پژوهشنامه مالیات/شماره سیوهفتم (مسلسل۸۵)، بهار ۱۳۹۷ بررسی مشکلات و چالشهای نظام دادرسی مالیاتی ایران سیدیحیی موسوی کارشناس ارشد علوم اقتصادی دانشگاه شهید بهشتی تهران (نویسنده مسؤول) احمد ابراهیمیکرهرودی کارشناس ارشد حقوق عمومی چکیده دادرسی مالیاتی بهعنوان یکی از جنبههای حقوق مالی در اکثر کشورهای جهان از جایگاه ویژهای برخوردار بوده و در […]
پژوهشنامه مالیات/شماره سیوهفتم (مسلسل۸۵)، بهار ۱۳۹۷
بررسی مشکلات و چالشهای نظام دادرسی مالیاتی ایران
سیدیحیی موسوی
کارشناس ارشد علوم اقتصادی دانشگاه شهید بهشتی تهران (نویسنده مسؤول)
احمد ابراهیمیکرهرودی
کارشناس ارشد حقوق عمومی
چکیده
دادرسی مالیاتی بهعنوان یکی از جنبههای حقوق مالی در اکثر کشورهای جهان از جایگاه ویژهای برخوردار بوده و در ایران نیز دارای سابقه نسبتاً طولانی میباشد و به سبب اهمیت آن در رابطه دوسویه مودیان مالیاتی و سازمان امور مالیاتی و تأثیرپذیری میزان رضایتمندی مودیان مالیاتی از آن، همواره یکی از موضوعات مهم در نظام مالیاتی ایران بوده است. از اینرو در این مقاله با هدف ارتقای نظام دادرسی ایران مشکلات و چالشهای این بخش مورد بررسی قرار گرفته است. برای این منظور وضعیت موجود نظام دادرسی و فرآیند آن تشریح گردیده، همچنین برای مقایسه و استفاده از تجارب و سایر کشورها، نظام دادرسی در برخی کشورهای منتخب مورد بررسی واقع شده است. برای این منظور از مطالعات اسنادی، کتابخانهای، پرسشنامه و مراجعات حضوری به هیأتهای حلاختلاف مالیاتی استفاده شده است. نتایج بررسیها درخصوص مشکلات و چالشهای نظام دادرسی مالیاتی در ایران حاکی از آن است که طولانی بودن فرآیند دادرسی مالیاتی در ایران (تعدد مراجع مختلف)، حجم بالای پروندههای مالیاتی مطرح در هیأتهای حلاختلاف مالیاتی، عدم استقلال هیأتهای حلاختلاف مالیاتی و به تبع آن عدم رعایت بیطرفی در آرای صادره، استفاده نکردن از ظرفیتهای قانونی ماده ۲۳۸ ق.م.م، عدم اجرای مفاد ماده ۲۴۸ ق.م.م از لحاظ کیفیت آراء صادره از مهمترین مشکلات نظام دادرسی مالیاتی ایران است. در نهایت نیز راهکارهایی جهت بهبود عملکرد نظام دادرسی مالیاتی بیان گردیده است.
واژههای کلیدی، مالیات، نظام دادرسی مالیاتی، چالشها و مشکلات
۱- مقدمه
نظام مالیاتی کشور متشکل از اجزای مختلفی است که بررسی و تجزیه و تحلیل هر یک از آنها به اعتلا و افزایش کارایی نظام مالیاتی منتج خواهد شد. فرآیند وصول مالیات در کشور بهطور کلی از واحدیابی و مراحل رسیدگی و تشخیص و تعیین مالیات آغاز شده که این امر نیز در پایان به وصول مالیات حقه دولت منتهی میشود. در این مسیر مشکلات و چالشهای متعددی پیشروی نظام مالیاتی از ابتدای فرآیند تا انتهای آن وجود دارد که احصاء این مشکلات و رفع آن موجب ارتقای نظام مالیاتی خواهد شد. از عمده مسائل و مشکلات موجود در این راه، فرآیند دادرسی و دادخواهی مالیاتی بوده که بهعنوان یکی از مهمترین عناصر هر نظام مالیاتی و جزء حقوق شناخته شده مودیان و در عین حال لازمه حفظ حقوق مرجع مالیاتی است. رابطه بین ادارات و مراجع مالیاتی یا مودیان مبتنی بر موازین و مقررات قانونی میباشد. همانگونه که افراد جامعه در روابط میان خود دچار اختلاف میشوند به جهت پایان دادن دعاوی فیمابین به مراجع دادخواهی متوسل میشوند. وقوع اختلاف بین مودیان و مقامات مالیاتی نیز محتمل و امری کاملاً طبیعی است. این واقعیت ساده و طبیعی در سراسر جهان پذیرفته شده است و دستگاههای دادرسی و دادخواهی پیش روی مودیان و همچنین مقامات مالیاتی گسترده شده و در اختیار هر دوسوی رابطه مالیاتی است.
دادرسی مالیاتی به احقاق حقوق هر یک از طرفین میانجامد اما در این بین از یکسو موجبات نارضایتی مودیان مالیاتی و از سوی دیگر اطاله وصول مالیات و نیز تحمیل هزینههای دادرسی به سازمان امور مالیاتی را در پی داشته است. نگاهی اجمالی به پروندههای مالیاتی از لحاظ کمیت و کیفیت صحهای بر این مدعاست. بهطور متوسط سالانه بالغ بر ۴۵۰۰۰۰ پرونده مالیاتی در هیأتهای حلاختلاف مالیاتی مطرح میشود که در مجموع و در اکثر موارد علیرغم آنکه بسیاری از پروندههای مالیاتی از طریق قطعیت در این هیأتها به مرحله وصول میرسد با برآورد هزینه- فایده طی نمودن فرآیند دادرسی مالیاتی برای سازمان امور مالیاتی صرفه اقتصادی نداشته است.
از اینرو و با توجه به اهمیت موضوع، اراده و خواست و نیز دغدغه مسؤولان نظام مالیاتی در تعامل با مودیان و افزایش رضایتمندی و پاسخگویی به مودیان مالیاتی، در این مقاله با هدف ارتقای نظام دادرسی مالیاتی کشور به بررسی وضعیت هیأتهای حلاختلاف مالیاتی و فرآیند دادرسی و احصاء مشکلات موجود در این بخش پرداخته میشود. برای این منظور در بخش اول مقاله وضعیت موجود هیأتها از لحاظ عملکرد و نوع آرای صادره مورد بحث قرار خواهد گرفت. پیشینه تحقیق در بخش دوم و بررسی تجارب کشورهای دیگر در امر دادرسی مالیاتی در بخش سوم مقاله آورده میشود. احصاء مشکلات و چالشهای نظام دادرسی بخش دیگر مقاله را تشکیل داده است. در نهایت نیز راهکارها و پیشنهادات لازم درخصوص بهبود عملکرد نظام دادرسی بیان خواهد شد.
۲- وضعیت موجود نظام دادرسی مالیاتی
تبیین وضع موجود نظام دادرسی مالیاتی شامل بررسی و تشریح؛ الف)فرآیند رسیدگی به اختلافات مالیاتی؛ و ب)بیان آماری تعداد و نوع آرای صادره در هیأتها و تجزیه و تحلیل آرای صادره در هیأتهای حلاختلاف مالیاتی است که در ادامه بدان پرداخته شده است.
۲-۱- فرآیند رسیدگی به اختلافات مالیاتی
فرآیند رسیدگی به اختلافات مالیاتی در ایران طی دو مرحله مجزا و کاملاً متفاوت از یکدیگر انجام میگیرد که اصطلاحا از آنها به روش اداری و رسیدگی به شیوه شبهقضایی یاد میشود.
روش اداری رسیدگی
طبق مقررات ماده (۲۳۸) ق.م.م [۱] در مواردی که مودی نسبت به برگ تشخیص ابلاغ شده معترض باشد، به شرط رعایت نکات قانونی در اولین گام میتواند جهت رفع اختلاف به اداره امور مالیاتی مراجعه و کتباً تقاضای رسیدگی مجدد نماید. رئیس امور مالیاتی (ممیز کل) به موضوع رسیدگی و با توجه به اسناد و مدارک ابرازی اعلامنظر مینماید. بدین ترتیب که یا مندرجات برگ تشخیص را قبول ننموده و رأی به تعدیل درآمد میدهد و یا اینکه اسناد و مدارک ارائه شده را برای تعدیل درآمد میدهد و یا اینکه اسناد و مدارک ارائه شده را برای تعدیل درآمد کافی ندانسته و برگ تشخیص را تأیید میکند که در هر دو حالت، موارد مذکور در ظهر برگ تشخیص منعکس میگردد. در صورتی که مودی نیز با نظرات اعلام شده موافق باشد، مراتب را امضاء نموده و موضوع خاتمه مییابد.
الف) روشهای شبهقضایی رسیدگی
روشهای شبهقضایی رسیدگی به اختلافات مالیاتی شامل ۱)طرح اعتراض در هیأتهای بدوی و تجدیدنظر حلاختلاف ۲)شورایعالی مالیاتی ۳)هیأت موضوع ماده۲۵۱ ق.م.م ۴)دیوانعدالت اداری است که در ادامه به آنها اشاره میشود.
ب) مرحله رسیدگی از طریقهای هیأتهای حلاختلاف
در حالی که مسؤول مربوطه (رئیس امور مالیاتی یا ممیز کل) با مودی به توافق نرسند و همچنین در مواردی که برگ تشخیص براساس مقررات تبصره(یک) ماده(۲۰۳)[۲] به مودی ابلاغ گردد (ابلاغ قانونی). پرونده مالیاتی به موجب ماده(۲۴۴)[۳] قانون، جهت حلاختلاف موضوع به هیأت حلاختلاف مالیاتی بدوی ارجاع میگردد. متعاقب آن واحد مالیاتی پس از تشریفات قانونی کتبا زمان تشکیل جلسه هیأت را به مودی ابلاغ مینماید.
