اهمیت و ضرورت ساماندهی ترافیک در کلانشهرها بحث ترافیک و بررسی ابعاد آن در یک وضعیت سامانیافته در مقایسه با یک وضعیت نابهسامان از مباحثی است که در گسترش شهرنشینی و توسعه وسایل حملونقل از اولویتهای مدیریت شهری محسوب میشود. بدیهی است؛ با توجه به الگوی توسعه شهرها که میتوان در دو گروه برنامهریزی شده […]
اهمیت و ضرورت ساماندهی ترافیک در کلانشهرها
بحث ترافیک و بررسی ابعاد آن در یک وضعیت سامانیافته در مقایسه با یک وضعیت نابهسامان از مباحثی است که در گسترش شهرنشینی و توسعه وسایل حملونقل از اولویتهای مدیریت شهری محسوب میشود. بدیهی است؛ با توجه به الگوی توسعه شهرها که میتوان در دو گروه برنامهریزی شده و اتفاقی طبقهبندی کرد رسیدگی به وضعیت ترافیک متفاوت خواهد بود. به گزارش ایمنا، اکثر شهرهای کشور با الگوی اتفاقی تبدیل به کلانشهرهایی شدهاند که مدیریت ترافیک هم به دنبال حل مشکلات ترافیکی ناشی از توسعه اتفاقی است، لذا ساماندهی اینچنین وضعیتی به مراتب مشکلتر از ساماندهی ترافیک در یک شهر با موقعیت برنامهریزی شده است. این مقوله را میتوان از دو منظر مورد توجه قرار داد که منظر اول ساماندهی سختافزار کار از قبیل اصلاح هندسی راهها، نصب چراغهای هوشمند و امثال آن است، منظر دوم ساماندهی نرمافزاری است که شامل تغییر رفتار شهروندان تغییر رفتار رانندگان، آموزشهای محیطی، آلودگیهای صوتی و صرفهجویی سوخت، کاهش مسافت و مواردی از این قبیل که در گروه عوامل اجتماعی فرهنگی و محیطی جای میگیرد. مقایسه این دو منظر نشان میدهد با توجه به مفروض بودن الگوی اتفاقی توسعه در شهر با هر یک از این دیدگاهها به تنهایی نمیتواند مشکل ترافیک را در یک فرآیند شکلگیری مجدد حل کند لذا لازم است هر دو بخش همزمان و گاهی در یک تعامل و تحت مدیریت واحد عمل کند. کنترل ترافیک کلانشهرها در سالهای اخیر به عنوان یکی از مهمترین مشکلات مدیران و برنامهریزان مسائل شهری مطرح بوده است بهگونهای که ارائه راهحلهای متداول نظیر توسعه معابر به لحاظ هزینههای کلان و علیرغم ضرورتهای اساسی و زیربنایی در ساماندهی ترافیک شهری متأسفانه به دلیل افزایش بیرویه تعداد وسایلنقلیه موتوری و در نهایت فقدان مکانیزمهای مؤثر در اعمال محدودیت استفاده از وسایلنقلیه شخصی نتوانسته به عنوان راهحل قطعی و مناسب در جهت حل معضل ترافیک کلانشهرها تلقی شود؛ در این شرایط باید محیط داخلی و خارجی شناخته شود و در مورد آنها اطلاعات کسب شود تا بتوان واکنش مناسب را در برخورد با آن نشان داد. برای اداره کردن این چالش باید بتوان راهحلی پیدا کرد تا تمامی قسمتهای جامعه با یکدیگر پیوند داشته باشند و بتوانند یک رویکرد کلی را نسبت به ترافیک و عواقب آن ایجاد کنند. یکی از راهکارهایی که در این زمینه به عنوان موانع مبنایی جهت یکپارچهسازی افراد جامعه و سازمان ترافیک و بهطور کلی همه عوامل درگیر با ترافیک مطرح شده مدیریت عملکرد است. مدیریت عملکرد را میتوان به عنوان روشی استراتژیک و یکپارچه تعریف کرد روشی برای فراهم آوردن موفقیتی پایدار برای جامعه از طریق بهبود عملکرد افرادی که در آن جامعه زندگی میکنند و همچنین از طریق توسعه قابلیتهای مشارکتکنندگان فردی و گروهی است. اگر بتوان در جوامع امروزی خودکنترلی را در افراد ایجاد کرد بهگونهای که افراد احساس کنند در برابر اجرای قوانین و مقررات مسؤول هستند و از درون باید پاسخگو باشند، آنگاه میتوان انتظار داشت مشکلات ترافیک و حداقل خود کاهش پیدا کند.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.