته به انصاف و نگاه و تخصصش آن را معنا و تفسیر نماید. الاعمال بالنیات!

بگذریم…

     از حق نگذریم که خیلی وقت است جای قانون مالیات بر عایدی سرمایه در بین قوانین کشور خالی است و کسی همت نکرده بود که فکری برای این نقصان بکند و بیخ قضیه را سفت بچسبد و سفته‌بازی و سوداگری را مهاری درخور بزند، به هر حال اینکه اگر کسی صرفاً به قصد سود بردن از شرایط بازار و موج‌سواری به سراغ ملک و دلار و طلا و ماشین برود و بخواهد یک‌شبه ره چند ساله برود‌، لااقل باید دولت و به معنای دقیق‌تر بیت‌المال را هم در عایدی خود سهیم نماید‌، حرف درست و به‌جایی است که البته کلی ریزه‌کاری و اماواگر دارد که انگار به چشم دوستان نیامده است!

البته باید در پرانتز عرض کنیم که اگر بخواهیم اخلاقی و براساس قواعد همان بازار یله‌ورها هم نگاه کنیم‌، وقتی دولت (به معنای عام) با هنرمندی و ظرافت بستر را به این خوبی فراهم می‌کند که یک عده شلتاق کنند و پول پارو کنند‌، حق دارد که سهم و حق‌العمل خود را نیز مطالبه نماید!‌!

البته اینکه چرا عزیزان وکلای مجلس حساب پول دیجیتال یا همان رمزارز را از حساب بقیه بازارها جدا کرده و آن را هم مشمول این قانون نکرده‌اند‌، به‌نظر می‌رسد بیشتر به‌خاطر تعجیل در کار و شاید هم داخل آدم حساب نکردن رمزارز بوده که از اتفاق رصد کردنش هم آنقدرها سخت نیست.

به هرحال این نوع قوانین در کل خوب است‌، خیلی هم خوب است‌، ولی اینکه اصول علمی ‌و منطقی و قواعد اقتصادی و آماری آن، چقدر حساب و کتاب دارد‌، در سواد و فهم هوشنگ‌خانی ما نمی‌گنجد ولی آنچه ما را گرفتار خودش کرده‌!  زمان تصویب و فرستادنش برای تأیید و تبدیل شدنش به قانون است که چند اماواگر کله‌گنده دارد که عرض می‌کنیم.

 از یکطرف فضا و بستر کسب‌وکار مولد و درست‌درمان در کشور‌، همچنان گرفتار سختی و دست‌انداز و چندین و چندخان می‌باشد و از طرف دیگر هزینه کاسب‌کاری‌های غیرمولد (همین مواردی که این قانون آنها را سیبل کرده است!) را زیاد کنیم‌، سود و منفعت آنچنانی که عاید و واصل نمی‌کند این احتمال وجود دارد که بساط بازار‌های غیررسمی ‌و غیرشفاف و یا بدتر از آن خروج سرمایه از کشور را نیز گسترده‌تر کند.

همچنین وقتی سامانه و ساختار جامعی برای رصد کلیه بازارهای مستعد موج‌سواری و سوداگری وجود ندارد و برخی از این بازارها در تیررس نظارت قرار می‌گیرند و برخی دیگر خیر‌، وضع و اجرای قانون مالیات بر عایدی سرمایه باعث می‌شود پول‌های سرگردان و سرمایه‌های سفته‌بازان و مردمی‌که می‌خواهند بخشی از مشکلات خود را با درآمد‌های ناگهانی و کوتاه‌مدت جبران نمایند‌، از بازارهای قابل‌رصد و زیرذره‌بین به دیگر بازارها نقل‌مکان نموده و همچنان اثرات تخریبی آن برای جامعه و اقتصاد پابرجا باشد.

    به هرحال اولاً باید حواس عزیزان قانون‌گذار به این جمع باشد که بستن راه کاسب‌کاری در چند بازار و باز گذاشتن مسیر بازارهای دیگر (مثل ارز دیجیتال) فی‌نفسه داستان است و مایه گرفتاری و کوچ پول و سرمایه خلق‌ا… به آن بازارها‌، همچنین باید قانون به اینکه عایدات سرمایه با توجه به نرخ تورم و استهلاک و این قسم مسائل‌، محاسبه شود حساس بوده و همه را به یک چوب نراند و دهان برخی کشورهای همسایه که برای بلعیدن سرمایه‌های کشور باز است به‌وسیله این قانون سیراب نشود!  

                                                                                    هوشنگ‌خان