در مواردی که مأموران مالیات یا مودیان نسبت به آراء صادره از سوی هیأت حلاختلاف بدوی معترض باشند، میتوانند براساس ماده(۲۴۷)[۴] قانون، ظرف بیست روز از ابلاغ رأی مذکور کتبا تقاضای رسیدگی در هیأت حلاختلاف تجدید نظر را نمایند. البته مودی مکلف است نسبت به پرداخت مالیات مورد قبول خویش در مهلت تعیین شده اقدام نماید.
مرجع حلاختلاف مالیاتی دیگری که به موجب قانون مالیاتها، مودیان میتوانند جهت رفع اختلافات خویش به آن مراجعه نمایند، هیأت موضوع ماده (۲۱۶)[۵] میباشد. طبق نص صریح این ماده، هیأت مذکور فقط به شکایات ناشی از اقدامات اجرایی رسیدگی میکند. در صورتی که پرونده قبل از قطعیت به اجراء گذاشته شده باشد، ضمن باطل نمودن اقدامات اجرایی، حسب نیاز وارد ماهیت نیز خواهد شد.
براساس تبصره ۴- ماده ۲۴۷ ق.م.م آراء قطعی هیأتهای حلاختلاف مالیاتی به استثناء مواردی که رأی هیأت حلاختلاف مالیاتی بدوی با عدم اعتراض مودی یا مأمور مالیاتی مربوط قطعیت مییابد قابل شکایت و رسیدگی در شورایعالی مالیاتی خواهد بود.
ج) شورایعالی مالیاتی
بر حسب ماده (۲۵۱)[۶] مکرر ق.م.م مودی یا اداره امور مالیاتی میتوانند ظرف یک ماه از تاریخ ابلاغ رأی قطعی هیأت حلاختلاف مالیاتی به استناد عدم رعایت قوانین و مقررات موضوعه یا نقص رسیدگی، با اعلام دلایل کافی به شورایعالی مالیاتی شکایت و نقض رأی و تجدید رسیدگی را درخواست نماید. رسیدگی در این مرجع مالیاتی بدین ترتیب است که بدون ورود به ماهیت امر، پرونده مذکور صرفاً از لحاظ رعایت تشریفات و کامل بودن رسیدگیهای قانونی و مطابقت مورد با قوانین و مقررات موضوعه، مورد رسیدگی قرار گرفته و رأی مقتضی صادر میگردد.
ه) معمولاً تلاش میشود که قانون و مقررات توسط مجریان دقیقاً به مورد اجراء گذارده شود ولی گاهی این احتمال نیز وجود دارد که اجرای قانون با عدالت همراه نگردد. برای پرهیز از این معضل، قانونگذار ماده ۲۵۱[۷] را در قانون مالیاتها گنجانده تا اولاً بتواند به برقراری عدالت کمک نموده و ثانیاً در رفع هرگونه تبعیض مؤثر واقع گردد. بنابراین وجود چنین مادهای در قانون میتواند به منزله عدالتخانهای در درون نظام مالیاتی محسوب شود.
بر این اساس قانونگذار در مورد مالیاتهای قطعی موضوع این قانون و مالیاتهای غیرمستقیم که در مرجع رسیدگی قابل طرح نباشد و به ادعای غیرعادلانه بودن مالیات مستند به مدارک و دلایل کافی از طرف مودی شکایت و تقاضای تجدید رسیدگی شود. وزیر امور اقتصادی و دارایی میتواند پرونده امر را به هیأتی مرکب از سه نفر به انتخاب خود جهت رسیدگی ارجاع نماید. رأی هیأت به اکثریت آراء قطعی و لازمالاجراء میباشد.
و) دیوانعدالت اداری
دیوانعدالت اداری یکی دیگر از مراجع رسیدگی به اختلافات و از جمله مسائل مالیاتی است که متأسفانه کمتر به این مرجع توجه شده و نقش آن در رسیدگی به اختلافات مالیاتی نادیده گرفته شده است. از اینرو این مرجع میتواند بهعنوان آخرین مرحله دادخواهی برای رفع اختلافات مالیاتی محسوب شود.
دیوانعدالت اداری مطابق اصل یکصدوهفتادوسوم (۱۷۳) قانون اساسی جمهوری اسلامیایران[۸]، به منظور رسیدگی به شکایات و تظلمات و اعتراضات مردم نسبت به مأمورین و ادارات و آییننامههای دولتی مخالف فانون یا شرع یا خارج از حدود اختیارات مقام تصویب کنند، زیر نظر قوهقضاییه تشکیل شد. دیوانعدالت اداری در تهران مستقر بوده و تعیین تعداد شعب آن به پیشنهاد رئیس دیوان و تصویب رئیس قوهقضاییه است.
شایان ذکر است که کلیه مراجع حلاختلاف مالیاتی که قبلاً به آنها اشاره شد، همگی در درون سازمان امور مالیاتی و وزارت امور اقتصادی و دارایی تشکیل میگردد در حالی که دیوانعدالت اداری، تنها مرجعی است که در خارج از سازمان تشکیل میشود که خود این امر تا حدود زیادی میتواند به استقلال آن کمک نماید. مهلت تقدیم دادخواست به دیوانعدالت اداری نسبت به رأی یا تصمیم قطعی مراجعی از قبیل هیأت حلاختلاف مالیاتی، شورایعالی مالیاتی، هیأت موضوع ماده(۲۵۱) مکرر ق.م.م برای اشخاص داخل کشور سه ماه و برای افراد مقیم خارج از ایران شش ماه از تاریخ ابلاغ رأی یا تصمیم قطعی مرجع مربوط است.
اعتراض
به ناعادلانه بودن مالیات
رسیدگی اعتراض درهیات ۲۵۱ مکرر
رسیدگی به اعتراضات در شورای عالی مالیاتی
رای پذیرفته می شود
هریک از طرفین
ظرف یک ماه می توانند به شورای عالی مالیاتی شکایت نمایند.
هیات حل اختلاف تجدید نظر به اعتراض رسیدگی می کند
مودی به اداره کل
ظرف ۲۰ روز از تاریخ ابلاغ رای اعتراض می کند
نمودار ظرف ۳۰ روز نسبت به
برگ تشخیص اعتراض می نماید.
رسیدگی توسط ممیز کل براساس (ماده ۲۳۸ ق.م.م)
اعتراض مودی
به برگ تشخیص در هیات
بدوی حل اختلاف مالیاتی
قبول نتیجه
رسیدگی توسط مودی
رای پذیرفته می شو د
رسیدگی به اعتراضات مودی
مالیات قطعی می شود
نمودار (۱) فرآیند دادرسی مالیاتی
– بیان آماری تعداد و نوع آرای مالیاتی در هیأتهای حلاختلاف مالیاتی
تشکیلات هیأتهای حلاختلاف مالیاتی
به استناد ماده ۲۴۴ ق.م.م مرجع رسیدگی به کلیه اختلافهای مالیاتی جز در مواردی که ضمن مقررات این قانون مرجع دیگری پیشبینی شده، هیأت حلاختلاف مالیاتی است. هر هیأت حلاختلاف مالیاتی از سه نفر به شرح زیر تشکیل خواهد شد:
۱- یک نفر نماینده سازمان امور مالیاتی کشور
۲- یک نفر قاضی اعم از شاغل یا بازنشسته. در صورتی که قاضی بازنشسته واجد شرایط در شهرستانها یا مراکز استانها وجود نداشته باشد به درخواست سازمان امور مالیاتی کشور، رئیس قوهقضاییه یک نفر قاضی شاغل را برای عضویت هیأت معرفی خواهد نمود.
۳- یک نفر نماینده از اتاق بازرگانی و صنایع معادن جمهوری اسلامیایران یا اتاق تعاون یا جامعه حسابداران رسمیایران یا مجامع حرفهای یا تشکلهای صنفی یا شورایاسلامی شهر به انتخاب مودی در صورتی که برگ تشخیص مالیات ابلاغ قانونی شده باشد و یا همزمان با تسلیم اعتراض به برگ تشخیص در مهلت قانونی مودی انتخاب خود را اعلام ننماید سازمان امور مالیاتی کشور با توجه به نوع فعالیت مودی یا موضوع مالیات مورد رسیدگی از بین نمایندگان مزبور یک نفر را انتخاب خواهد کرد.
تبصره ۱- جلسات هیأت حلاختلاف مالیاتی با حضور سه نفر رسمیاست و رأی هیأتهای مزبور با اکثریت آراء قطعی و لازمالاجرا است ولی نظر اقلیت باید در متن رأی قید گردد.
تبصره ۲- اداره امور هیأتهای حلاختلاف مالیاتی و مسؤولیت تشکیل جلسه هیأتها بهعهده سازمان امور مالیاتی کشور میباشد و حقالزحمه اعضای هیأتهای حلاختلاف براساس آییننامهای که بنا به پیشنهاد سازمان امور مالیاتی کشور به تصویب وزیر امور اقتصادی و دارایی خواهد رسید از محل اعتباری که به همین منظور در بودجه سازمان مذکور پیشبینی میشود قابل پرداخت خواهد بود.
شکل (۱) ترکیب هیأتهای حلاختلاف مالیاتی موضوع ماده ۲۴۴ ق.م.م
نماینده از اتاق بازرگانی و صنایع و معادن جمهوری اسلامی ایران یا اتاق تعاون یا جامعه حسابداران رسمی ایران با مجامع حرفه ای یا تشکل های صنفی یا شورای اسلامی
قاضی اعم از شاغل یا بازنشسته
نماینده سازمان امور مالیاتی کشور
تعداد نمایندگان سازمان امور مالیاتی که از اعضای ثابت [۹] این هیأتها میباشند در ادارات کل امور مالیاتی ۱۳۸ نماینده میباشند که بیشترین فراوانی متعلق به ادارات کل امور مالیاتی خراسانرضوی با ۳۱ نماینده و کمترین نیز مربوط به اداره کل امور مالیاتی استانهای خراسانجنوبی و ایلام میباشد. به طور متوسط در هر اداره کل تعداد نماینده در حال فعالیت هستند.
جدول (۱) – تعداد نمایندگان بند ۱ هیأتهای حلاختلاف مالیاتی در ادارات کل امور مالیاتی
ردیف
نام استان
تعداد نمایندگان بندیک ماده ۲۴۴ ق.م.م
تعداد نمایندگان بند یک ماده ۲۴۴ ق.م.م
۱
خراسان رضوی
۳۱
۲۲
سیستانوبلوچستان
۸
۲
مرکز تهران
۲۳
شمیرانات
۳
اصفهان
۱۹
۲۴
قم
۴
مازندران
۲۵
کردستان
۵
آذربایجانشرقی
۱۷
۲۶
مودیان بزرگ
۶
خوزستان
۲۷
غرب استان تهران
۷
فارس
۲۸
گلستان
کرمان
۱۶
۲۹
مرکزی
۹
جنوب تهران
۱۵
۳۰
همدان
۱۰
شرق تهران
یزد
۱۱
غرب تهران
۳۲
اردبیل
۱۲
گیلان
۳۳
زنجان
۱۳
البرز
۳۴
کرمانشاه
۱۴
آذربایجان غربی
۳۵
چهار محال و بختیاری
شمال تهران
۳۶
شرق استان تهران
جنوب استان تهران
۳۷
هرمزگان
ارزشافزوده شهر تهران
۳۸
خراسان شمالی
۱۸
سمنان
۳۹
کهگیلویهوبویراحمد
بوشهر
۴۰
ایلام
۲۰
قزوین
۴۱
خراسان جنوبی
۲۱
ارزشافزوده استان تهران
مجموع
۴۳۸
مأخذ: سازمان امور مالیاتی کشور
عملکرد هیأتهای حلاختلاف مالیاتی (مطالعه موردی شهر تهران)
بعد از ارجاع پروندههای مالیاتی به هیأتهای حلاختلاف، نمایندگان هیأتهای مذکور با توجه به محتویات پرونده مالیاتی اعم از گزارشهای مبنای صدور برگ تشخیص مالیات، اسناد و مدارک موجود در پرونده و سایر اوراق ضبط شده در پرونده مورد رسیدگی و نیز با توجه به لایحه یا لوایح اعتراضیه تسلیمی و یا اظهارات شفاهی مودی یا نماینده اداره امور مالیاتی حاضر در جلسه هیأت به صدور رأی یا اظهارنظر شامل موارد زیر مینماید:
· تأیید درآمد مشمول مالیات مندرج در برگ تشخیص مالیات صادره؛
· تعدیل در آمد مشمول مالیات مندرج در برگ تشخیص مالیات صادره؛
· رفع تعرض از مودی مالیاتی؛
· استرداد مالیات اضافه پرداختی؛
· عدم طرح در هیأت حلاختلاف مالیاتی؛
· صدور قرار استمهال؛
· صدور قرار تجدید دعوت مجدد از مودی؛
· صدور قرار تجدید دعوت از مودی؛
· صدور قرار رفع نقص در ارتباط با پرونده مالیاتی مطروحه؛
در ادامه هر یک از موارد فوق به تفکیک و به طور اجمالی توضیح داده شده است:
تأیید درآمد مشمول مالیات مندرج در برگ تشخیص مالیات صادره
در صورتی که برگ تشخیص مالیات و گزارش مبنای صدور آن، مبتنی بر رعایت کامل مقررات موضوعه ماده ۲۳۷ ق.م.م[۱۰] از جانب اداره امور مالیاتی مربوط بوده باشد در این صورت هیأت حلاختلاف مالیاتی اقدام به تأیید درآمد مشمول مالیات مندرج در برگ تشخیص مالیات صادر مینماید.
تعدیل درآمد مشمول مالیات مندرج در برگ تشخیص مالیات صادره
چنانچه شرایط مندرج در ماده ۲۳۷ ق.م.م در تشخیص مالیات مودی رعایت نشده باشد و مودی مالیاتی نیز مدارک و مستنداتی در این خصوص ارائه نماید، به نحوی که مورد تأیید هیأت حلاختلاف مالیاتی قرار گیرد، در این صورت هیأت حلاختلاف مالیاتی اقدام به تعدیل درآمد مشمول مالیات مندرج در برگ تشخیص مالیات صادره مینماید.
رد مندرجات برگ تشخیص مالیات صادره و رفع تعرض از مودی مالیاتی
صدور رأی با عنوان مذکور درست نقطه مقابل مواردی است که رأی هیأت حلاختلاف مالیاتی منجر به تأیید درآمد مشمول مالیات برگ تشخیص مالیات مودی شده است. به عبارت دیگر مواقعی است که برگ تشخیص مالیات و گزارش مبنای صدور آن فاقد شرایط، کیفیات و اختصاصات مندرج در ماده ۲۳۷ ق.م.م بوده باشد، در این حالت برگ تشخیص مالیات توسط هیأت حلاختلاف مالیاتی رد میشود.
استرداد مالیات اضافه پرداختی
اگرچه بنابه صراحت مفاد ماده ۲۳۹ ق.م.م چنانچه مودی مالیات مورد مطالبه را به مأخذ برگ تشخیص مالیات پرداختی یا ترتیب پرداخت آن را بدهد، پرونده امر مختومه تلقی خواهد شد اما مواردی وجود دارد که ممکن است مودی پرداختهایی به صورت علیالحساب داشته که پس از رسیدگی توسط اداره امور مالیاتی از بدهی مالیاتی مودی بهعنوان مالیات مکسوره کسر نشده و یا مالیات مکسوره مودی بهعنوان پرداختی مورد قبول اداره امور مالیاتی قرار نگرفته و پس از طرح پرونده در هیأت حلاختلاف مالیاتی با توجه به مستندات ارائه شده و وفق قوانین و مقررات مودی استحقاق استرداد اضافه پرداختی مالیات را دارد. در این صورت هیأت حلاختلاف مالیاتی اقدام به صدور رأی مبنی بر استرداد اضافه پرداختی مینماید.
عدم طرح در هیأت حلاختلاف مالیاتی
در مواردی که برگ تشخیص مالیات وفق قوانین و مقررات، صادر و ابلاغ شده و مودی ظرف ۳۰ روز از تاریخ ابلاغ نسبت به برگ تشخیص مالیات اعتراض ننموده و یا در اجرای ماده ۲۳۸ ق.م.م با رئیس امور مالیاتی توافق نموده است، نظر هیأت حلاختلاف مالیاتی با عنوان مذکور انشاء میشود.
صدور قرار استمهال
کلمه استمهال به معنی مهلت خواستن میباشد. در مواردی که مودی بنا به دلایلی از هیأت حلاختلاف مالیاتی برای تهیه اسناد و مدارک و یا ارائه نامه رسمیاز مراجع قانونی درخواست مهلت نماید در این صورت چنانچه این خواسته به نظر هیأت قابل قبول بوده و در رأی صادره نقش مؤثری داشته باشد اقدام به صدور قرار استمهال مینماید.
صدور قرار تجدید دعوت مجدد از مودی
در صورت عدم حضور یکی از اعضاء هیأتهای حلاختلاف مالیاتی یا در صورتی که از طرف امور هیأتهای حلاختلاف مالیاتی از نماینده صنف موضوع بند سه ماده۲۴۴ ق.م.م دعوت به عمل نیامده باشد و یا در صورتی که عضو هیأت حلاختلاف مالیاتی موضوع بند۳ ذیل ماده۲۴۴ ق.م.م متعاقب درخواست معرفی نماینده توسط ادارات کل از طرف مرجع و واحد مربوطه معرفی نشده و یا اینکه نماینده موصوف با اطلاع از تاریخ تشکیل جلسه غیبت نماید، هیأت حلاختلاف مالیاتی اقدام به صدور قرار تجدید دعوت مینمایند.
صدور قرار رفع نقص در ارتباط با پرونده مالیاتی مطروحه
در مواردی که اوراق مالیاتی لازم جهت صدور رأی هیأت در پرونده موجود نباشد و یا مواردی که پرونده دارای نقص مؤثر است در این گونه موارد هیأت حلاختلاف مالیاتی باید ضمن مشخص نمودن موارد نقص حداکثر مدت لازم برای اجراهای قرارهای صادره را در متن قرار صادره تعیین و قید نماید. با تأکید به اینکه حداکثر مدت لازم جهت اجرای قرارهای صادره از تاریخ صدور آنها نباید از ۳۰ روز تجاوز نماید.
در صورتی که مودی در لایحه اعتراضی خود به مواردی اشاره نموده که این موارد بدوا مورد قبول هیأت قرار گرفته لیکن نیاز به بررسی بیشتر و نظر کارشناسی دارد و به طور کلی در هر موردی که هیأت حلاختلاف مالیاتی برای رسیدن به واقعیت امر را لازم بداند میتواند اقدام به صدور قرار کارشناسی نماید.
در جدول زیر میزان آرای صادره در اداره کل امور مالیاتی شهر تهران [۱۱] به تفکیک نوع آراء و سه سال ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۵ آورده شده است.
جدول (۲)- نوع آرای صادره هیأتهای حلاختلاف مالیاتی
۱۳۹۳
سهم از کل
۱۳۹۴
هشت ماهه ۱۳۹۵
تأیید درآمد مشمول مالیات
۲۰۷۲۷۶
۲۸%
۲۹۰۹۰۱
۲۹%
۲۰۵۲۶۳
تعدیل درآمد مشمول مالیات
۲۸۷۱۴۳
۳۹%
۳۶۴۳۰۴
۳۷%
۲۷۷۴۰۸
رفع تعرض
۲۷۶۱۱
۴%
۳۹۳۵۲
۲۷۸۴۶
قرار رفع تعرض
۱۲۴۸۹
۲%
۲۰۲۴۷
۱۴۴۳۲
قرار تجدید دعوت
۳۴۷۰۰
۵%
۴۸۹۵۷
۳۰۳۳۳
قرار کارشناسی
۱۳۱۲۱۴
۱۸%
۱۹۱۶۴۹
۱۹%
۱۳۳۲۶۱
استرداد
۰%
۲۲۹
۹۲
سایر [۱۲]
۳۲۷۲۱
۳۴۶۴۴
۳%
۳۶۵۶۷
۷۳۳۱۵۵
۹۹۳۳۰۳
۷۳۰۸۸۰
همانگونه که مشاهده میشود بیشتری آرای صادره توسط هیأتهای حلاختلاف مالیاتی مربوط به تعدیل درآمد مالیاتی مودیان میشود که به طور متوسط ۳۸% از آرا را به خود اختصاص داده است. تأیید درآمد مشمول مالیات (تأیید نظر اداره کل امور مالیاتی) نیز به طور متوسط ۲۸% از آرای صادره را تشکیل میدهد. رأی مربوطه به استرداد مالیاتی مودیان نیز کمترین آرا را داشته است.
۳- پیشینه تحقیق
در رابطه با سابقه موضوع و تحقیقات با موضوع دادرسی مالیاتی، مطالعاتی با هدف بررسی فرآیند دادرسی صورت پذیرفته است. همچنین در این مطالعات به طور کلی عواملی تأثیرگذار در بروز مشکلات موجود در این بخش آورده شده که در ذیل به طور خلاصه به برخی از مطالعات اشاره شده است.
جدول (۳)- مطالعات صورت گرفته درخصوص نظام دادرسی مالیاتی در ایران
نویسنده
موضوع
سال
نتایج
محمدجواد رضاییزاده و ابوالفضل درویشوند
نقش و جایگاه شورایعالی مالیاتی در نظام مالیاتی کشور و نظارت دیوانعدالت اداری برآن
۱۳۸۸
بررسی فرآیند دادرسی مالیاتی با تکیه بر شورایعالی مالیاتی و نقش نظارتی دیوانعدالت اداری
احمد خسروی و ناصرعلی منصوریان
جایگاه اصلی دادرسی عادلانه در حلاختلافات مالیاتی
استقلال و بیطرفی، علنی بودن، اصل برائت، رسیدگی در مهلت معقول در بهبود فرآیند دادرسی مالیاتی مؤثر است
ولی رستمی
حقوق مودیان مالیاتی
۱۳۸۹
بررسی و رعایت حقوق شهروندی در فرآیند دادرسی مالیاتی نقش بسزایی دارد
محمد شعبانی
تحلیلی انتقادی بر آیین دادرسی مالیاتی در ایران
۱۳۹۱
آیین دادرسی مالیاتی نیازمند اصلاح بوده اصلاحات انجام شده در قانون مالیاتهای مستقیم در این زمینه اثر بخش نبوده است
رسول نیکبخت
رسیدگی مالیاتی در حقوق ایران و انگلیس با تکیه بر دادرسی منصفانه
۱۳۹۲
ساختار و تشکیلات هیأتهای حلاختلاف مالیاتی و فرآیند دادرسی مالیاتی در ایران با نظام دادرسی منصفانه فاصله دارد
عباسعلی پروان
جایگاه تجدید نظر ماهوی در نظام دادرسی مالیاتی ایران
ایراداتی بر ترکیب و ساختار هیأتهای حلاختلاف مالیاتی تجدید نظر وارد است که میتواند مانعی بر سر راه اجرای یک دادرسی منصفانه است.
چشم پیام
تحلیل حقوقی تطبیقی مراجع دادرسی مالیاتی ایران
عدم استقلال هیأتهای حلاختلاف مالیاتی از عمده مشکلات نظام دادرسی ایران است.
میرمحسن طاهریتاری
آیین دادرسی مالیاتی، دوره ی ۳ جلدی، تهران، شهر دانش
نقد و بررسی فرآیند دادرسی در نظام مالیاتی ایران با تکیه بر قوانین موضوعه
نکته قابل توجه در مطالعات ذکر شده آن است که در اکثر آنها به منظور بررسی مشکلات نظام دادرسی مالیاتی وارد فضای کاری هیأتهای حلاختلاف نگردیده و تنها به استناد مواد قانونی به احصاء مشکلات این بخش پرداخته شده است لذا در این مطالعه سعی شده است که با در نظر گرفتن تمامیجوانب و با در نظر گرفتن جزئیات و وظایف هیأتهای حلاختلاف مالیاتی و نحوه عملکرد در آنها به بررسی مشکلات و چالشهای موجود پرداخته تا از طریق بتوان نسبت به ارائه راهکارهای اجرایی مبادرت نمود.
۴- بررسی تجارب کشورهای دیگر در امر دادرسی مالیاتی
بررسی فرآیند دادرسی مالیاتی در سایر کشورها و نحوه رسیدگی آنها به اعتراضات مالیاتی و نیز تشکیلات هیأتهای حلاختلاف مالیاتی میتواند در بهبود و ارتقای نظام دادرسی مالیاتی کشور کمک شایانی نماید از این رو در ادامه به فرآیند رسیدگی به اعتراضات مودیان مالیاتی در برخی کشورهای منتخب اشاره شده است.
الف) انگلستان[۱۳]
کلیه شکایات و اعتراضات مودیان حقیقی و حقوقی از اداره گمرکات و مالیات بریتانیا در زمینه انواع مالیاتهای مستقیم و غیرمستقیم در دایره مالیاتی مستقل از اداره مذکور قابل طرح است. دایره مالیات، کار گروههای مختلفی دارد که اعضای آنها از تخصصهای گوناگونی برخوردارند و اعتراض مودی با توجه به موضوع و ماهیت آن در یکی از کارگروهها مطرح و مورد رسیدگی قرار میگیرد. هر یک از این کارگروهها متشکل از قضات ذیصلاح و کارشناسان فنی است. رسیدگی به اعتراضات مودیان در ساختمان متعلق به هیأت داوری بریتانیا انجام میشود و ربطی به اداره گمرکات و مالیات ندارد. قضات دایره مالیات به دامنه وسیعی از اختلافات مالیاتی رسیدگی میکنند. دادخواست مودیان معترض اکثرا به صورت شفاهی ارائه میشود، ولی در برخی موارد نیز تشخیص قضات، دادخواست کتبی دریافت شده و مرحله شفاهی حذف میشود. استماع شکایات توسط یک قاضی و یک کارشناس فنی انجام میشود. البته برخی از کارشناسان، دورههای آموزشی حقوق و قضا را طی کرده و مجوز استماع اعتراضات مودیان به تنهایی یا به اتفاق یک کارشناس دیگر را دریافت نمودهاند. مودیانی که نسبت به تصمیمات و آرای هیأت داوری بدوی اعتراض داشته باشند، میتوانند به هیأت داوری عالی شکایت کنند. قضات این هیأت به همراه یک نفر متخصص امور مالیاتی رأی صادر میکنند. نکته مهم این است که هیأت فقط با اعتراض مودی وارد موضوعات مالیاتی نمیشود، بلکه بدون وجود دادخواست از طرف مودیان و بنا به درخواست هیأت داوری بدوی یا صلاحدید هیأت داوری عالی در موضوعات مالیاتی نیز میتواند رأی صادر کند. هر دو هیأت داوری بدوی و عالی جزء قوهقضاییه بریتانیا هستند.
ب) چنین[۱۴]
به موجب قانون هر شهروند موظف به پرداخت مالیات است اما در صورتی که مشخص شود هر یک از اقدامات اداری انجام شده از سوی مرجع وصول مالیات غیرصحیح یا مخالف قانون است و حق وی ضایع گردیده است از حق پژوهش خواهی نیز برخوردار است. در چین سه سطح راهکار اداری وجود دارد که عبارتند از: بررسی مجدد، پژوهش خواهی، پیگیری اداری. در مورد بررسی مجدد باید درخواستی به مرجع وصول مالیات که از همان ابتدا پرونده را رسیدگی نموده است داده شود. برای پژوهش خواهی، موضوع مذکور باید به مقام ارشد ذیصلاح ارجاع شود؛ جهت تعقیب اداری، پرونده باید به دادگاه اداری زیر نظر دیوان قضایی ارجاع شود. البته هیچ پژوهش خواهی را نمیتوان بدون بررسی مجدد انجام داد و هیچ پیگیری قوانین اداری بدون پژوهش خواهی میسر نخواهد شد. علیرغم رویههای عمومی وصول و دادخواهی اداری، پژوهشخواهی جهت رسیدگی به مالیاتهای داخلی در مورد کالاهای وارداتی که توسط گمرکات وضع میشوند زیر نظر قانون گمرکات و قانون بازدارنده گمرکات است در حالی که سایر پروندههای دادخواهی اداری مالیاتی بسته به اینکه چه مقام ارشد ذیصلاحی از سازمان مالیاتی ذیربط باشد، تحت سایر حوزههای متفاوت قرار میگیرد.
ج) فرانسه [۱۵]
رسیدگی به اختلافات و دعاوی مالیاتی در صلاحیت دادگاههای اداری و تجدید نظر آن در اکثر موارد در صلاحیت شورای دولتی است؛ به این معنا که کار به یکی از سه شعبه ویژه رسیدگی به دعاوی مالیاتی ارجاع و هر یک از آنها صلاحیت تحقیق و بررسی و اظهار نظر دارد. در صورت بروز اختلاف بین آنها، موضوع در جلسه عمومی این شعب رسیدگی میشود.
د) استرالیا [۱۶]
در نظام مالیاتی کشور استرالیا، مودیان مالیاتی میتوانند به تصمیمات اداره مالیات اعتراض کنند، منتهی به مودی مجاز نیست که در هر موردی اقدام به اعتراض کند. عمدهترین مواردی که مودی مجاز به اعتراض است، عبارتند از:
– عدم پذیرش ارزیابی ممیز مالیاتی (یا عدم پذیرش برگ مالیاتی متمم یا تعدیل یافته)
– اختلافنظر در مورد تفسیر قانون توسط مرجع مالیاتی
– تردید در زمینه تفسیر شخص مودی [۱۷] از قانون.
در موارد فوق، شخص مودی یا شخص دیگری به نمایندگی از وی میتواند کتباً به تصمیمات حوزه مالیاتی اعتراض نماید. در عین حال، اداره مالیات استرالیا همواره به مودیان مالیاتی توصیه میکند که قبل از تسلیم اعتراض کتبی، به حوزه مالیاتی مربوطه مراجعه نموده و نسبت به گرفتن مشاوره مالیاتی از ممیزان مالیاتی یا مشاوران مالیاتی اقدام نمایند. مشاوره قبل از اعتراض صرفاً یک فرآیند توصیهای است و در توالی امر دادرسی قرار نداشته و به تعدیل درآمد و مالیات مودی منتهی نمیشود و بیشتر برای رفع سوءتفاهمات احتمالی است. مسأله مهمیکه در اینجا مورد نظر است، آن است که اعتراض به مبانی تشخیص مالیات لزوما میباید توأم با ارائه مستندات مربوطه در لحظه تسلیم اعتراض باشد. ضمن آنکه جزئیات اعتراض از قبیل جزییات مربوط به کارکرد اقتصادی (مبادلات و…)، دوره یا سال عملکرد، شماره و تاریخ صدور برگ مالیاتی و نیز مورد مشخصی که مودی نسبت به آن معترض است، صراحتا باید در برگه شکایت قید شده باشند.
مسأله مهم دیگر آن است که برای موارد اعتراض متفاوت، ضربالأجلهای قانونی متفاوتی مدنظر قرار میگیرد. اولاً با توجه به اصل تمایز برخورد با مودیان مختلف (مودیان بزرگ، متوسط یا کوچک) مهلت قانونی اعتراض متفاوت است. مثلاً مودیان کوچک در اعتراض به برگ مالیات اولیه تنها دو سال فرصت اعتراض دارند در حالی که سایر مودیان سهسال برای این کار فرصت خواهند داشت. ثانیاً بسته به نوع اعتراض، مهلت زمانی متفاوتی مد نظر قرار میگیرد. مثلاً زمان اعتراض به برگ مالیات اولیه بسیار بیشتر از مهلت اعتراض به مالیات تعدیل شده (مثلاً اعتراض به درآمد تعدیل شده توسط هیأت حلاختلاف مالیاتی) است به گونهای که مودیان مالیاتی (اعم ازمودیان کوچک، متوسط و بزرگ) برای اعتراض به این نوع برگ مالیاتی تنها ۲۳روز فرصت دارند. در عین حال، ترتیبی اتخاذ شده است که حتی پس از مهلت مقرر قانونی نیز فرصت اعتراض وجود خواهد داشت. منوط به اینکه مودی کتبا درخواست نماید و توجیه قابل قبولی برای تأخیر در اعتراض ارائه دهد. دستگاه مالیاتی مجاز خواهد بود با قبول درخواست تمدید مهلت اعتراض مودی، پرونده امر را جهت رسیدگی به هیأت حلاختلاف مالیاتی ارجاع دهد اما حتی در صورت رد درخواست تمدید مهلت اعتراض مودی، وی میتواند تقاضا کند که پرونده مورد اختلاف رأساً جهت رسیدگی به دیوان شکایات اداری [۱۸] (قابل مقایسه با دیوانعدالت اداری در ایران) ارجاع گردد.
مورد قابل ذکر دیگر آن است که جهت تسلیم اعتراض، مودی لازم نیست الزاماً مراجعه حضوری داشته باشد بلکه میتواند درخواست کتبی خود را از طریق پست یا دورنگار نیز ارسال نماید. کمیسیون رسیدگی به شکایات برای رسیدگی به انواع مختلف اعتراض، مهلتهای رسیدگی متفاوتی دارد. مثلاً اگر مودی مالیاتی به اظهارنظرهای مورد اعتراض نموده باشد کمیسیون ۲۱روز فرصت رسیدگی دارد در حالی که برای رسیدگی به سایر انواع اعتراض، ۱۲ روز فرصت رسیدگی وجود خواهد داشت. مسأله بسیار مهم آن است که بعد از ابلاغ رأی صادر شده از سوی کمیسیون رسیدگی به شکایات، مرحله دیگری (تجدید نظر یا فرجامخواهی و استیناف) در بدنه دستگاه مالیاتی پیشبینی نشده است و مودی میتواند در صورت اعتراض به رأی کمسیون، به دیوان شکایات اداری که یک مرجع رسیدگی خارجی است برای تجدید نظر خواهی مراجعه نماید. بدین ترتیب، نظام دادرسی مالیاتی در کشور استرالیا مشتمل بر دو مرحله رسیدگی است:
۱- کمیسیون رسیدگی به شکایات (کمیسیون بدوی که مرجع حلاختلاف درونسازمانی است)
۲- دیوان شکایات اداری (کمیسیون تجدیدنظرخواهی که مرجع حلاختلاف برونسازمانی است)
ترکیب اعضای مراجع دادرسی مالیاتی در استرالیا با مبحث استقلال یا عدم استقلال آنها ارتباط پیدا میکند. طبیعتا کمیسیونرهای کمیسیون رسیدگی به شکایات، شخصیتهای مستقل به معنای حقوقی کلمه، به شمار نمیآید و در زمره کارکنان سازمان قرار دارند اما کمیسیونرهای دیوان شکایات اداری مستقل بوده و ارتباط سازمانی با دستگاه مالیاتی ندارند.
نکته آخر آنکه پرداخت مالیات مطالبه شده فرآیندی است که ارتباطی به اعتراض مودی ندارد. در هر مرحلهای، مودی ملزم به پرداخت است و در صورت قبول اعتراض وی یا تعدیل مالیات متعلقه، مبالغ پرداختی مازاد متعاقباً استرداد خواهد شد.
۵- مشکلات نظام دادرسی مالیاتی در ایران
با توجه به موارد مطروحه در بخشهای قبلی و بررسی ساختار و نحوه عملکرد هیأتهای حلاختلاف مالیاتی و نیز تشریح فرآیند دادرسی در سایر کشورها، در ادامه مشکلات موجود در نظام دادرسی مالیاتی ایران، براساس مطالعات اسنادی، کتابخانههای، تکمیل پرسشنامه و مراجعات حضوری به هیأتهای حلاختلاف مالیاتی و بررسی فرآیند کاری آنها، مصاحبه با مودیانی که پروندههای آنها در هیأتهای حلاختلاف مالیاتی مطرح شده، اهم مشکلات موجود در این بخش به شرح زیر احصاء شده است:
– تعدد مراجع و مراحل دادرسی مالیاتی در ایران
وجود شش مرجع ۱)رئیس امور مالیاتی ۲)هیأت بدوی حلاختلاف مالیاتی ۳)هیأت تجدیدنظر اختلاف مالیاتی ۴)شورایعالی مالیاتی ۵)هیأت موضوع ماده۲۵۱ مکرر وزارت امور اقتصادی و دارایی ۶)دیوانعدالت اداری در کنار حجم انبوه پروندههای مالیاتی[۱۹] علیرغم تأیید و تأکید بر رعایت عدالت مالیاتی موجب تعویق در اختتام پروندههای مالیاتی و به وجود آمدن وقفههای مالیاتی بالا و کاهش درآمد واقعی دولت به دلیل اثرات تورم در کاهش ارزش واقعی پول را به همراه داشته و از چالشهای اجرایی در نظام مالیاتی کشور محسوب میگردد.
– تعدد پروندههای مالیاتی مطرح در هیأتهای حلاختلاف مالیاتی از عمده مشکلات موجود در هیأتهای حلاختلاف مالیاتی تعداد زیاد پروندههای مطرح در هیأتها میباشد که در نهایت منجر به صدور آرای بسیاری توسط نمایندگان هیأتها میشود که مستلزم وقت و هزینه بالایی است. براساس آمار جدول(۲) بهطور متوسط سالانه [۲۰] در بیش از ۷۰۰۰۰۰ رأی توسط نمایندگان هیأتها صادر شده است.
در زیر دلایل طرح پروندههای مالیاتی در هیأتهای حلاختلاف مالیاتی بیان گردیده است. برخی دلایل مربوط به مودیان مالیاتی و برخی نیز از جانب سازمان امور مالیاتی(مأموران مالیاتی- قوانین و مقررات) بوده است.
۵-۱- دلایل طرح پروندههای مالیاتی در هیأتهای حلاختلاف مالیاتی از جانب مودیان مالیاتی
الف) عدم اعتماد مودیان به مأموران مالیاتی در تشخیص و تعیین مالیات
بسیرای از مودیان نسبت به مالیات تشخیصی توسط مأموران مالیاتی فینفسه اعتراض داشته و مبنا و مأخذ درآمد مشمول مالیات را قبول نداشته و اذعان دارند که مأموران مالیاتی بدون قرینه و دلیل مبادرت به تشخیص مالیات مینمایند و این امر موجب طرح پرونده در هیأت میشود.
ب) آگهی مودی از عدم دسترسی مأموران از میزان درآمد و دارایی آنها
با توجه به نبود بانک اطلاعاتی در مورد میزان فروش و درآمد مودیان، آنها مبادرت به اعتراض در هیأتهای حلاختلاف مالیاتی میکنند با این فرض که مستندات ارائه شده توسط مأموران مالیاتی نیز کافی نمیباشد.
ج)امید مودیان به کاهش مالیات در هیأتها
عدهای از مودیان نیز به امید چانهزنی و کاهش پرداخت مالیات اعتراض خود را در هیأتهای حلاختلاف مالیاتی مطرح مینمایند.
ه) به تعویق افتادن پرداخت مالیات از سوی مودیان مالیاتی
با توجه به پروسه زمان بر رسیدگی به اعتراض مودیان و وجود مراجع متعدد و نیز عدم جرایم بازدارنده در این امر، برخی از مودیان به سبب تأخیر در پرداخت مالیات در هیأتهای حلاختلاف مالیاتی اعتراض مینمایند.
۵-۲- دلایل طرح پروندههای مالیاتی در هیأتهای حلاختلاف مالیاتی از جانب سازمان امور مالیاتی
الف) تشخیص علیالرأس
تشخیص مالیات براساس قراین و نبود بانک اطلاعات جامع از وضعیت مالی مودیان از عمده دلایل طرح پرونده مودیان در هیأتهای حلاختلاف مالیاتی است.
ب) عدم توافق با اصناف
توافق با اتحادیهها و اصناف مختلف و قطعی نمودن مالیاتی آنها مانع از ارسال پروندهها به هیأتهای حلاختلاف خواهد شد.
ج) ابلاغ قانونی
براساس تبصره۱ ماده۲۳۹ ق.م.م[۲۱] قانون ابلاغ برگ تشخیص به صورت قانونی موجب ارسال پرونده به هیأت حلاختلاف مالیاتی خواهد رسید.
د) عدم استفاده از ظرفیتهای قانونی ماده ۲۳۸ ق.م.م
اولین مرجع حلاختلاف مالیاتی براساس ماده۲۳۸ ق.م.م رؤسای امور مالیاتی میباشند که در صورت دارا بودن اختیارات قانونی کافی و حل مشکلات در این مرحله بسیاری از پروندهها مختومه شده و وارد هیأتهای حلاختلاف مالیاتی نمیشوند.
ه)عدم وجود جرایم بازدارنده نسبت به طرح بدون دلیل پرونده در هیأت
از دیگر دلایلی که موجب ارسال پرونده به هیأتهای حلاختلاف مالیاتی خواهد شد میتوان به عدم بازدارندگان جرایم مندرج در قانون مالیاتهای مستقیم نسبت به طرح پرونده در هیأت و رد شکایت مودی اشاره نمود. وفق تبصره۶ ماده۲۴۷ ق.م.م در مواردی که شکایت مودیان مالیاتی از آراء هیأتهای بدوی از طرف هیأت حلاختلاف مالیاتی تجدید نظر رد شود و همچنین شکایت از آراء هیأتهای تجدیدنظر از طرف شعب شورایعالی مالیاتی مردود اعلام شود، برای هر مرحله معادل یک درصد تفاوت مالیات موضوع رأی مورد شکایت و مالیات ابرازی مودی در اظهارنامه تسلیمی، هزینه رسیدگی تعلق میگیرد که مودی مکلف به پرداخت آن خواهد بود.
از دیگر موارد نقص در سیستم دادرسی ایران میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
– کمبود نیروی انسانی مجرب و متخصص و فضای اداری مطلوب
با وجود تعداد پروندههای مطرح شده در هیأتهای حلاختلاف مالیاتی بررسی و صدور آرای صادره متقن و باکیفیت نیازمند نیروهای متخصص و مجرب و نیز فضای اداری مناسب میباشد. لذا کمبود نیرو در هیأتهای حلاختلاف مالیاتی در بررسی و کیفیت آرای صادره تأثیر منفی خواهد داشت.
– عدم اجرای به موقع قرارهای رفع نقص از سوی واحدهای مالیاتی
در متن آرای صادره تاریخی برای اجرای قرار رفع نقص در نظر گرفته نمیشود، این موضوع موجب اطلاله فرآیند دادرسی در هیأتهای حلاختلاف مالیاتی خواهد شد.
– عدم اجرای به موقع قرارهای کارشناسی از سوی مجریان قرار
اگرچه در دستورالعمل دادرسی مالیاتی برای اجرای قرارهای کارشناسی مدت تعیین شده است با این وجود قرارها در مهلت مقرر انجام نمیپذیرد. دلایل این امر را میتوان در کمبود نیروی انسانی، حجم بالای قرارهای صادره جستوجو نمود.
– عدم ارسال به موقع پروندههای مطروحه به هیأت حلاختلاف مالیاتی
ارسال به موقع پروندههای مطروحه به هیأتهای حلاختلاف مالیاتی نیازمند برنامهریزی و مدیریت صحیح از سوی ادارات امور مالیاتی است که در برخی موارد مکلاتی در فرآیند دادرسی مالیاتی به وجود میآورد.
– عدم حضور نماینده هیأت حلاختلاف مالیاتی در جلسات
با توجه به اینکه رسمیت جلسات هیأتهای حلاختلاف مالیاتی با حضور هر سه نماینده موضوع ماده۲۴۴ تحقق مییابد لذا عدم حضور هر یک از نمایندگان بنا به دلایل مختلف موجب عدم صدور رأی خواهد شد و موضوع به جلسه دیگری موکول خواهد شد.
– عدم اجرای مفاد ماده۲۴۸ ق.م.م از لحاظ کیفیت آراء صادره
در اکثر موارد هیأت حلاختلاف مالیاتی از کلماتی در صدور رأی استفاده مینماید که بار عام داشته و مستند قانونی ندارد. در صورتی که در متن ماده۲۴۸ ق.م.م تصریح شده است: رأی هیأت حلاختلاف مالیاتی بایستی متضمن اظهارنظر موجه و مدلل نسبت به اعتراض مودی بوده و در صورت اتخاذ تصمیم به تعدیل درآمد مشمول مالیات، جهات و دلایل آن توسط هیأت در متن رأی قید شود. به طور کلی نباید بر حسب عادت و رویه موسوم بدون دلایل موجه و قانونی و با کاربرد الفاظ و عبارات کلی و مبهم مبادرت به صدور رأی نمود.
– عدم استقلال هیأتهای حلاختلاف مالیاتی
از عمده مشکلات موجود در هیأتهای حلاختلاف مالیاتی عدم استقلال این هیأتها و حضور نماینده سازمان امور مالیاتی در کلیه مراجع دادرسی به استثنای دیوانعدالت اداری[۲۲] میباشد که بیطرفی در فرآیند صدور رأی هیأتهای حلاختلاف مالیاتی را با خدشه مواجه نموده است. این نکته از مهمترین مشکلات صدور رأی هیأتهای حلاختلاف مالیاتی را با خدشه مواجه نموده است. این نکته از مهمترین مشکلات و چالشهای نظام دادرسی مالیاتی در ایران است که بررسی و مطالعات صورت گرفته در سایر کشورها نیز مؤید آن میباشد. دادرسی مالیاتی در اکثر کشورها کاملاً برون سازمانی و زیر نظر قوهقضاییه میباشد.
– عدم وجود جذابیت و انگیزه در جذب افراد خبره
با توجه به اینکه شرایط حاکم بر ساختار هیأتهای حلاختلاف مالیاتی علیرغم جایگاه مهم آن در رفع اختلافات مالیاتی مودیان و ادارات کل امور مالیاتی بهدرستی تعریف نشده است و پستهای موجود در آن نیز مدیریتی نبوده و ارتقایی نیز برای آن در نظر گرفته نشده است و به نوعی برای مأموران مالیاتی بنبست اداری محسوب میشود، برای آنها جذابیت و انگیزهای برای پیوستن به هیأتها وجود ندارد.
– دستورالعمل دادرسی مالیاتی
دستورالعمل دادرسی مالیاتی سازمان امور مالیاتی مربوط به سال ۱۳۸۷ بوده و با توجه به روز نبودن آن و عدم اجرای برخی مفاد موجود در آن مشکلاتی در این خصوص به وجود آمده است.
۶- ارائه راهکارها و پیشنهادها
در بخش پایانی مقاله براساس مطالعات و بررسیهای صورت گرفته به ارائه راهکارهایی پرداخته شده است که بهره گیری از هر یک از آنها و یا ترکیبی از موارد مطروحه میتواند بستری جهت بهبود عملکرد و فرآیند دادرسی نظام مالیاتی فراهم آورد.
۱- استفاده از ظرفیت حداکثری ماده ۲۳۸ در جهت رفع اختلافات مالیاتی مودیان در اولین مرجع حلاختلاف مالیاتی
هدف اصلی در اجرای ماده ۲۳۸ ق .م.م حلوفصل اختلافات مالیاتی و مختومه شدن پروندههای مورد اختلاف میباشد. انجام این امر مزایا و محسنات زیادی را در پی خواهد داشت. شاید بتوان گفت که این مرجع یکی از بهترین و شاید یکی از مؤثرترین نوع مراجع برای حلاختلاف مالیاتی میباشد چرا که هم مودی مالیاتی حضور دارد و هم مأموران مالیاتی که مالیات تشخیص شده را صادر نمودهاند و از طرف دیگر رئیس امور مالیاتی هم، علاوه بر مطالعه پرونده و رویت اسناد و مدارک مودی میتواند اظهارات شفاهی مودی و مأموران مالیاتی را نیز بشنود و در نهایت تصمیم لازم را اتخاذ نماید.
۲- تغییر ساختار هیأتهای حلاختلاف مالیاتی با هدف استقلال هیأتها
تغییر ساختار و ترکیب هیأتهای حلاختلاف مالیاتی و استفاده از مراجع برون سازمانی (قوهقضاییه) در فرآیند دادرسی بهعنوان مرجعی بیطرف در فرآیند دادرسی بسیار مؤثر و تأثیرگذار خواهد بود.
۳- تعیین سقف مالیاتی برای پروندههایی که در هیأت مطرح میشوند
با توجه به حجم بالای پروندههای مطرح در هیأت میتوان با بررسی هزینه- فایده مراحل دادرسی و مبلغ مالیات تشخیصی، نسبت به تعیین سقف مالیاتی پروندههای قابل طرح در هیأت اقدام نمود.
۴- بازنگری دستورالعمل دادرسی مالیاتی
بازنگری و بهروزرسانی دستورالعمل دادرسی نیز از جمله راهکارهایی است که میتوان جهت بهبود فرآیند دادرسی مورد توجه قرار داد.
۵- کاهش مراجع دادرسی مالیاتی
استفاده از ظرفیتهای ماده۲۳۸ ق.م.م و نهایتاً استفاده از یک مرجع درون سازمانی در امر رسیدگی به اختلافات مالیاتی و احاله پرونده به مراجع برونسازمانی (زیر نظر قوهقضاییه) از طولانی شدن فرآیند دادرسی جلوگیری مینماید.
۶- استفاده از افراد خبره و توانمند در فرآیند دادرسی مالیاتی
بهکارگیری همه امکانات و شرایط جهت انجام فرآیند دادرسی بدون استفاده از سرمایه انسانی توجیه ندارد، لذا بهرهگیری از افراد توانمند و خبره در امر مالیات از مواردی است که نیاز به توجه بیشتری دارد.
۷- مکانیزه نمودن فرآیند دادرسی و استفاده از فناوریهای نوین
مانند هر فعالیت دیگری فرآیند دادرسی نیز جهت تسریع و بهبود عملکرد، نیازمند استفاده از فناوریهای نوین و مکانیزه نمودن فرآیندهای کاری میباشد.
فهرست منابع
۱- امامی، محمد، استوارسنگری کورش (۱۳۸۶). حقوق اداری، تهران، نشر میزان.
۲- پیرنیا، حسین (۱۳۴۸). مالیه عمومی، مالیاتها و بودجه، تهران، انتشارات ابنسینا، چاپ پنجم.
۳- پروان، عباسعلی (۱۳۹۳). جایگاه تجدید نظر ماهوی در نظام دادرسی مالیاتی ایران، فصلنامه پژوهشنامه مالیات.
۴- خسروی، احمد (۱۳۸۸). جایگاه اصل دادرسی عادلانه در حلاختلاف مالیاتی، پایاننامه کارشناسی ارشد حقوق عمومی، دانشگاه علامه طباطبایی.
۵- رستمی، ولی (۱۳۹۰). مالیه عمومی، تهران، نشر میزان، چاپ اول.
۶- رستمی، ولی و همکاران (۱۳۸۸). دادرسی عادلانه در مراجع اختصاصی اداری ایران، تهران، نشر گرایش.
۷- رضاییزاده محمدجواد، ابوالفضل درویشوند (۱۳۸۸). نقش و جایگاه شورایعالی مالیاتی در نظام مالیاتی کشور و نظارت دیوانعدالت اداری بر آن. دوره ۳۹، شماره۲٫
۸- سازمان امور مالیاتی کشور (۱۳۸۸). مجموعه مقالات سومین همایش سیاستهای مالی و مالیاتی ایران، جلد اول.
۹- سازمان امور مالیاتی کشور (۱۳۹۲). مطالعه تطبیقی نظامهای مالیاتی در برخی کشورهای منتخب.
۱۰- شکورپور شقلان، حسین (۱۳۸۳). تحولات آیین دادرسی مالیاتی ایران، پایاننامه کارشناسی ارشد حقوق عمومی، دانشگاه شهید بهشتی.
۱۱- عباسی، عبادا…، مالکی مقدم، هوشنگ (۱۳۸۲) حقوق مالیاتی و آیین دادرسی آن، قم، انتشارات خانه خرد.
۱۲- قانون مالیاتهای مستقیم مصوب (۱۳۶۶) و اصلاحات بعدی آن ۳۱/۴/۱۳۹۴٫
۱۳- قانون مالیات بر ارزشافزوده، مصوب (۱۳۸۷).
۱۴- قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوانعدالت اداری، مصوب ۱۳۹۰٫
۱۵- قانون الحاق یک ماده بهعنوان ماده ۲۳۷ به قانون مالیاتهای مستقیم مصوب ۱۳۶۶ و اصلاحات بعدی آن.
۱۶- طاهری تاری، میرمحسن (۱۳۹۰). اصل برابری و عدالت مالیاتی و آیینه حقوق بشر و حقوق مالیاتی نوین، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای حقوقی.
۱۷- طیبی توکل، حسن (۱۳۸۹). مجموعه آرای هیأت عمومی شورایعالی مالیاتی، تهران، انتشارات دادرسی.
۱۸- کاترین الیوت و کاترین ورزنون (۱۳۸۲). نظام حقوق فرانسه، ترجمه صفر بیگزاده، مرکز پژوهشهای مجلس.
۱۹- کریمی، حسین علی (۱۳۹۱). موازین حقوق مالیاتی در آراء دیوانعدالت اداری، تهران، انتشارات جاودانه.
۲۰- طاهری تاری، میرمحسن (۱۳۹۴). آیین دادرسی مالیاتی، دوره۳ جلدی، تهران، شهر دانش.
۲۱- منصور، جهانگیر (۱۳۸۳). قوانین و مقررات آیین دادرسی مدنی، تهران، نشر دوران.
۲۲- موسیزاده، رضا (۱۳۸۶). حقوق اداری، کلیات و ایران، تهران، نشر میزان.
۲۳- نیکبخت، رسول (۱۳۹۲). رسیدگی مالیاتی در حقوق ایران و انگلیس با تکیه بر دادرسی منصفانه. دانشگاه امام صادق علیه السلام – دانشکده حقوق و علوم سیاسی. پایان نامه کارشناسی ارشد.
۲۴٫ Bertucci j.Y. (2006). La Cour des Comptes, Gallimard, Paris.
۲۵٫ Bouvier M. (2001). Introduction are droit Fiscal General et a la Theories de l’impot, 4th Edition, L.G.D.J. Paris.
۲۶٫ Cour des Comptes (2010). Resultats et gestion budgetaire de l’Etat, La Docu-mentation
Francaises, paris.
۲۷٫ Duverger M. (1982). Elements de Fiscalite, PUF,5th Edition, Paris.
۲۸٫ Taxation and Tariff committee, Ministry of Finance, the Republic of china (2004), Guide to ROC Taxes.
۲۹٫ Morse, Geoffrey and David Williams (2000). Devises: Principles of Tax Law, London: Sweet and Maxwell.
۳۰٫ STIRN (1991). Le Conseil d’ E tat, Hachette, Paris.
۳۱٫ Hawke N, Parpworth N. (1998). Introduction to Administrative law, London: Cavendish Pub.
[۱] – ماده ۲۳۸ ق.م.م: در مواردی که برگ تشخیص مالیات صادر و به مودی ابلاغ میشود، چنانچه مودی نسبت به آن معترض باشد میتواند ظرف ۳۰روز از تاریخ ابلاغ شخصاً یا به وسیله وکیل تامالاختیار خود به اداره امو ر مالیاتی مراجعه و با ارائه دلایل و اسناد و مدارک کتباً تقاضای رسیدگی مجدد نماید، مسؤول مربوط موظف است پس از ثبت درخواست مودی در دفتر مربوط و ظرف مهلتی که بیش از سیروز از تاریخ مراجعه نباشد به موضوع رسیدگی و در صورتی که دلایل و اسناد و مدارک ابراز شده را برای رد مندرجات برگ تشخیص کافی دانست، آن را رد و مراتب را ظهر برگ تشخیص درج و امضاء نماید و در صورتی که دلایل و اسناد و مدارک ابرازی را مؤثر در تعدیل درآمد تشخیص دهد و نظر او مورد قبول مودی قرار گیرد، مراتب ظهر برگ تشخیص منعکس و به امضای مسؤول مربوط و مودی خواهد رسید و هرگاه دلایل و اسناد و مدارک ابرازی مودی را برای رد برگ تشخیص یا تعدیل درآمد مؤثر تشخیص ندهد باید مراتب را مستدلاً در ظهر برگ تشخیص منعکس و پرونده امر را برای رسیدگی به هیأت حلاختلاف ارجاع نماید.
[۲] – تبصره ۱- ماده ۲۰۳ ق.م.م: هرگاه مودی یا در صورت عدم حضور وی بستگان یا مستخدمین او از گرفتن برگها استنکاف نماید یا در صورتی که هیچ یک از اشخاص مذکور در محل نباشند مأمور ابلاغ باید امتناع آنان از گرفتن اوراق یا عدم حضور اشخاص فوق را در محل در هر دو نسخه قید نموده و نسخه اول اوراق را به درب محل سکونت یا محل کار مودی الصاق نماید. اوراق مالیاتی که به ترتیب فوق ابلاغ شده، قانونی تلقی و تاریخ الصاق، تاریخ ابلاغ به مودی محسوب میشود.
[۳] – ماده ۲۴۴ ق.م.م: مرجع رسیدگی به کلیه اختلافهای مالیاتی جز در مواردی که ضمن مقررات این قانون مرجع دیگری پیشبینی شده، هیأت حلاختلاف مالیاتی است. هر هیأت حلاختلاف مالیاتی از سه نفر به شرح زیر تشکیل خواهد شد:
۲- یک نفر قاضی اعم از شاغل یا بازنشسته. در صورتی که قاضی بازنشسته واجد شرایط در شهرستانها یا مراکز استانها وجود نداشته باشد بنا به درخواست سازمان امور مالیاتی کشور، رئیس قوهقضاییه یک نفر قاضی شاغل را برای عضویت هیأت معرفی خواهد نمود.
۳- یک نفر نماینده از اتاق بازرگانی و صنایع و معادن جمهوری اسلامیایران یا اتاق تعاون یا جامعه حسابداران رسمیایران یا مجامع حرفهای یا تشکلهای صنفی یا شورای اسلامیشهر به انتخاب مودی در صورتی که برگ تشخیص مالیات ابلاغ قانونی شده باشد و یا همزمان با تسلیم اعتراض به برگ تشخیص در مهلت قانونی مودی انتخاب خود را اعلام ننماید سازمان امور مالیاتی کشور با توجه به نوع فعالیت مودی یا موضوع مالیات مورد رسیدگی از بین نمایندگان مزبور یک نفر را انتخاب خواهد کرد.
[۴] – ماده ۲۴۷ ق.م.م: آراء هیأتهای حلاختلاف مالیاتی بدوی قطعی و لازمالاجراء است، مگر این که ظرف مدت بیست روز از تاریخ ابلاغ رأی براساس ماده(۲۰۳) این قانون و تبصرههای آن به مودی از طرف مأموران مالیاتی مربوط یا مودیان مورد اعتراض کتبی قرار گیرد که در این صورت پرونده جهت رسیدگی به هیأت حلاختلاف مالیاتی تجدیدنظر احاله خواهد شد. رأی هیات حلاختلاف مالیاتی تجدیدنظر قطعی و لازمالاجراء میباشد.
[۵] – ماده ۲۱۶ ق.م.م: مرجع رسیدگی به شکایات ناشی از اقدامات اجرایی راجع به مطالبات دولت از اشخاص اعم از حقیقی یا حقوقی که طبق مقررات اجرایی مالیاتها قابل مطالبه و وصول میباشد، هیاأت حلاختلاف مالیاتی خواهد بود. به شکایت مزبور به فوریت و خارج از نوبت رسیدگی و رأی صادر خواهد شد. رأی صادره قطعی و لازمالاجراست.
[۶] – ماده ۲۵۱: مودی یا اداره امور مالیاتی میتوانند ظرف یک ماه از تاریخ ابلاغ رأی قطعی هیأت حلاختلاف مالیاتی، به استناد عدم رعایت قوانین و مقررات موضوعه با نقض رسیدگی با اعلام دلایل کافی به شورایعالی مالیاتی شکایت و نقض رأی و تجدید رسیدگی را درخواست کنند.
[۷] – ماده ۲۵۱ مکرر در مورد مالیاتهای قطعی موضوع این قانون و مالیاتهای غیرمستقیم که در مرجع دیگری قابل طرح نباشد و ادعای غیرعادلانه بودن مالیات مستنداً به مدارک و دلایل کافی از طرف مودی شکایات و تقاضای تجدید رسیدگی شود وزیر امور اقتصادی و دارایی میتواند پرونده امر را به هیأتی مرکب از سه نفر به انتخاب خود جهت رسیدگی ارجاع نماید. رأی هیأت به اکثریت آراء قطعی و لازمالاجراء میباشد.
[۸] – اصل صدوهفتادوسوم (۱۷۳) قانون اساسی جمهوری اسلامیایران: به منظور رسیدگی به شکایات، تظلمات و اعتراضات مردم نسبت به مأمورین یا واحدها با آییننامههای دولتی و احقاق حقوق آنها، دیوانی با نام «دیوانعدالت اداری» زیر نظر رئیس قوهقضاییه تأسیس میگردد. حدود اختیارات و نحوه عمل این دیوان را قانون تعیین میکند.
[۹] –لازم به یادآوری است که علاوه بر اعضای ثابت در هیأتها براساس نیاز از مأموران مالیاتی (سرممیزان، ممیزان و کل معاون) برای شرکت در جلسات هیأت استفاده میشود با این توضیح اعضای هیأتهای حلاختلاف مالیاتی در ادارات کل امور مالیاتی متغیر بوده و بیش از آمار ارائه شده در جدول (۱) خواهد بود.
[۱۰] . ماده ۲۳۷ ق.م.م: برگ تشخیص مالیات باید براساس مأخذ صحیح و متکی به دلایل و اطلاعات کافی و به نحوی تنظیم گردد که کلیه فعالیتهای مربوط و درآمدهای حاصل از آن به طور صریح در آن قید و برای مودی روشن باشد. امضاکنندگان برگ تشخیص مالیات باید نام کامل و سمت خود را در برگ تشخیص بهطور خوانا قید نمایند و مسؤول مندرجات برگ تشخص و نظریه خود از هر جهت خواهند بود و در صورت استعلام مودی از نحوه تشخیص مالیات مکلفند جزئیات گزارشی را که مبنای صدور برگ تشخص قرار گرفته است به مودی اعلام نمایند و هرگونه توضیحی را در این خصوص بخواهد به او بدهند.
[۱۱] -سایر موارد شامل صدور قرار استمهال، عدم طرح در هیأت حلاختلاف مالیاتی، رد شکایت و رفع توقیف میشود.
[۱۲] – به دلیل عدم دسترسی به اطلاعات عملکرد هیأتهای حلاختلاف مالیاتی در کل کشور به طور مودی هیأتهای حلاختلاف مالیاتی شهر تهران که در برگیرنده بیش از ۷۰درصد از پروندههای مالیاتی کشور میباشد انتخاب شده است.
[۱۳] – اصول قانون مالیات نوشته جفری مورس و دیوید ویلیام.
[۱۴] – راهنمای مالیاتهای جمهوری دموکراتیک چین، کمیته تعرفه و مالیات، وزارت دارایی چین، سال ۲۰۰۴٫
۱۷٫ STIRN (1991), Le Conseil d’ E tat, hachette
۱۸٫ www.ato.gov.au
[۱۷] – منظور از تفسیر شخص مودی آن است که وی ممکن است در اعتراض خود قید نماید که رفتار مالیاتیاش منبعث از تفسیر وی از فلان حکم قانونی بوده است و خواهان ارجاع پرونده امر به کمیسیون رسیدگی به شکایات میشود تا دستگاه مالیاتی و نیز تشکیلات رسیدگی به شکایات را نسبت به تفسیر خود از قانون مجاب نماید و یا عدم تمکین مالیاتی خود را غیرعامدانه و ناخواسته جلوه دهد تا مشمول پرداخت جریمههای مالیاتی کمتر و تحمل مجازاتهای کمتری گردد.
۱٫ Administrative Appeals Tribunal
[۱۹] – علیرغم تعیین مواعد اعتراض مودیان و رسیدگی به آنها در مواد ۲۳۸ تا ۲۵۱ ق.م.م، حجم زیاد پروندههای ارجاعی موجب طولانی شدن فرآیند دادرسی مالیاتی شده است.
[۲۰] – میانگین دو سال۱۳۹۳، ۱۳۹۴ و هشت ماهه ۱۳۹۵٫
[۲۱] – تبصره ۱ ماده ۲۳۹ ق.م.م در مواردی که برگ تشخیص مالیات طبق مقررات تبصره۱ ماده ۲۰۳ (عدم حضور مودی) و ماده ۲۰۸ (ابلاغ از طریق روزنامههای کثیرالانتشار این قانون ابلاغ شده باشد و مودی به شرح مقررات این ماده اقدام نکرده باشد در حکم معترض به برگ تشخیص مالیات شناخته میشود، در این صورت و همچنین در مواردی که مودی ظرف مهلت ۳۰روز از تاریخ ابلاغ کتباً به برگ تشخیص اعتراض کند امر برای رسیدگی به هیأت حلاختلاف مالیاتی ارجاع میگردد.
[۲۲] – هر چند هیأت موضوع ۲۵۱ مکرر وزارت امور اقتصادی و دارایی مستقل از سازمان امور مالیاتی کشور است اما زیرمجموعه قوهمجریه محسوب میگردد و تنها مرجعی که میتوان به عنوان مرجع مستقل محسوب نمود دیوانعدالت اداری زیر مجموعه قوهقضاییه میباشد.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.